
کتاب پیرمرد و دریا
معرفی کتاب پیرمرد و دریا
کتاب الکترونیکی «پیرمرد و دریا» نوشتهٔ ارنست همینگوی و با ترجمهٔ محمدتقی بهرامیحران، توسط نشر ویکتور هوگو منتشر شده است. این اثر در دستهٔ داستانهای آمریکایی قرن ۲۰ قرار میگیرد و روایتگر ماجرای یک ماهیگیر سالخورده است که در تلاش برای صید بزرگترین ماهی عمرش، با چالشهای طبیعت و زندگی دستوپنجه نرم میکند. «پیرمرد و دریا» از جمله آثار برجستهٔ همینگوی بهشمار میآید و نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب پیرمرد و دریا
«پیرمرد و دریا» از آثار شاخص ارنست همینگوی است که در قالب یک داستان بلند یا رمان کوتاه نوشته شده و بهواسطهٔ روایت ساده و درعینحال عمیقش، جایگاه ویژهای در ادبیات جهان دارد. این کتاب در دورهای منتشر شده که همینگوی بهدنبال بازآفرینی سبک خاص خود در داستاننویسی بود و با همین اثر موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. داستان در فضایی ساحلی و ماهیگیری در کوبا میگذرد و محوریت آن بر زندگی و تلاشهای پیرمردی به نام «سانتیاگو» است. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت خطی و تمرکز بر شخصیت اصلی بنا شده و با توصیفهای دقیق از طبیعت، دریا و زندگی ماهیگیران، تصویری ملموس از نبرد انسان با طبیعت ارائه میدهد. همینگوی در این اثر، با بهرهگیری از جملات کوتاه و توصیفهای جزئی، دنیایی خلق کرده که در آن امید، شکست، تنهایی و شرافت انسانی بهگونهای درهم تنیدهاند. «پیرمرد و دریا» نهتنها داستانی دربارهٔ صید یک ماهی بزرگ است، بلکه روایتی از پایداری، امید و معنای زندگی در مواجهه با دشواریهاست.
خلاصه داستان پیرمرد و دریا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی پیرمردی به نام «سانتیاگو» آغاز میشود که مدت هشتاد و چهار روز است موفق به صید هیچ ماهیای نشده است. او با قایق کوچک خود هر روز به دریا میرود و با وجود ناکامیهای پیدرپی، امیدش را از دست نمیدهد. در گذشته، پسری به نام «مانولین» همراه او ماهیگیری میکرده اما بهدلیل بدشانسیهای اخیر پیرمرد، خانوادهٔ پسر او را به قایق دیگری فرستادهاند. با این حال، ارتباط عاطفی میان سانتیاگو و مانولین همچنان پابرجاست و پسرک به پیرمرد کمک میکند. سانتیاگو تصمیم میگیرد برای شکستن طلسم بدشانسی، به دوردستترین نقاط دریا برود. پس از آمادهسازی طعمهها و تجهیزات، سرانجام موفق میشود یک ماهی مارلین عظیمالجثه را به قلاب بیندازد. نبرد میان پیرمرد و ماهی روزها به طول میانجامد و سانتیاگو با تمام توان و ارادهاش تلاش میکند تا ماهی را مغلوب کند. در این جدال، پیرمرد با خستگی، گرسنگی و دردهای جسمی روبهرو میشود اما تسلیم نمیشود. او با ماهی احساس همدلی و احترام پیدا میکند و این مبارزه را نهتنها برای پیروزی، بلکه برای اثبات ارزش و شرافت خود ادامه میدهد. در مسیر بازگشت، پیرمرد با چالشهای تازهای روبهرو میشود که داستان را به اوج میرساند. روایت، تصویری از مقاومت، امید و معنای پیروزی و شکست را در زندگی انسانی به نمایش میگذارد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب پیرمرد و دریا را بخوانیم؟
«پیرمرد و دریا» با تمرکز بر نبرد انسان با طبیعت و درونیات خود، تصویری از پایداری، امید و شرافت انسانی ارائه میدهد. این کتاب با روایت ساده و درعینحال عمیق، به دغدغههایی چون تنهایی، شکست، امید و معنای زندگی میپردازد. همینگوی در این اثر، با خلق شخصیت سانتیاگو، نشان داده است که ارزش انسان نهتنها در پیروزی، بلکه در تلاش و مقاومت او نهفته است. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای تأمل دربارهٔ مفاهیم بنیادین زندگی و مواجهه با دشواریها فراهم میکند و خواننده را به سفری درونی دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک، دوستداران داستانهای نمادین و کسانی که به موضوعاتی مانند پایداری، امید و مبارزه با دشواریها علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال آثاری با مضامین انسانی و فلسفی هستند، «پیرمرد و دریا» انتخابی ارزشمند بهشمار میآید.
بخشی از کتاب پیرمرد و دریا
«پیرمرد لاغر بود و چهرهای شکسته داشت. پشت گردنش از چین و چروکهایی پوشیده بود. روی گونههایش لکههای قهوهای رنگی دیده میشد مانند لکههای سرطان پوست و با همچون لکههایی که از انعکاس نور خورشید بر روی آبهای نقاط گرم پدید میآمد. این لکهها دو طرف صورتش را کاملا پوشانده بودند. دستهایش در اثر گرفتن ماهیهای سنگین با ترکها تازهنبود. آنها مانند بای عریان و فرسوده به نظر میآمدند. همه جای بدنش پیر بود مگر دیدگانش که با نشاط و شکست ناپذیر و به رنگ دریا بود. همچنان در طول ساحل تا آنجا که قایق را بالا کشیده بودند پیش میرفتند پسر به او گفت: سانتیاگو باز هم با تو میتوانم بیایم مقداری پول بدست آوردهايم. پیرمرد گرفتن ماهی را به پسرک یاد داده بود و پسر وی را کار میکنی. با آنها باش. اما به خاطر بیاور که چطور هشتاد و هفت روز رفتی بدون آنکه یک ماهی بگیری ولی پس از آن تا سه هفته هر روز ماهیهای بزرگی گرفتيم. پیرمرد گفت: بخاطر میآورم. میدانم مرا ترک نگفتی زیرا مردد بودی. بچهام و باید از او اطاعت کنم. پیرمرد گفت: میدانم کاملا طبیعی است.»
حجم
۵۹۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۵۹۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه