
کتاب درک توسعه سیاسی
معرفی کتاب درک توسعه سیاسی
کتاب «درک توسعهٔ سیاسی» نوشتهٔ «مایرون واینر» و «ساموئل هانتینگتون» با ترجمهٔ پژوهشکده مطالعات راهبردی و انتشار پژوهشکده مطالعات راهبردی، اثری پژوهشی در حوزهٔ علوم سیاسی و مطالعات توسعه است. این کتاب مجموعهای از مقالات و تحلیلها دربارهٔ تحول سیاسی، نقش دولت، جامعه و عوامل فرهنگی و اقتصادی در کشورهای درحال توسعه ارائه میدهد و به بررسی نظریهها و رویکردهای مختلف در این زمینه میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب درک توسعه سیاسی
«درک توسعهٔ سیاسی» اثری در قالب ناداستان و پژوهشی است که به بررسی ابعاد گوناگون توسعهٔ سیاسی در کشورهای درحال توسعه میپردازد. این کتاب مجموعهای از مقالات و تحلیلهای چندنویسنده است که توسط «مایرون واینر» و «ساموئل هانتینگتون» گردآوری و ویراستاری شده است. ساختار کتاب به گونهای طراحی شده که هر بخش به یکی از جنبههای کلیدی توسعهٔ سیاسی میپردازد: تحول سیاسی در جهان سوم، رابطهٔ جامعه و توسعه، نقش دولت و در نهایت جمعبندی و نتیجهگیری نظری. مقالات کتاب، موضوعاتی مانند اهداف توسعه، مشارکت سیاسی، ملیگرایی قومی، نقش دین، سرمایهٔ خارجی، دولتهای قوی و ضعیف و رویکردهای نظری به توسعه را پوشش میدهند. این اثر حاصل همکاری پژوهشگران و استادان برجستهٔ علوم سیاسی است که با رویکردی تحلیلی و انتقادی، روندها و چالشهای توسعهٔ سیاسی را در مناطق مختلف جهان بررسی کردهاند. کتاب با نگاهی تطبیقی و چندوجهی، به بررسی تجربیات و نظریههای توسعهٔ سیاسی در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و دیگر مناطق میپردازد و تلاش میکند تصویری جامع از وضعیت تحقیقات معاصر در این حوزه ارائه دهد.
خلاصه کتاب درک توسعه سیاسی
کتاب «درک توسعهٔ سیاسی» مجموعهای از مقالات تحلیلی است که به بررسی روندها، نظریهها و چالشهای توسعهٔ سیاسی در کشورهای درحال توسعه میپردازد. نویسندگان در این اثر، ابتدا به اهداف توسعه و تحول آنها در طول زمان اشاره کردهاند؛ از جمله رشد اقتصادی، عدالت اجتماعی، دموکراسی، ثبات سیاسی و استقلال ملی. در این میان، به این نکته پرداخته شده که این اهداف گاه با یکدیگر در تعارض قرار میگیرند و تحقق همزمان آنها همواره ممکن نیست. در بخشهای مختلف کتاب، تحول سیاسی در مناطق گوناگون جهان سوم مانند آسیا، آفریقا، خاورمیانه و آمریکای لاتین بررسی شده است. نویسندگان به نقش دولتهای حقوقی، دولتهای برتریجوی قومی، ساختارهای دولت و مشارکت سیاسی در این مناطق پرداختهاند و تأثیر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی را بر روند توسعهٔ سیاسی تحلیل کردهاند. همچنین، رفتار رانتطلبی دولتهای پس از استعمار و چالشهای دولتهای اقتدارگرا و ضعیف مورد توجه قرار گرفته است. کتاب به مشارکت سیاسی و عوامل تعیینکنندهٔ آن، نقش گروههای اجتماعی، قومی و مذهبی، و پیامدهای مشارکت عمومی در فرآیند توسعه میپردازد. در این میان، اهمیت طبقه، گروهبندیهای منطقهای و قومی، و نقش مذهب و فرهنگ در شکلگیری رفتار سیاسی بررسی شده است. همچنین، تأثیر سرمایهٔ خارجی و شرکتهای فراملی بر اقتصاد و سیاست کشورهای جهان سوم و نقش دولت در مواجهه با این عوامل تحلیل شده است. در بخشهای پایانی، نویسندگان به نقد و بررسی نظریههای توسعه و وابستگی پرداختهاند و به این نکته اشاره کردهاند که هیچیک از این نظریهها قادر نبودهاند بهطور کامل تحولات سیاسی و اقتصادی کشورهای درحال توسعه را پیشبینی یا تبیین کنند. کتاب با تأکید بر پیچیدگی و چندبعدی بودن فرآیند توسعهٔ سیاسی، بر ضرورت بازنگری در نظریهها و توجه به تفاوتهای منطقهای و فرهنگی تأکید دارد.
چرا باید کتاب درک توسعه سیاسی را بخوانیم؟
این کتاب با گردآوری مقالات و تحلیلهای متنوع از پژوهشگران برجسته، تصویری چندلایه و انتقادی از توسعهٔ سیاسی در کشورهای درحال توسعه ارائه میدهد. «درک توسعهٔ سیاسی» با بررسی تجربیات تاریخی و معاصر، به مخاطب کمک میکند تا پیچیدگیهای تحول سیاسی، نقش دولت، جامعه، فرهنگ و اقتصاد را در این کشورها بهتر درک کند. همچنین، کتاب با نقد نظریههای رایج و ارائهٔ دیدگاههای متفاوت، زمینهای برای اندیشیدن به راههای نوین تحلیل مسائل توسعهٔ سیاسی فراهم میآورد. مطالعهٔ این اثر برای کسانی که به دنبال فهم عمیقتر از پویاییهای سیاسی و اجتماعی در جهان سوم هستند، ارزشمند است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به دانشجویان و پژوهشگران علوم سیاسی، روابط بینالملل، جامعهشناسی و مطالعات توسعه پیشنهاد میشود. همچنین برای سیاستگذاران، فعالان حوزهٔ توسعه و افرادی که دغدغهٔ شناخت روندهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای درحال توسعه را دارند، مفید است. این اثر بهویژه برای کسانی که به دنبال تحلیل انتقادی و تطبیقی دربارهٔ توسعهٔ سیاسی هستند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب درک توسعه سیاسی
«در واقع، جامعه ناگزیر بود یا میتوانست به سوی همه این اهداف به طور همزمان حرکت کند؛ آنها نه تنها با یکدیگر سازوار بودند بلکه در بسیاری از موارد از یکدیگر حمایت میکردند. البته، این نظر ریشه در این واقعیت دارد که جوامع اروپای غربی و امریکای شمالی کم و بیش مدرن یا نوسازی شده هستند. شاید این نتیجهگیری هم مطرح بود که جوامع غربی در حرکت به سوی ثروت، برابری، ثبات، دمکراسی و استقلال، با حالتی هماهنگ و خطی به پیش رفتهاند که درست نیست. اصولاً این فرض که "همه چیزهای خوب با هم جور هستند" غلط است و به راحتی میتوان بر آن خرده گرفت. بدون شک تحولات جهان سوم بین سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۵ را نمیتوان با چنین فکری توجیه کرد. ولی رد کامل آن نیز درست نیست. در واقع برخی کشورها؛ نمونهٔ خوبی هستند از هماهنگی منفی: یعنی، آنها به یک اندازه و به طور مساوی در پیشروی به سوی هریک از اهداف توسعه ناموفق بودند. تعداد اندکی از کشورها - که تعدادشان از شمار انگشتان دست فراتر نمیرود - نشاندهنده پیشرفت قابل توجهی به سوی کسب هر پنج هدف بودند. در آسیا ژاپن یک نمونه از این حالت است. اما آیا ژاپن یک کشور در حال توسعه بوده، یا قدرتی به شمار میرفت که پس از جنگ جهانی دوم از بستر عوارض ناشی از جنگ برخاست؟»
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۱۹ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۵۱۹ صفحه