
کتاب بی ادبانه ترین کتاب تاریخ
معرفی کتاب بی ادبانه ترین کتاب تاریخ
کتاب الکترونیکی «بیادبانهترین کتاب تاریخ (شکستن محدودیتهای ذهنی و بازکردن افقهای جدید)» نوشتهٔ شوتاب گنگوار و ترجمهٔ سعید اطمینان حسنلوئی را نشر بله منتشر کرده است. این کتاب در دستهٔ آثار خودیاری و روانشناسی قرار میگیرد و با رویکردی بیپرده و صریح، به موضوع پرورش ذهن و ذهنآگاهی میپردازد. نویسنده تلاش کرده با زبانی تند و بیملاحظه، خواننده را به بازنگری در باورها و عادات ذهنی خود وادارد و افقهای تازهای برای اندیشیدن و زیستن پیش روی او بگشاید. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بی ادبانه ترین کتاب تاریخ
«بیادبانهترین کتاب تاریخ» اثری در حوزهٔ ناداستان و خودیاری است که ساختار آن بر پایهٔ فصلهای کوتاه و موضوعات متنوع شکل گرفته است. شوتاب گنگوار، نویسندهٔ کتاب، با سابقهٔ فعالیت در فضای مجازی و ارتباط مستقیم با مخاطبان، دغدغههای ذهنی و روانی نسل امروز را دستمایهٔ نگارش این کتاب قرار داده است. کتاب با مقدمهای کوتاه آغاز میشود و سپس در هر فصل، به یکی از جنبههای ذهن انسان، روابط اجتماعی، خودشناسی و چالشهای فردی میپردازد. لحن نویسنده صریح و گاه شوخطبعانه است و از تعارفات رایج پرهیز شده است. ساختار کتاب به گونهای است که هر فصل میتواند بهتنهایی خوانده شود و موضوعات از والدگری و تربیت گرفته تا پذیرش شکست، خاصبودن، نقش والدین، تأثیر محیط و حتی نقد فضای مجازی را دربرمیگیرد. این کتاب در سال ۱۴۰۴ منتشر شده و بازتابی از دغدغههای معاصر دربارهٔ رشد فردی و ذهنآگاهی است.
خلاصه کتاب بی ادبانه ترین کتاب تاریخ
کتاب «بیادبانهترین کتاب تاریخ» با هدف به چالشکشیدن باورهای تثبیتشده و عادات ذهنی آغاز میشود. نویسنده در مقدمه تأکید کرده است که هدف کتاب آموزش مستقیم نیست، بلکه تحریک ذهن و دعوت به تفکر است. فصل اول با این ایده شروع میشود که هر فرد در ابتدا یک «محصول» است؛ محصولی که کیفیت آن به تربیت، محیط و آموزش بستگی دارد. نویسنده با بیپروایی به نقش والدین در شکلگیری ذهنیتها اشاره کرده و توضیح میدهد که بسیاری از باورهای ما، نتیجهٔ آموزشهای نادرست یا ناقص دوران کودکی است. در ادامه، کتاب به موضوع خاصبودن میپردازد و این باور را نقد میکند که خاصبودن امری ذاتی یا وابسته به تأیید دیگران است. نویسنده معتقد است که خاصبودن باید از درون فرد بجوشد و با تلاش و موفقیتهای واقعی به دست آید، نه صرفاً با جلب توجه یا تحسین دیگران. یکی دیگر از محورهای کتاب، مسئلهٔ عدمپذیرش است. نویسنده توضیح میدهد که عدمپذیرش بخشی طبیعی از زندگی است و نباید آن را بهعنوان نشانهٔ بیارزشی یا شکست تلقی کرد. در این بخش، به واکنشهای مختلف افراد نسبت به عدمپذیرش پرداخته شده و تأکید شده است که تلاش برای جلب رضایت دیگران یا اثبات خود به آنها، در نهایت به رضایت درونی منجر نمیشود. کتاب همچنین به پیچیدگی انسانها و روابط اجتماعی میپردازد و هشدار میدهد که نباید بر اساس برداشتهای اولیه یا تصورات سادهانگارانه دربارهٔ دیگران قضاوت کرد. نویسنده توصیه میکند که دادههای واقعی و تجربهٔ مستقیم باید مبنای شناخت افراد باشد و نباید به سادگی تحت تأثیر تبلیغات یا ظاهر افراد قرار گرفت. در مجموع، پیام اصلی کتاب این است که برای رشد فردی و ذهنی، باید جرئت بازنگری در باورها، پذیرش پیچیدگیهای زندگی و تلاش برای خودشناسی را داشت. نویسنده خواننده را دعوت میکند که به جای جستوجوی تأیید بیرونی، بر رشد درونی و پرورش مهارتهای فکری تمرکز کند.
چرا باید کتاب بی ادبانه ترین کتاب تاریخ را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی بیپرده و صریح، بسیاری از باورهای رایج دربارهٔ موفقیت، خاصبودن و روابط انسانی را به چالش میکشد. خواندن این اثر فرصتی است برای مواجهه با پرسشهای اساسی دربارهٔ هویت، ارزش فردی و نقش محیط و والدین در شکلگیری ذهنیتها. نویسنده با مثالهای ملموس و زبان بیتعارف، خواننده را به بازاندیشی در عادات ذهنی و اجتماعی دعوت میکند. برای کسانی که به دنبال تغییر نگرش و عبور از کلیشههای فکری هستند، این کتاب میتواند نقطهٔ شروعی برای تحول فردی باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کسانی مناسب است که دغدغهٔ رشد فردی، خودشناسی و عبور از محدودیتهای ذهنی دارند. افرادی که با مسائل اعتمادبهنفس، پذیرش اجتماعی، یا سردرگمی در روابط انسانی دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند از مطالب کتاب بهره ببرند. همچنین برای علاقهمندان به کتابهای خودیاری و روانشناسی کاربردی، این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بی ادبانه ترین کتاب تاریخ
«این کتاب مجموعهای از دیدگاههاست. قرار نیست تنها به یک مسألة خاص پرداخته شود. هدف این کتاب این نیست که شما را آموزش دهد؛ بلکه نوشته شده تا ذهن شما را تحریک کند و شما را به تفکر وادارد. به همین دلیل است که این کتاب زبان تندی دارد و عنوان آن هم به همین علت انتخاب شده است. هدف اصلی این کتاب، آزاد کردن ذهن شما از تمام افکاری است که بهطور ناخودآگاه در آن جای گرفتهاند و باعث رنجش شما میشوند. این افکار میتوانند از تصورات اشتباه شما دربارهٔ خوشحالی گرفته تا تفکراتتان دربارهٔ افراد زندگیتان باشند. این کتاب هیچ ملاحظهای نخواهد داشت و به هیچ چیزی رحم نخواهد کرد! از آنجا که این کتاب قصد دارد ذهن شما را از این افکار آزاد کند، از مسائلی صحبت میکند که شاید قبلاً در مورد آنها فکر نکرده باشید. پس اگر در جایی با حرفی مخالف بودید، به دقت بنویسید چرا مخالفید و دلیل منطقی خود را بیان کنید. و در حالی که منطقتان را میخوانید، امیدوار باشید که نگوید: «مخالفم چون احساس خوبی ندارم.»»}
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۱ صفحه