تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب آنچه آرزو نمی کنیم
معرفی کتاب آنچه آرزو نمی کنیم
کتاب الکترونیکی «آنچه آرزو نمیکنیم (کاوشی در مرزهای ناپیدای زندگی و مرگ)» نوشتهٔ هیلی کمپبل و ترجمهٔ معصومه میرزائی را نشر سبزان منتشر کرده است. این اثر به سراغ افرادی میرود که هر روز با مرگ سروکار دارند؛ از مدیران تشییع جنازه و کالبدشکافها تا کسانی که مسئول اعداماند یا با اجساد کار میکنند. کمپبل با رویکردی مستند و پژوهشی، تجربهها و روایتهای این افراد را گردآوری کرده و به بررسی رابطهٔ انسان با مرگ و تابوهای پیرامون آن میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آنچه آرزو نمی کنیم
«آنچه آرزو نمیکنیم» اثری ناداستانی و پژوهشی است که هیلی کمپبل در آن به مرزهای ناپیدای زندگی و مرگ نزدیک میشود. کتاب با ساختاری روایی و گزارشمحور، به سراغ افرادی میرود که شغل یا زندگیشان بهطور مستقیم با مرگ گره خورده است؛ از مدیران تشییع جنازه و کالبدشکافها تا کارکنان سردخانه و حتی افرادی که مسئول اجرای اعداماند. کمپبل با مصاحبه و مشاهدهٔ مستقیم، تلاش میکند تجربههای این افراد را ثبت کند و از خلال روایتهایشان، تصویری از مواجههٔ انسان مدرن با مرگ ارائه دهد. کتاب در قالب فصلهایی مستقل، هر بار به یکی از این مشاغل و تجربهها میپردازد و در عین حال، دغدغههای فلسفی و اجتماعی دربارهٔ مرگ، تابوهای فرهنگی و فاصلهگیری جامعهٔ معاصر از واقعیت مرگ را بررسی میکند. این اثر نهتنها به تجربههای شخصی نویسنده و مصاحبهشوندگان میپردازد، بلکه تاریخچهای از مواجههٔ بشر با مرگ، تشریح اجساد و اهدای بدن به علم را نیز مرور میکند. «آنچه آرزو نمیکنیم» با ترکیب روایت، تحقیق و تأملات فلسفی، خواننده را به تماشای مرزهای ناپیدای زندگی و مرگ دعوت میکند.
خلاصه کتاب آنچه آرزو نمی کنیم
کتاب «آنچه آرزو نمیکنیم» با روایتهای شخصی و مصاحبههای عمیق، به دنیای افرادی وارد میشود که هر روز با مرگ روبهرو هستند. نویسنده، هیلی کمپبل، از تجربههای کودکی خود و مواجهه با مرگ آغاز میکند و سپس به سراغ کسانی میرود که شغلشان در تماس مستقیم با مردگان است؛ از مدیران تشییع جنازه و کارکنان سردخانه تا کالبدشکافها و مسئولان اعدام. کمپبل با حضور در محل کار این افراد، از نزدیک شاهد فرایند آمادهسازی اجساد، تشریح بدنها و مراسم تدفین میشود و تلاش میکند بفهمد این مواجههٔ روزمره با مرگ چه تأثیری بر زندگی و نگاه آنها گذاشته است. در بخشهایی از کتاب، نویسنده به تاریخچهٔ تشریح اجساد و اهدای بدن به علم میپردازد و نشان میدهد که چگونه نگرش جامعه به مرگ و بدن مرده در طول زمان تغییر کرده است. او همچنین به تابوهای فرهنگی و اجتماعی دربارهٔ مرگ اشاره میکند و میپرسد چرا بسیاری از ما از مواجههٔ مستقیم با مرگ میگریزیم و این وظیفه را به دیگران میسپاریم. کمپبل در خلال روایتهایش، به این پرسش میپردازد که آیا آشنایی با مرگ میتواند ترس ما را از آن کاهش دهد؟ آیا دیدن واقعیت مرگ، بهجای پنهانکردن یا زیبا جلوهدادن آن، میتواند به درک عمیقتری از زندگی منجر شود؟ کتاب با روایتهایی از تجربههای شخصی، تأملات فلسفی و گفتوگو با متخصصان، تلاش میکند مرگ را از سایه به متن بیاورد و نشان دهد که مواجهه با پایان، بخشی جداییناپذیر از تجربهٔ انسانی است.
چرا باید کتاب آنچه آرزو نمی کنیم را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی مستند و پژوهشی، به سراغ موضوعی میرود که اغلب از آن دوری میشود: مرگ و مواجههٔ انسان با آن. «آنچه آرزو نمیکنیم» با روایتهای واقعی و تجربههای دستاول، تصویری ملموس و بیپرده از شغلها و زندگیهایی ارائه میدهد که در سایهٔ مرگ شکل گرفتهاند. خواندن این اثر فرصتی است برای تأمل دربارهٔ تابوهای فرهنگی، ترسها و ناآگاهیهایی که پیرامون مرگ وجود دارد. کتاب نهتنها به تجربههای شخصی و حرفهای افراد میپردازد، بلکه تاریخچه و ابعاد اجتماعی و فلسفی مرگ را نیز بررسی میکند. این اثر میتواند به درک بهتر ارزش زندگی، پذیرش ناپایداری و مواجههٔ آگاهانهتر با پایان کمک کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کسانی مناسب است که به موضوعات مرگ، فلسفهٔ زندگی، روانشناسی سوگ و تابوهای اجتماعی علاقه دارند. همچنین برای دانشجویان و فعالان حوزههای پزشکی، علوم اجتماعی، انسانشناسی و مطالعات فرهنگی که به دنبال شناخت عمیقتر از مواجههٔ انسان با مرگ هستند، مفید خواهد بود. این اثر بهویژه برای افرادی که با سوگ، فقدان یا دغدغههای وجودی دستوپنجه نرم میکنند، میتواند راهگشا باشد.
بخشی از کتاب آنچه آرزو نمی کنیم
«شاید همهچیز با پنج زن مرده شروع شد. وقتی بچه بودم، پدرم ـ که نقاش کتابهای مصور بود ـ روی کتابی به نام از جهنم کار میکرد. این کتاب دربارهٔ یک قاتل به نام «جک قصاب» بود و خشونت او را با تصویرهای سیاه و سفید نشان میداد. این قاتل آنقدر در زندگی ما حضور داشت که خواهر کوچکم کلاه او را موقع صبحانه میپوشید. من هم روی نوک پا میایستادم تا تصویرهای جنایت را که روی میز پدرم بود، ببینم. آنجا تصویر زنهایی بود که شکمشان پاره شده بود. کنارشان، عکسهای کالبدشکافی با بدنهای زخمی و بخیهخورده بود. یادم میآید به آنها نگاه میکردم و بهجای ترس، کنجکاو میشدم. میخواستم بدانم چه اتفاقی افتاده است. میخواستم بیشتر ببینم. آرزو میکردم عکسها واضحتر و رنگی باشند. آن صحنهها برای من که در استرالیای گرم زندگی میکردم، مثل خیابانهای مهآلود لندن، خیلی عجیب بود. الان که به آن عکسها نگاه میکنم چیزهای دیگری میبینم: خشونت، ظلم به زنان و زندگیهایی که از دست رفتهاند. اما آن موقع، من نمیتوانستم چیزی به این وحشتناکی را درک کنم. خیلی پیچیدهتر از آن بود که بفهمم. ولی از آن زمان تا حالا، انگار دارم سعی میکنم آن را بفهمم.»
حجم
۳۱۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه
حجم
۳۱۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه