تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب نفرتی تی (کتاب مردگان)
معرفی کتاب نفرتی تی (کتاب مردگان)
کتاب الکترونیکی «نفرتیتی (کتاب مردگان)» نوشتهٔ نیک دریک و با ترجمهٔ الهه صالحی، توسط نشر لیوسا منتشر شده است. این اثر در ژانر رمان تاریخی و معمایی قرار میگیرد و داستانی پررمزوراز را در بستر مصر باستان روایت میکند. محوریت داستان بر ناپدیدشدن مرموز ملکهٔ نفرتیتی و تلاش یک کارآگاه برای کشف حقیقت این واقعه استوار است. فضای کتاب سرشار از جزئیات تاریخی، توصیفهای دقیق از جامعه و فرهنگ مصر باستان و شخصیتپردازیهای چندلایه است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نفرتی تی (کتاب مردگان)
«نفرتیتی (کتاب مردگان)» اثری داستانی و معمایی است که وقایع آن در مصر باستان، در دوران سلطنت آخناتن، رخ میدهد. نیک دریک، نویسندهٔ کتاب، با بهرهگیری از اسناد تاریخی و تخیل روایی، فضایی پرتنش و رازآلود خلق کرده است. داستان حول محور راحوتپ، رئیس کارآگاهان مدجای، میچرخد که مأمور میشود راز ناپدیدشدن ملکهٔ قدرتمند و اسرارآمیز، نفرتیتی، را کشف کند. این رمان با ساختاری روایی و در قالب دفتر یادداشتهای روزانهٔ راحوتپ پیش میرود و مخاطب را به قلب تحولات مذهبی، سیاسی و اجتماعی مصر باستان میبرد. دریک با پرداختن به شخصیتهای تاریخی و خلق شخصیتهای فرعی، تصویری زنده و ملموس از جامعهٔ آن دوران ارائه داده است. کتاب با ترکیب عناصر معمایی، تاریخی و روانشناختی، خواننده را درگیر جستوجویی پرخطر و پرابهام میکند که در آن قدرت، وفاداری، عشق و مرگ به هم گره خوردهاند.
خلاصه داستان نفرتی تی (کتاب مردگان)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی راحوتپ، جوانترین رئیس کارآگاهان مدجای در شهر تبس، آغاز میشود. او مردی است با ذهنی جستوجوگر و نگاهی تیزبین به زندگی و مرگ. در بحبوحهٔ تغییرات عظیم مذهبی و سیاسی مصر، زمانی که آخناتن و همسرش نفرتیتی در حال پایهگذاری آیینی نو و ساخت شهری تازه به نام آختآتن هستند، راحوتپ مأموریتی ویژه میگیرد: باید به پایتخت جدید سفر کند و راز ناپدیدشدن ملکهٔ نفرتیتی را کشف کند. این مأموریت نهتنها سرنوشت خودش، بلکه خانوادهاش را نیز به خطر میاندازد. راحوتپ در مسیر سفر با خطرات و تهدیدهایی روبهرو میشود؛ از جمله سوءقصد به جانش و بیاعتمادی اطرافیان. ورود او به شهر آختآتن، او را با جامعهای مواجه میکند که در آن قدرت، ثروت و مذهب در هم تنیدهاند و هر کس میتواند دشمن یا متحد باشد. او باید در میان دربار، کاهنان، مقامات و خانوادهٔ سلطنتی، سرنخهایی بیابد که به حقیقت ناپدیدشدن ملکه منتهی میشود. در این مسیر، راحوتپ با چالشهایی اخلاقی، سیاسی و شخصی دستوپنجه نرم میکند و هر قدمش میتواند به بهای جان خودش یا عزیزانش تمام شود. فضای داستان سرشار از تردید، ترس و تعلیق است و مخاطب را تا انتها درگیر معمایی پیچیده و چندلایه نگه میدارد.
چرا باید کتاب نفرتی تی (کتاب مردگان) را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر معمایی و تاریخی، تجربهای متفاوت از مصر باستان را ارائه میدهد. روایت داستان از زاویهٔ دید یک کارآگاه، مخاطب را به دل ماجراهای سیاسی، مذهبی و اجتماعی آن دوران میبرد و تصویری زنده از جامعهای در حال دگرگونی ترسیم میکند. پرداختن به شخصیتهایی چون آخناتن و نفرتیتی، و بازنمایی فضای پرتنش و پرابهام دربار، باعث میشود خواننده نهتنها با یک معمای جنایی، بلکه با لایههای عمیقتری از قدرت، وفاداری و انسانیت روبهرو شود. «نفرتیتی (کتاب مردگان)» برای علاقهمندان به داستانهای تاریخی و معمایی، فرصتی است برای تجربهٔ سفری پرخطر به قلب یکی از اسرارآمیزترین دورههای تاریخ.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای تاریخی، معمایی و کسانی که به مصر باستان و رمز و رازهای آن علاقه دارند، مناسب است. همچنین مخاطبانی که به دنبال داستانهایی با فضای پرتعلیق و شخصیتپردازی عمیق هستند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب نفرتی تی (کتاب مردگان)
«خواب برف دیده بودم. در جایی تاریک گم شده بودم و برف آرام و بیصدا میبارید. هر دانهٔ آن برایم معمایی بود و هرگز نمیتوانستم قبل از ناپدید شدنش معمای آن را حل کنم. با احساس سبکی مرموز و گذرای آن بر صورتم بیدار شدم. به طرزی تعجببرانگیز غصهدار بودم، انگار چیزی یا کسی را برای همیشه از دست داده باشم. چند لحظه بیحرکت دراز کشیدم و به صدای نفسهای آرام تانفرت در کنارم گوش دادم. گرمای روز تقریبا شروع شده بود. البته من هرگز برف را ندیده بودم ولی بهخاطر دارم گزارشی خوانده بودم از جعبهای که چون گنجی باارزش از سرزمینهای دوردست شمالی آورده بودند. آن را در حصیر بستهبندی کرده بودند. داستانهایی از سرزمینی در آن سوی افق تعریف میکردند. از جهانی یخزده. بیابانهایی از برف. رودخانههایی از یخ. شیئی سفید و بیوزن، که اگر کسی قادر بود درد آتش سردش را تحمل کند، میتوانست آن را در دستش بگیرد. ولی البته چیزی نبود جز آب، آبی که در دست نمیماند. تنها شکل ظاهری آن تغییر کرده بود و من معتقدم بر حسب جهانی که خود را در آن مییافت، دوباره به شکل اولیه برمیگشت. همچنین شنیده بودم زمانی که بالاخره درِ آن جعبه را باز کرده بودند، جعبه خالی بود. آن برف مرموز ناپدید شده بود. تردیدی نیست که بابت این ناامیدی کسی کشته شده بود. گنجها این چنیناند. شاید این هم مرگ باشد. این چیزی نیست که از کاهنان میشنویم. همهٔ ما این دعا را یاد میگیریم: "باشد زمانی که قبر را میگشایند، بدن برای زندگی پس از مرگ، کامل باقی بماند." ولی آیا ندیدهاید که گرمای خدای خورشید گوشت بدن موجود زنده را با تمام جوانی و زیباییاش، با تمام امیدهای بیاساس و رؤیاهای واهیاش میپوساند و میگنداند و به شکلی ترسناک و هیولایی مسخشده از وحشت مرگ تبدیل میکند؟ آیا دیدهاید صورتی دوستداشتنی دو نیمه شود و سوراخهایی در عضلات ایجاد شود، سر به تودهای استخوان خرد شده تبدیل شود و گوشت و چربی سوخته به چیزی چروکیده؟ من که شک دارم.»
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه
حجم
۳۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۸۰ صفحه