
کتاب نایب پیشکار ماینر
معرفی کتاب نایب پیشکار ماینر
کتاب نایب پیشکار ماینر با عنوان انگلیسی Undermajordomo Minor، نوشته پاتریک دوویت با ترجمه رضا اسکندری آذر، در سال ۱۳۹۷ توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این رمان که در سال ۱۴۰۴ به چاپ سوم رسیده، داستان زندگی جوانی به نام لوسین ماینر را در فضایی با موقعیتهای عجیب و شخصیتهای بهیادماندنی ارائه میدهد. فضای داستانْ تلفیقی از واقعیت و خیال است و با نگاهی انتقادی به روابط انسانی، تنهایی و جستوجوی معنا در جهانی بیثبات میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نایب پیشکار ماینر اثر پاتریک دوویت
کتاب نایب پیشکار ماینر رمانی به قلم پاتریک دوویت است. این کتاب با روایتی خطی و شخصیتمحور، داستان جوانی به نام لوسین ماینر را دنبال میکند که پس از مرگ پدر و سردی رابطه با مادر، تصمیم میگیرد خانهی کودکیاش را ترک کند و بهدنبال شغلی تازه برود. فضای داستان در قرن بیستویکم و در بستری خیالی اما آشنا شکل گرفته است؛ جایی که طنز تلخ و موقعیتهای غیرمنتظره در هم تنیدهاند. ساختار رمان بهگونهای است که با ورود شخصیت اصلی به قلعهای دورافتاده و پذیرش شغل نایبپیشکاری، مخاطب را به دنیایی پر از رمزوراز، روابط پیچیده و کشمکشهای درونی میبرد.
داستان با نگاهی موشکافانه به جزئیات زندگی روزمره، احساسات و افکار شخصیتها و همچنین نقدی بر ساختارهای اجتماعی و انسانی همراه است. پاتریک دوویت در این اثر، با بهرهگیری از طنز تلخ و فضاسازی خاص، جهانی خلق کرده که در آن مرز میان واقعیت و خیال باریک است و شخصیتها هرکدام با گذشته و دغدغههای خود دستوپنجه نرم میکنند. کتاب نایب پیشکار ماینر نمونهای از رمانهای مدرن است که با زبانی موجز و شخصیتپردازی دقیق، تصویری از تنهایی، امید و تلاش برای یافتن جایگاه در جهان ارائه میدهد.
خلاصه داستان نایب پیشکار ماینر
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با معرفی لوسین ماینر، نوجوانی ۱۷ساله، آغاز میشود که پس از مرگ پدر و بیمهری مادر، در جستوجوی معنایی تازه برای زندگی است. لوسی که در دهکدهای کوچک و منزوی بزرگ شده، با احساس بیگانگی و تنهایی دستبهگریبان است. پس از بیماری سخت و نجات از مرگ، رابطهاش با مادرش سردتر میشود و او را مسئول مرگ پدرش میدانند. لوسی با کمک کشیش دهکده، پدر ریموند، موفق به یافتن شغلی بهعنوان نایبپیشکار در قلعهای دورافتاده به نام ون آکس میشود. این شغلْ پیشنهادی از سوی مردی به نام اولدرگلا است که قلعه را اداره میکند. در مسیر سفر به قلعه، لوسی با شخصیتهایی عجیب و گاه مرموز روبهرو میشود؛ از جمله ممّل و میوی، دو مرد کهنهکار و شوخطبع، و دزدان قطار و مسافران غریبه.
ورود به قلعه آغاز مواجهه با دنیایی تازه است؛ جایی که آقای اولدرگلا، مردی مرموز و منزوی، قوانین خاص خود را دارد و حضور بارن، صاحب قلعه، در هالهای از ابهام قرار دارد. لوسی در این محیط سرد و پررمزوراز، با وظایف مبهم، روابط پیچیده و رازهایی دربارهی پیشکار قبلی قلعه روبهرو میشود. در طول داستان، لوسی با چالشهایی چون اعتماد، دروغ، عشق ناکام و تلاش برای یافتن هویت و جایگاه خود مواجه است. داستان با طنز تلخ و نگاهی انتقادی به روابط انسانی، نشان میدهد که جستوجوی معنا و تعلق، حتی در محیطی عجیب و بیثبات، دغدغهی همیشگی انسان است.
چرا باید کتاب نایب پیشکار ماینر را بخوانیم؟
این کتاب با فضاسازی منحصربهفرد و شخصیتپردازی دقیق، تجربهای متفاوت از خواندن یک رمان معاصر را رقم میزند. رمان نایب پیشکار ماینر با ترکیب طنز تلخ، موقعیتهای غیرمنتظره و روایت روان، به بررسی موضوعاتی چون تنهایی، جستوجوی هویت و تلاش برای یافتن معنا در جهانی بیثبات میپردازد. مخاطب در این اثر با شخصیتهایی روبهرو میشود که هرکدام درگیر کشمکشهای درونی و روابط پیچیدهاند. داستانْ علاوهبر سرگرمکردن، فرصتی برای تأمل دربارهی انتخابها، پیامدهای آنها و معنای واقعی تعلق و رشد فردی فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای معاصر و طنز تلخ و کسانی که به روایتهای شخصیتمحور و فضاهای رازآلود علاقه دارند، مناسب است. همچنین به کسانی که دغدغهی یافتن هویت، معنای زندگی و مواجهه با تنهایی را دارند، پیشنهاد میشود.
درباره پاتریک دوویت
پاتریک دوویت (زادهی ۱۹۷۵) رماننویس و فیلمنامهنویس کانادایی است. او در جزیرهی ونکوور به دنیا آمد و دوران کودکیاش را در رفتوآمد میان نواحی مختلف سواحل غربی آمریکای شمالی گذراند. او پدرش ــ که نجار بود ــ را عامل دلبستگی مادامالعمرش به ادبیات میداند.
دوویت دبیرستان را نیمهتمام رها کرد تا نویسنده شود. سپس به لسآنجلس نقل مکان کرد و مدتی در یک بار کار کرد. پس از مدتی از لسآنجلس بازگشت و نزد والدینش در جزیرهی بینبریج در نزدیکی سیاتل ساکن شد. زمانی که نخستین کتابش، Ablutions (۲۰۰۹)، به فروش رسید، کارش را در حوزهی ساختوساز رها کرد تا بهطور تماموقت نویسنده شود و به پورتلند رفت.
هرچند او در کانادا متولد شده است، بیشتر دوران رشد خود را در جنوب کالیفرنیا گذرانده و سپس تابعیت ایالات متحده را گرفته است.
نخستین کتاب او، Ablutions (۲۰۰۹)، در فهرست انتخابی سردبیران نیویورک تایمز قرار گرفت. دومین اثرش، The Sisters Brothers (۲۰۱۱)، نیز در فهرست کوتاه چند جایزهی مهم قرار گرفت؛ جایزهی منبوکر (۲۰۱۱)، جایزهی نویسندگان تراست راجرز و جایزهی فرماندار کل کانادا برای ادبیات داستانی به زبان انگلیسی.
در اول نوامبر ۲۰۱۱، پاتریک برندهی جایزهی راجرز شد و در پانزدهم نوامبر همان سال نیز جایزهی فرماندار کل را برای ادبیات داستانی انگلیسیزبان کانادا دریافت کرد. The Sisters Brothers بعدها توسط ژاک اودیار و توماس بیدگن اقتباس شد. سومین رمان او، Undermajordomo Minor، در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و در فهرست بلند جایزهی گیلر قرار گرفت. رمان چهارمش، French Exit، در اوت ۲۰۱۸ توسط انتشارات اکو پرس منتشر شد. این کتاب نیز در فهرست نهایی جایزهی گیلر (۲۰۱۸) قرار گرفت. پاتریک فیلمنامهی اقتباس سینمایی آن را نیز نوشت که در سال ۲۰۲۰ به نمایش درآمد. در سال ۲۰۱۹، او نقشی کوتاه در فیلم First Cow ایفا کرد.
جدیدترین رمان او، The Librarianist، چهارم ژوئیهی ۲۰۲۳ توسط اکو پرس منتشر شد. این رمان نیز برندهی مدال یادبود استیون لیکاک برای طنز در سال ۲۰۲۴ شد.
بخشی از کتاب نایب پیشکار ماینر
«مادر لوسین ماینر موقع جدا شدن از پسرش گریه نکرده بود؛ حتی نزدیکش هم نشده بود. لوسی تمام روز را با بغض گذرانده و تمام حرکاتش با درجهای از تردید و اکراه بود؛ انگار هر فعالیت سریعی سد احساساتش را میشکست. صبحانه و ناهار را با هم خورده بودند؛ در سکوت و بیهیچ حرفی. حالا وقت رفتن بود، اما لوسی نمیتوانست از تختخوابش جدا شود. با لباس کامل روی تخت ولو شده بود - کت، چکمه و کلاهی از پشم گوسفند که تا ابرو پایین کشیده بود. لوسی هفده سال داشت و این اتاق از بدو تولد اتاق خوابش بود. تمام چیزهای قابللمس و قابلمشاهده به خاطرات سردرگمکنندهٔ کودکیاش آغشته بود. وقتی صدای مادرش را حین پرسیدن سؤالات نامفهوم از خودش از آبدارخانهٔ طبقهٔ پایین شنید، غصه به دلش چنگ انداخت. چمدان سفری حاضر و آماده کنارش نشسته بود.
به زحمت از روی تشک بلند شد. ایستاد و پایش را سه بار کف اتاق کوبید: تاپ، تاپ تاپ! دستهٔ چرمی چمدان را گرفت، از پلهها پایین رفت. از در خارج شد و پای پلههای کلبهٔ محقرشان مادرش را صدا زد. مادرش درحالی که چشمهایش را تنگ کرده بود و آرد را از دستهایش میتکاند، با قدمهای سنگین زیر درگاه ظاهر شد.
پرسید: «وقتشه؟» و وقتی لوسی با تکان سر تصدیق کرد ادامه داد: «خب. پس بیا اینجا.»»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۴۶ صفحه