
کتاب بین ما سه نفر
معرفی کتاب بین ما سه نفر
کتاب بین ما سه نفر نوشته مهران عباسزاده و ویراسته شیما پورملکآرا، توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این رمان با نگاهی به زندگی روزمره و دغدغههای طبقهی متوسط شهری، داستان مردی به نام مهرداد اردوانی را روایت میکند که درگیر بحرانهای شغلی و خانوادگی است. روایت کتاب، زندگی آرام و معمولی یک خانواده را به تصویر میکشد که با یک اتفاق ساده، بهسمت بحرانی عمیق و غیرمنتظره سوق داده میشود. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بین ما سه نفر
کتاب بین ما سه نفر از مهران عباسزاده، یک رمان واقعگرایانه و خانوادگی است که در قالب داستانی خطی و با زاویهدید اولشخص روایت میشود. کتاب در فضای شهری و معاصر ایران میگذرد و دغدغههای نسل جوان و میانسال را در بستر خانواده، شغل و روابط اجتماعی بررسی میکند. شخصیت اصلی، مهرداد اردوانی، مردی ۳۵ ساله است که با همسرش نرگس و دختر خردسالش عسل زندگی میکند. داستان با تمرکز بر بحرانهای شغلی و مالی، فشارهای روانی و چالشهای روابط خانوادگی پیش میرود و بهتدریج لایههای پنهانتر زندگی شخصیتها را آشکار میکند.
ساختار کتاب حاضر بر پایهی روایتهای روزمره، گفتوگوهای خانوادگی و توصیفهای دقیق از احساسات و موقعیتهای شخصیتها بنا شده است. فضای داستان، ملموس و نزدیک به واقعیت است و مهران عباسزاده تلاش کرده است تصویری از زندگی طبقهی متوسط و دغدغههای آنها را بهگونهای بیواسطه و صادقانه ارائه دهد. این اثر، با تمرکز بر جزئیات زندگی شخصیتها و روابط میان آنها، تصویری از فروپاشی تدریجی یک زندگی آرام را به نمایش میگذارد و خواننده را با فرازونشیبهای عاطفی و اجتماعی شخصیتها همراه میکند.
خلاصه داستان بین ما سه نفر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان بین ما سه نفر با معرفی مهرداد اردوانی آغاز میشود؛ مردی ۳۵ ساله که در رشتهی مهندسی برق تحصیل کرده، اما در یک شرکت پیمانکاری تهیه و پخت غذا بهعنوان حسابدار مشغول به کار است. او با همسرش نرگس که باردار است و خانوادهای صمیمی و گرم دارد، زندگی میکند. زندگی مهرداد در ظاهر آرام و بیدغدغه به نظر میرسد تا اینکه یک بحران شغلی همهچیز را دگرگون میکند. شرکت محل کار مهرداد در آستانهی از دست دادن یک مناقصه مهم قرار میگیرد و این موضوع، امنیت شغلی و مالی او را بهشدت تهدید میکند. مهرداد که همیشه رؤیای خوانندهشدن را در سر داشته، حالا با واقعیت تلخ ازدستدادن شغل و فشارهای اقتصادی روبهرو میشود.
او تلاش میکند نگرانیهایش را از همسرش پنهان کند و درعینحال بهدنبال راهی برای تأمین آیندهی خانوادهاش میگردد. در این مسیر، مهرداد به رانندگی اینترنتی روی میآورد و با آدمهای مختلفی روبهرو میشود که هرکدام داستان و دغدغههای خاص خود را دارند. روایت کتاب، بهتدریج از بحران شغلی فراتر میرود و به مسائل عمیقتری چون هویت، رؤیاهای ازدسترفته، فشارهای اجتماعی و نقش خانواده در مواجهه با بحرانها میپردازد. داستان با توصیف دقیق روابط خانوادگی، گفتوگوهای صمیمی و لحظات تلخوشیرین زندگی، تصویری از فروپاشی تدریجی یک زندگی معمولی را ترسیم میکند.
چرا باید کتاب بین ما سه نفر را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به دغدغههای ملموس و روزمرهی طبقهی متوسط شهری، تصویری واقعی از بحرانهای شغلی، مالی و عاطفی ارائه میدهد. روایت صادقانه و بیپیرایهی زندگی یک مرد در آستانهی فروپاشی، خواننده را با احساسات و تردیدهای شخصیت اصلی همراه میکند و فرصتی برای همدلی و بازاندیشی دربارهی انتخابها و مسئولیتهای فردی و خانوادگی فراهم میآورد. کتاب بین ما سه نفر نهتنها به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی میپردازد، بلکه به نقش رؤیاها، امید و روابط انسانی در عبور از دشواریها نیز توجه دارد. این اثر میتواند برای کسانی که بهدنبال داستانهایی با فضای معاصر و شخصیتپردازی دقیق هستند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغههای شغلی و مالی دارند یا با بحرانهای هویتی و روابط خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند، مناسب است؛ همچنین کتاب بین ما سه نفر برای مخاطبانی که بهدنبال داستانهایی با فضای شهری و معاصر ایران هستند، انتخابی قابلتوجه خواهد بود.
بخشی از کتاب بین ما سه نفر
«در آن روزها، همه چیز رویایی به نظر میرسید، تا زمانی که آن اتفاق تلخ افتاد و داستان ویرانی زندگی من آغاز شد. اواخر مرداد ماه بود و شرکت ما طبق رسم هر ساله در مناقصه شرکت میکرد تا با اعلام قیمتهای خود، قراردادش را برای یک سال دیگر با شرکت مورد نظر تمدید کند. ده سال بود که شرکت ما پیوسته در مناقصهها شرکت میکرد و برنده میشد. از این طریق. هر سال قرارداد را به مدت یک سال تمدید میکردیم و این موضوع برای همه ما به یک امر عادی تبدبل شده بود. انگار هیچکس فکر نمیکرد که جز ما کسی بتواند برنده این مناقصه شود. اما آن روز همه چیز غیرعادی بود. چون یکی از همکارانم، به نام سلیم اسدی، با استرس وارد اتاق من شد و رو به من کرد و گفت: _ هی مهرداد خبرها رو شنیدی؟ بیچاره شدیم. با دیدن چهره متعجب و استرسزده او، انگار به من شوکی وارد شد که به یک باره ته دلم خالی را خالی کرد. نمیدانستم دلیل این رفتار او چیست. _ نه. چی شده مگه؟ _ بابا میگن یکی دیکه هم توی مناقصه شرکت کرده و میخواد اینجا رو بگیره. اگر این کار رو بکنه، هممون رو میندازه بیرون و نیروهای خودش رو میاره.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه