تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب عصر آبونمان
معرفی کتاب عصر آبونمان
کتاب الکترونیکی «عصر آبونمان» نوشتهٔ مسلم بخشایش، اثری در قالب نمایشنامه است که نشر نظری آن را منتشر کرده است. این نمایشنامه در ۸۰ صفحه روایت میشود و به مسائل خانوادگی، روابط میان اعضای خانواده و چالشهای ارث و میراث در بستر جامعهٔ معاصر ایران میپردازد. فضای داستانی کتاب، حول محور یک خانواده و مهمان ناخواندهای میچرخد که ورودش، آرامش خانه را به هم میریزد و گرههای قدیمی را دوباره باز میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب عصر آبونمان
در «عصر آبونمان» مسلم بخشایش، با یک نمایشنامهٔ خانوادگی روبهرو هستیم که در فضای شهری و معاصر ایران رخ میدهد. این اثر، داستان چند روز از زندگی خانوادهای را روایت میکند که با ورود یکی از بستگان، تعادل و آرامش ظاهریشان به هم میریزد. نمایشنامه در چند پرده و با دیالوگهای زنده و ملموس، کشمکشهای میان مادر، دختر و مهمان تازهوارد را به تصویر میکشد. محور اصلی داستان، خانهای است که پس از فوت پدر خانواده، به نام مادر سند خورده و حالا بستگان دیگر نیز ادعای سهم خود را دارند. نویسنده با استفاده از زبان روزمره و موقعیتهای آشنا، تضادهای درونی شخصیتها، دغدغههای مالی، روابط خواهر و برادری و فشارهای اجتماعی را به نمایش میگذارد. ساختار کتاب مبتنی بر گفتوگوهای پیدرپی و صحنهپردازیهای دقیق است که فضای خانه و روابط میان شخصیتها را بهخوبی مجسم میکند. «عصر آبونمان» با تمرکز بر موضوعات ارث، میراث، مهاجرت، و نقش زنان در خانواده، تصویری از فرازونشیبهای زندگی طبقه متوسط شهری ارائه میدهد و در عین حال، طنز تلخ و انتقادی را نیز در لایههای زیرین خود حفظ کرده است.
خلاصه کتاب عصر آبونمان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! نمایشنامه با صحنهای خانوادگی آغاز میشود: سیمین (مادر) و سارا (دخترش) در انتظار مهمانی هستند که قرار است پس از سالها به خانهشان بیاید. ورود پویا، پسر خواهر سیمین، به خانه، آغازگر سلسلهای از تنشها و گفتوگوهای پنهان و آشکار دربارهٔ گذشته، ارث و میراث خانوادگی و روابط میان اعضای خانواده میشود. پویا که به بهانهٔ دیدار آمده، بهتدریج نیت اصلیاش را آشکار میکند: او به دنبال سهم مادرش از خانهای است که پس از فوت پدربزرگ، به نام سیمین سند خورده است. این موضوع، زخمهای کهنهٔ روابط خانوادگی را دوباره باز میکند و سیمین و سارا را درگیر نگرانیهای تازهای میسازد. در ادامه، با ورود نادر (برادر سیمین) و نرگس (خواهر سیمین و مادر پویا)، کشمکشها شدت میگیرد و هر یک از اعضا، از زاویهٔ دید خود، به دفاع از حق و سهمشان میپردازند. در این میان، رازهایی از گذشته فاش میشود؛ از جمله جدایی نرگس از همسرش و مشکلات مالی و عاطفی او. داستان با طنز تلخ و گاه کنایهآمیز، به بررسی نقش زنان در خانواده، فشارهای اجتماعی، و دغدغههای اقتصادی میپردازد. در نهایت، مسئلهٔ فروش خانه و تقسیم ارث، به نقطهٔ اوج تنشها بدل میشود و هر یک از شخصیتها، ناگزیر با واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی خانوادگی روبهرو میشوند، بیآنکه پایانی قطعی و ساده برای مشکلاتشان پیدا کنند.
چرا باید کتاب عصر آبونمان را بخوانیم؟
«عصر آبونمان» با روایت صمیمی و بیواسطهٔ زندگی یک خانوادهٔ ایرانی، به موضوعاتی میپردازد که برای بسیاری از مخاطبان آشنا و ملموس است. این نمایشنامه، با پرداختن به مسائلی چون ارث و میراث، روابط خواهر و برادری، مهاجرت، و نقش زنان در خانواده، فرصتی برای تأمل دربارهٔ ارزشهای خانوادگی و چالشهای اجتماعی فراهم میکند. دیالوگهای زنده و موقعیتهای طنزآمیز، فضای اثر را از یکنواختی دور میکند و خواننده را با فرازونشیبهای عاطفی شخصیتها همراه میسازد. مطالعهٔ این کتاب، نهتنها دریچهای به درک بهتر روابط خانوادگی باز میکند، بلکه نشان میدهد چگونه مسائل مالی و سنتهای اجتماعی میتوانند سرنوشت اعضای یک خانواده را به هم گره بزنند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این نمایشنامه برای علاقهمندان به ادبیات نمایشی، دوستداران داستانهای خانوادگی و کسانی که دغدغههایی دربارهٔ روابط میان اعضای خانواده، ارث و میراث، یا مهاجرت دارند، مناسب است. همچنین برای دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ نمایشنامهنویسی و مطالعات اجتماعی، اثری قابل توجه بهشمار میآید.
بخشی از کتاب عصر آبونمان
«سیمین (مادر) و سارا «دخترش) در یک پذیرایی نسبتاً شیک روبروی هم و بر روی مبلمانی زیبا نشستهاند. میز جلو مبلی مملو از میوه و تنقلات است. آنها لباس نو و مجلسی به تن دارند. آنها منتظر آمدن مهمانی عزیز هستند. از ظواهر امر پیداست که مهمان آشنا است زیرا سیمین بدون حجاب و سارا با حجاب است. هر دو مقداری مضطرب به نظر میرسند اما در تلاشند تا خود را آرام نشان بدهند. تلویزیونی بزرگ در گوشه پذیرایی روشن است. اما صدایش را خیلی کم کردهاند. خودشان هم دلیل روشن بودن تلویزیون را نمیدانند زیرا دایماً خودشان را با آیینه دستیشان میدهند و اصلا توجهی به آن نمیکنند. سارا: خدا کنه زودتر بیاد دیگه بخدا کلافه شدم. سیمین: واسه چی؟ سارا: چه میدونم... اینقد به خودم و خونه رسیدم که نفسم گرفت! (نفس عمیقی میکشد و آینه دستیاش را کنارش میگذارد) پسر بیا دیگه کجا موندی تو آخه! سیمین: هر جا باشه دیگه پیداش میشه (به ساعت دیواری نگاه میکند) آره دیگه الانا پیداش میشه (آینه دستی خودش و مادرش را برداشته و آنها را زیر مبل میگذارد) سارا: ساعت چند بهش زنگ زدی؟ سیمین: (با بیعلاقهگی) دو. سارا: بهت گفت که دارن میرسن ترمینال؟ سیمین: نگران نباش دیگه الانا پیداش میشه. میخوای اصلا به بار دیگه هم بهش زنگ بزنم؟ (دستش را دراز میکند و یک پرتقال را از روی میز جلو مبلی برمیدارد و شروع میکند به پوست کندن) سارا: نه نمیخواد! شاید هم سر ظهری کلافه شده رفته تا یه چیز خنکی بخوره. نمیدونم چرا تنها اومد. اونم بعد از اینهمه سال؟ خواهر منم ظاهراً همچنان درگیر گذشتهاش! (سرش را با تلخی تکان میدهد)»
حجم
۴۴۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
حجم
۴۴۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه