کتاب سه پایه لق محمد خیرآبادی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب سه پایه لق

کتاب سه پایه لق

معرفی کتاب سه پایه لق

معرفی کتاب سه پایه لق

کتاب الکترونیکی «سه‌پایهٔ لَق» (رمان) نوشتهٔ «محمد خیرآبادی» و منتشرشده توسط نشر دال، روایتی داستانی از زندگی نوجوانی است که با چالش‌های خانوادگی، جدایی والدین و بحران‌های هویتی روبه‌روست. این رمان با نگاهی به روابط پدر و پسر، تأثیر جدایی والدین و تلاش برای بازسازی پیوندهای از دست‌رفته را به تصویر می‌کشد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب سه پایه لق

«سه‌پایهٔ لَق» در دستهٔ رمان‌های معاصر فارسی قرار می‌گیرد و روایتگر زندگی نوجوانی به نام «مانی» است که در آستانهٔ پانزده‌سالگی با بازگشت پدرش پس از سال‌ها جدایی مواجه می‌شود. داستان در بستر شهری امروز ایران و با نگاهی به دغدغه‌های نوجوانان و خانواده‌های تک‌والد شکل می‌گیرد. نویسنده با زبانی صمیمی و بی‌واسطه، فضای ذهنی و عاطفی شخصیت اصلی را در مواجهه با گذشته، والدین و دوستانش ترسیم می‌کند. این رمان در سال ۱۳۰۴ (نوبت اول انتشار) منتشر شده و با تمرکز بر روابط خانوادگی، هویت‌یابی و گذر از بحران‌های نوجوانی، تصویری ملموس از زندگی نسل جدید ارائه می‌دهد. در کنار روایت اصلی، خاطرات، رؤیاها و نامه‌هایی که در دل داستان گنجانده شده‌اند، به عمق شخصیت‌ها و پیچیدگی روابط انسانی می‌افزایند.

خلاصه کتاب سه پایه لق

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «سه‌پایهٔ لَق» با روایت «مانی» آغاز می‌شود؛ نوجوانی که در آستانهٔ پایان دورهٔ خدمت سربازی، خاطرات پانزده‌سالگی‌اش را مرور می‌کند. مانی با مادری تنها زندگی می‌کند و پدرش سال‌ها پیش خانواده را ترک کرده و به اروپا رفته است. بازگشت ناگهانی پدر، زخم‌های قدیمی را تازه می‌کند و مانی با تردید و خشم، دعوت مادر برای دیدار پدر را می‌پذیرد. در این میان، رابطهٔ مانی با دوستانش بابک و فرهاد و تجربه‌های خیابانی، خوشنویسی و موسیقی، بخشی از هویت و روزمرگی او را شکل می‌دهد. دیدار با پدر، گفت‌وگوهای تلخ و صادقانه، و تلاش برای درک گذشته، مانی را در مسیر پذیرش و آشتی با خود و خانواده قرار می‌دهد. نامه‌ای از مادر، رازهای ناگفتهٔ سال‌های جدایی را آشکار می‌کند و مانی درمی‌یابد که هر دو والد، با ضعف‌ها و اشتباهات خود، سهمی در شکل‌گیری زندگی او داشته‌اند. داستان با امید به ترمیم پیوندها و عبور از بحران‌های نوجوانی، به پایان می‌رسد، بی‌آنکه پاسخی قطعی برای همهٔ پرسش‌ها ارائه دهد.

چرا باید کتاب سه پایه لق را خواند؟

این رمان با پرداختن به موضوعات حساسی مانند جدایی والدین، بحران هویت نوجوانان و تلاش برای بازسازی روابط خانوادگی، تصویری واقعی و بی‌پرده از زندگی نسل امروز ارائه می‌دهد. روایت داستان از زاویهٔ دید نوجوانی که میان خشم، دلتنگی و امید سرگردان است، به خواننده امکان می‌دهد تا با احساسات و دغدغه‌های شخصیت اصلی هم‌ذات‌پنداری کند. همچنین، حضور نامه‌ها و خاطرات در دل روایت، لایه‌های عمیق‌تری از روابط انسانی را آشکار می‌کند و فرصتی برای تأمل دربارهٔ بخشش، پذیرش و رشد فردی فراهم می‌آورد.

