کتاب جفت هیچ
معرفی کتاب جفت هیچ
کتاب جفت هیچ فیلمنامهای نوشتهٔ سحر محمودی است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب جفت هیچ
فیلمنامه یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان و فیلمنامه همین زبان است. با داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
فیلمنامهٔ معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. نویسنده در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب جفت هیچ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران خواندن فیلمنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جفت هیچ
«تیتراژ
مدرسهی دخترانه- حیاط/ راهرو/ دفتر/ خارجی/ داخلی/ صبح
حیاط- ناظم مدرسه بر روی سکو ایستاده و دانشآموزان را که در صف هستند به داخل ساختمان هدایت میکند. برخی از دانشآموزان لوح تقدیر در دست دارند. دانش آموزی به سمت ناظم می رود و با او صحبت می کند، ناظم و پشت سرش دانش آموز به سمت راهرو می روند.
راهرو- ناظم مدرسه به سمت دفتر می رود. دانشآموزان با صف و هیاهو به سمت کلاسهایشان میروند.
دفتر- ناظم وارد شده و به سمت کشوی میز می رود. چند معلم روی صندلی نشسته و صحبت میکنند. از راهروی مدرسه صدای هیاهوی دانشآموزان شنیده میشود. خانم صاحبی (۳۶ساله) مشاور و معلم پرورشی مدرسه در حال جا به جا کردن زونکن ها و صحبت با شیرین است. شیرین (۱۴ساله) با لوح تقدیر در دست مقابل میز او ایستاده است.
شیرین: به جای من ریحانه رو بفرستین
خانم صاحبی: نمیشه، این اردو واسه بچههای ممتازه
ناظم کلیدی از کشو در آورده و به دانش آموزی جلوی در می دهد.
شیرین: معدلش فقط نیم نمره کمتر از منه
خانم صاحبی: باشه ولی ممتاز نیست
دانشآموزی جلوی در دفتر میآید.
دانشآموز: (آهسته به شیرین) بیا دیگه
خانم صاحبی: (دانشآموز را میبیند.) ریحانه برو کلاست.
کاغذهایی از داخل زونکن به زمین میاُفتد. شیرین لوح تقدیر را روی میز میگذارد، کاغذها را جمع کرده و به خانم صاحبی میدهد.
خانم صاحبی: پدرت هنوز بیکاره؟
شیرین سرش را پایین میاندازد.
خانهی اکبر- پشت بام/ حیاط/ داخلی/ خارجی/ ظهر
اتاق پشت بام-اکبر(۴۵ساله) و پدرش غلام (۶۵ساله) و ۶ مرد دورهمی دارند، ۳ نفر از آنها قمار بازی می کنند.
علی قرمز: شکلاته بابا ، تیزی میکشه دل نداره یه خط بندازه
رحمت شله: علی قرمز، قمهی خودمو عشقه...
علی قرمز: تو تا بخوای اونو در بیاری دل و رودَت سفرَس...
اکبر: (فرز چاقوی ضامن دارش را در میآورد و ضامن آن را میکشد.) تیزی اینه! جیک ثانیه!
علی قرمز: (به اکبر) چمنتیم به مولا ! (به رحمت) گرفتی رحمت شله؟
اسی: (با خنده به رحمت) قمه کشی جیگر می خواد،که اونم فقط رحمت داره...
صدای گریهی بچه ای شنیده میشود.
رحمت شله: چاکرتیم...
غلام: سرِ جیگرشه که را به را پشت میلَس؟!
رحمت شله: زندون مال مرده (پشت پنجره می رود و حیاط را برانداز میکند)
اکبر: یعنی ما نامردیم؟
غلام: (رو به اکبر) پسر تو کارت درسته
رحمت سیگار می کشد.
حیاط- (نقطه دید رحمت) تکدانه زنی زیبا (۳۵ساله) به شادی (۲ساله) که گوشهای نشسته و گریه میکند، یک بشقاب و قاشق برای سرگرم شدنش میدهد. زری (۵۵ساله) و کبری (۳۵ساله) گوجهها را شسته و خرد کرده داخل قابلمه بزرگ میریزند.
اتاق- همگی می رقصند. رحمت به اکبر اشاره میکند. اکبر کنار او میرود. او یک سیگار با سیگارِ رحمت روشن میکند. غلام حواسش به حرفهای اکبر و رحمت است.
رحمت شله: یه بابایی واسه بچه، اساسی میاد بالا
اکبر: چی؟
رحمت شله: نون تو بچَس
اکبر: (براق میشود.) خفه شو یه وَری (گوشیاش زنگ میخورد.)
رحمت شله: واس خاطر خودت میگم بلکیم ازین فلاکت درآی!
اکبر: ادا خوبارو در نیار، به قولی آدم خوب، یه آدم مُردَس (گوشی را جواب میدهد.) الو سلام
رحمت شله: حالیت نی، این بچه گنجه
اکبر: خونه (مکث) الان؟! (مکث) باشه میام (به فکر فرو میرود.)
قهوهخانهی کمال/ داخلی/ ظهر
مردها قلیان میکشند و همهمه دارند. کارگری قلیانی برای یکی از مشتریها میبرد و سینی در دست به سمت اکبر و کمال (۴۵ساله، کت و شلوار پوشیده) میرود.
اکبر: دیر نشده...
کمال: شده، چند ماه هم گذشته... »
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه