کتاب شهر هال

معرفی کتاب شهر هال

کتاب الکترونیکی «شهرهال» (دومین رمان از سری بچه‌های ویژهٔ دوشیزه پرگرین) نوشتهٔ رنسام ریگز و با ترجمهٔ بهارک قهرمان توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این رمان در ژانر فانتزی و ماجراجویی نوجوانان قرار می‌گیرد و ادامه‌ای بر داستان گروهی از کودکان با توانایی‌های خارق‌العاده است که در جهانی پرخطر و رازآلود به دنبال نجات سرپرست خود و کشف هویت خویش هستند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شهر هال

«شهرهال» دومین جلد از مجموعهٔ «بچه‌های ویژهٔ دوشیزه پرگرین» است که ماجراهای گروهی از نوجوانان با توانایی‌های خاص را در ادامهٔ اتفاقات جلد نخست روایت می‌کند. داستان در بستر تاریخی جنگ جهانی دوم و فضای اروپا می‌گذرد و شخصیت‌ها پس از وقایع پرحادثهٔ جلد اول، ناچار به ترک جزیرهٔ امن خود می‌شوند. این کتاب در فضایی تیره و پرتعلیق، دغدغه‌هایی چون هویت، دوستی، شجاعت و مسئولیت‌پذیری را در دل ماجراهای فانتزی و تعقیب و گریزهای نفس‌گیر دنبال می‌کند. نویسنده با بهره‌گیری از عناصر تاریخی، اسطوره‌ای و عکس‌های عجیب، جهانی منحصربه‌فرد خلق کرده که نوجوانان و بزرگسالان را به دنیای رازآلود و پرخطر ویژه‌ها می‌برد. «شهرهال» در ادامهٔ مسیر جلد اول، شخصیت‌ها را با چالش‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌کند و جست‌وجوی آن‌ها برای نجات دوشیزه پرگرین و یافتن جایگاه خود در جهانی بی‌رحم را به تصویر می‌کشد.

خلاصه کتاب شهر هال

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «شهرهال» بلافاصله پس از پایان جلد اول آغاز می‌شود؛ جیکوب پورتمن و دوستان ویژه‌اش پس از حمله به لوپ و اسارت دوشیزه پرگرین، مجبور به ترک جزیرهٔ کایرنهولم می‌شوند. آن‌ها با قایق‌های کوچک و در شرایطی دشوار، راهی سرزمین اصلی ولز می‌شوند تا راهی برای نجات سرپرست خود بیابند. در این مسیر، گروه با خطرات طبیعی، تعقیب دشمنان مرموز (وایت‌ها و هال‌گاست‌ها) و تهدیدهای ناشناخته روبه‌رو می‌شود. هر یک از اعضا با توانایی‌های ویژهٔ خود تلاش می‌کند تا گروه را از مهلکه نجات دهد. جیکوب، که قدرت دیدن و حس کردن هال‌گاست‌ها را دارد، نقش کلیدی در هدایت گروه ایفا می‌کند. در طول سفر، اعضا با چالش‌هایی چون گرسنگی، بیماری، ترس و تردید نسبت به آینده مواجه می‌شوند و پیوندهای دوستی و اعتمادشان محک می‌خورد. هدف اصلی آن‌ها یافتن ایمبرینی دیگر است تا دوشیزه پرگرین را از وضعیت پرنده بودن نجات دهند. داستان با تعقیب و گریز، مواجهه با نیروهای نظامی و ورود به سرزمین‌های ناشناخته پیش می‌رود و شخصیت‌ها را وادار می‌کند با گذشته و هویت خود روبه‌رو شوند، بی‌آنکه سرنوشت نهایی‌شان افشا شود.

چرا باید کتاب شهر هال را خواند؟

این رمان با ترکیب فضای تاریخی، عناصر فانتزی و شخصیت‌هایی با توانایی‌های منحصربه‌فرد، تجربه‌ای متفاوت از ماجراجویی نوجوانانه ارائه می‌دهد. «شهرهال» علاوه بر روایت پرکشش و پرحادثه، به موضوعاتی چون هویت، شجاعت، دوستی و مسئولیت‌پذیری می‌پردازد و مخاطب را با دنیایی روبه‌رو می‌کند که مرز میان واقعیت و خیال در آن باریک است. علاقه‌مندان به داستان‌های گروهی، تعقیب و گریز و کشف رازهای پنهان، با خواندن این کتاب با جهانی پر از تعلیق و شگفتی مواجه می‌شوند.

خواندن کتاب شهر هال را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستان‌های فانتزی، ماجراجویی و روایت‌های گروهی علاقه دارند مناسب است. همچنین کسانی که دغدغه‌هایی مانند هویت، دوستی و عبور از بحران‌های نوجوانی را دنبال می‌کنند، می‌توانند با شخصیت‌ها و فضای داستان ارتباط برقرار کنند. «شهرهال» برای علاقه‌مندان به مجموعه‌های دنباله‌دار و طرفداران ژانر فانتزی و ماجراجویی توصیه می‌شود.

فهرست کتاب شهر هال

- شخصیت‌های ویژه و غیر ویژه: معرفی اعضای گروه و نقش هر یک در داستان. - بخش اول: فصل‌های آغازین با تمرکز بر فرار از جزیره، عبور از دریا و مواجهه با خطرات طبیعی و دشمنان. - بخش دوم: ادامهٔ سفر گروه در سرزمین اصلی، تلاش برای یافتن راه نجات دوشیزه پرگرین، روبه‌رو شدن با نیروهای نظامی و تهدیدهای تازه. - درباره عکس‌ها: توضیحاتی درباره عکس‌های عجیب و الهام‌بخش که در متن کتاب به کار رفته‌اند. هر فصل با ماجرایی تازه و چالشی جدید برای گروه همراه است و سیر داستان از فرار و تعقیب تا جست‌وجوی هویت و نجات سرپرست ادامه می‌یابد.

بخشی از کتاب شهر هال

«پاروزنان از بندر خارج شدیم، از کنار قایق‌هایی گذشتیم که بالا و پایین می‌رفتند و از درزهایشان زنگار تراوش می‌کرد. از کنار هیئت منصفهٔ مرغان دریایی خاموش گذشتیم که روی بازمانده‌های اسکله‌های غرق‌شدهٔ پوشیده از صدف اتراق کرده بودند. از کنار ماهیگیرانی گذشتیم که حین عبورمان تورهایشان را پایین آوردند و با نگاه‌هایی یخ‌زده زل زدند. نامطمئن از اینکه ما واقعی بودیم یا خیالی؛ صفی از ارواح زاده‌شده از آب. پا آنانی که قرار بود به زودی به ارواح بدل شوند. ما ده بچه و یک پرنده در سه قایق کوچک و متزلزل بودیم. با تنشی خاموش صاف به‌سمت دریا پارو می‌زدیم. تنها لنگرگاه امن در شعاع چند کیلومتری. پرصخره و جادویی در نور آبی طلایی صبحگاه. پشت سرمان به سرعت دور می‌شد. هدف ما ساحل پُرشیار جزیرهٔ اصلی ولز بود. جایی پیش رویمان. ولی تار و مبهم به چشم می‌آمد. لک جوهری که در افق دور جا خوش کرده بود.»