خواندن کتاب سه پایه لق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که با چالش‌های خانوادگی، جدایی والدین یا بحران‌های هویتی روبه‌رو هستند، مناسب است. همچنین والدین، مشاوران و علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و روان‌شناختی می‌توانند از خواندن آن بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب سه پایه لق

«ماجرا از روزی شروع شد که مامان گفت بابا دارد برای دیدنم می‌آید ایران. گفتم: «اره دیکه!) در واقع یعنی پدری که وقتی من شش سالم بود از مادرم جدا شد و بعد رفت به اروپا و دو هفته مانده به تولد پانزده‌سالگی‌ام تصمیم داشت به دیدنم بیاید. طبیعی بود که به مامان بگویم: «من نمی‌خوام ببینمش.) و این هم غیرعادی نبود که مامان علی‌رغم سال‌ها جدایی و سختی و دست‌تنهایی به من بگوید: «پدرته، به هر حال حق داره بخواد پسرش رو ببینه.» برداشتم از حرف مامان در آن موقع این بود که احتمالا می‌خواهد کم‌کم پای بابا را بکشد وسط و بگوید به هر حال این پسر تو هم هست و اگر بخواهی می‌توانی در خرج‌ومخارجش سهیم شوی و در سفرهایت به ایران پسرت را ببینی. واکنش اولیه‌ام این بود که زیر بار نروم. اما مامان می‌گفت: «آقا بی‌خیال شو مامان» (من بدت رو که نمی‌خوام. تو این چند سال خیلی وقتا حرفش رو زد که بیاد تو رو ببینه. من مانع شدم. چون هم بخشیدنش برام سخت بوده و هم مطمئن نبودم به نفع تو باشه. کوچیک‌تر هم بودی و احساس می‌کردم یک بار که بیاد دیدنت ممکنه دو هوا بشی و بعد که می‌ره اذیت شی. الان ولی فکر می‌کنم دیگه وقتشه.» «وقت چی؟ وقت اینکه زخم‌های من دوباره تازه بشن؟) «سلام. من دوست ندارم ببینمش. اگه بگم حالم ازش بهم می‌خوره. باورت می‌شه؟ بابایی که هیچ‌وقت به دردم نخورد. اون چه می‌فهمه من چی کشیدم. چه شب‌هایی بهم گذشته. چقدر خجالت کشیدم. چقدر خودم رو قایم کردم. شغل پدرم رو دروغ گفتم. داستان‌های الکی از اتفاق‌های تو خونه تعریف کردم. خودم رو خوشحال نشون دادم که بقیه بگن: نه بابا، مثل اینکه اینم به خانواده درست‌وحسابی داره. حالا می‌گی ببینمش که چی بگم؟ چه حرفی داریم با هم بزنیم؟ بین ما چی هست؟ بی‌تفاوتی، نفرت. من اصلا بلد نیستم یکی رو «بابا» صدا کنم یا چیزی ازش بخوام. من دیگه از اون زمانی که احساس نیاز می‌کردم بهش، گذشتم. الان اصلا لازمش ندارم. اینو جدی می‌گم. الان یه جای این دنیا زنده باشه یا مرده واقعا برام فرقی نداره. بود و نبودش تغییری برام ایجاد نمی‌کنه. نگران نباش من خودم نهایت تا یک سال دیگه میرم سر یه کار درست‌وحسابی. اون می‌خواد مثلا کجای زندگیم باشه؟ جز اینکه بخواد بعضی وقتا یه پولی بفرسته. نمی‌خوام بفرسته. اون اصلا چی‌کار می‌تونه برام بکنه؟ وقتی که باید می‌کرد، نکرد؛ الان چطور می‌تونه؟ اینا رو یادته بعد از آخرین باری که تصویری زنگ زد هم گفتم؟ پس بی‌خیال شو مامان. باشه؟»

نظرات کاربران

کاربر 9711300
۱۴۰۴/۰۴/۳۰

کتاب فضای زندگی یک نوجوان را توصیف می‌کند که به دلیل مسائلی که در زندگی برایش اتفاق افتاده، ممکن است هر لحظه دچار لعزش شود و پسر در جدال با خویش برای ادامه دادن یا تغییر مسیر است. داستان روان

- بیشتر
کاربر 9713208
۱۴۰۴/۰۴/۲۸

محتوای کتاب به یه موضوع اجتماعی بسیار مهم به نام طلاق که در جامعه به وفور دیده میشه پرداخته خیلی با احساس و روان احساس هر فرد رو بیان کرده خواندن این کتاب رو توصیه میکنم

حجم

۲۵۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۱ صفحه

حجم

۲۵۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۸۱ صفحه

قیمت:
۲۶,۰۰۰
تومان