تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب نیمه تاریک وجود
معرفی کتاب نیمه تاریک وجود
معرفی کتاب نیمه تاریک وجود
کتاب الکترونیکی «نیمهٔ تاریک وجود جویندگان روشنایی (توانایی، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را بازیابید)» نوشتهٔ «دبی فورد» و با ترجمهٔ زهرا بهمنپور و ویراستاری یاسمن کازرانی، اثری در حوزهٔ روانشناسی و خودشناسی است که به موضوع سایه و ابراز وجود میپردازد. این کتاب با نگاهی به مفاهیم یونگی، به بررسی بخشهای پنهان و سرکوبشدهٔ شخصیت انسان میپردازد و راههایی برای پذیرش و ادغام این جنبهها ارائه میدهد. ناشر این اثر نشر فرمهر است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب نیمه تاریک وجود
«نیمهٔ تاریک وجود جویندگان روشنایی» اثری است که در بستر روانشناسی تحلیلی و با الهام از آموزههای کارل یونگ، به بررسی مفهوم «سایه» در شخصیت انسان میپردازد. کتاب در دورهای نوشته شده که موج جدیدی از توجه به خودشناسی و رشد فردی در جریان بود و نویسنده با تکیه بر تجربههای شخصی و کارگاههای آموزشی خود، تلاش میکند تا مخاطب را به سفری درونی برای کشف و پذیرش جنبههای انکارشدهٔ وجودش دعوت کند. دبی فورد در این کتاب، سایه را نه صرفاً بخش منفی یا تاریک شخصیت، بلکه مخزنی از استعدادها، تواناییها و حتی موهبتهایی میداند که به دلیل ترس، شرم یا هنجارهای اجتماعی سرکوب شدهاند. روند کتاب از طرح مسئلهٔ جدایی میان دنیای درون و بیرون آغاز میشود و با ارائهٔ تمرینها و مثالهای واقعی، خواننده را به سمت یکپارچگی و پذیرش خود سوق میدهد. این اثر در میان آثار خودیاری و روانشناسی کاربردی جای میگیرد و با رویکردی تجربی، به مخاطب نشان میدهد که چگونه میتوان با آشتی با سایه، به آزادی و خلاقیت بیشتری دست یافت.
خلاصه کتاب نیمه تاریک وجود
پیام اصلی کتاب بر این ایده استوار است که هر انسانی بخشی از وجود خود را به دلایل مختلف سرکوب یا انکار میکند؛ این بخشها همان «سایه» هستند که میتوانند شامل ویژگیهایی باشند که فرد یا جامعه آنها را منفی میداند، اما در واقع حامل انرژی، استعداد و حتی قدرتهای نهفتهاند. دبی فورد با مثالهای شخصی و روایتهایی از شرکتکنندگان کارگاههایش، نشان میدهد که چگونه سرکوب سایهها منجر به تکرار الگوهای رفتاری ناسالم، احساس بیارزشی و جدایی از خود واقعی میشود. او توضیح میدهد که پذیرش و در آغوش گرفتن این جنبههای تاریک، نه تنها به معنای پذیرفتن ضعفها نیست، بلکه راهی برای بازیابی خلاقیت، اصالت و تواناییهای فردی است. کتاب تأکید میکند که فرافکنی ویژگیهای سرکوبشده بر دیگران، یکی از مکانیزمهای دفاعی رایج است و تا زمانی که فرد مسئولیت این بخشها را نپذیرد، در روابط و زندگی شخصی خود با تکرار مشکلات مواجه خواهد شد. نویسنده با تمرینهای عملی و دعوت به خودکاوی، مخاطب را تشویق میکند تا با شجاعت به تاریکیهای درون خود نگاه کند و از دل آنها، نور و قدرت تازهای برای زندگی بیابد.
چرا باید کتاب نیمه تاریک وجود را خواند؟
این کتاب با تمرکز بر مفهوم سایه و اهمیت پذیرش جنبههای پنهان شخصیت، فرصتی برای خودشناسی عمیقتر فراهم میکند. خواننده با مطالعهٔ این اثر میتواند الگوهای تکراری و ناسالم زندگی خود را شناسایی کند و راههایی برای رهایی از قضاوتهای درونی و بیرونی بیابد. تمرینها و مثالهای کتاب، امکان تجربهٔ عملی و ملموس را برای مخاطب فراهم میسازد تا بتواند با بخشهایی از خود که پیشتر انکار یا سرکوب کرده، آشتی کند و به یکپارچگی و رضایت بیشتری در زندگی برسد.
خواندن کتاب نیمه تاریک وجود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که دغدغهٔ رشد فردی، خودشناسی و بهبود روابط دارند یا با احساساتی مانند شرم، ترس، خشم یا بیارزشی دستوپنجه نرم میکنند. همچنین برای کسانی که به دنبال رهایی از الگوهای تکراری و ناسالم در زندگی شخصی یا حرفهای خود هستند، مطالعهٔ این اثر میتواند مفید باشد.
فهرست کتاب نیمه تاریک وجود
- فصل اول: دنیای بیرون، دنیای درون به بررسی ارتباط میان دنیای درونی و بیرونی انسان و نقش سایه در شکلگیری تجربههای فردی میپردازد. - فصل دوم: در جستوجوی سایه مفهوم سایه و چهرههای مختلف آن را معرفی میکند و اهمیت مواجهه با جنبههای انکارشدهٔ وجود را توضیح میدهد. - فصل سوم: جهان در درون ماست مدل هولوگرافیک شخصیت را شرح میدهد و نشان میدهد که هر فرد بازتابی از کل انسانیت است. - فصل چهارم: بازیافتن خود به موضوع فرافکنی و نقش آن در روابط و خودشناسی میپردازد و راههایی برای بازپسگیری ویژگیهای فرافکنیشده ارائه میدهد. - فصل پنجم: سایهات را بشناسی، خودت را شناختهای اهمیت شناخت سایه برای رسیدن به خودشناسی و پذیرش کامل خود را بررسی میکند. - فصل ششم: من «آن» هستم دربارهٔ پذیرش مسئولیت تمام جنبههای وجودی و ادغام آنها در شخصیت بحث میکند. - فصل هفتم: در آغوش کشیدن نیمهٔ تاریک خودتان راهکارهایی برای پذیرش و دوستداشتن بخشهای تاریک وجود ارائه میدهد. - فصل هشتم: بازتعریف خود به بازنگری در هویت و تعریف دوبارهٔ خود پس از پذیرش سایه میپردازد. - فصل نهم: بگذارید نور وجودتان بدرخشد دربارهٔ رهایی و شکوفایی پس از آشتی با سایه صحبت میکند. - فصل دهم: یک زندگی قابل زیستن جمعبندی و دعوت به خلق زندگی اصیل و یکپارچه.
بخشی از کتاب نیمه تاریک وجود
«بسیاری از ما در مسیر رشد شخصی قدم میگذاریم چراکه در برههای از زندگی بار رنج و درد ما بیش از توان تحملمان میشود. نیمهٔ تاریک وجود جویندگان روشنایی، کتابی دربارهٔ پردهبرداشتن از آن جنبه از خودمان است که رابطههای ما را از بین میبرد، روح ما را نابود میکند و ما را از دستیابی به آرزوهایمان بازمیدارد. کارل یونگ، روانشناس برجسته این جنبه را سایه مینامد. این موضوع تمام آن بخشی از وجودمان را هم شامل میشود که سعی کردهایم آن را پنهان یا انکار کنیم. این همان جنبههای تاریکی را نیز دربرمیگیرد که باور داریم برای خانواده، دوستان و مهمتر از همه برای خود ما قابل پذیرش نیستند. بخش تاریک وجودمان در اعماق آگاهی ما مدفون شده و از دیدرس ما و دیگران پنهان است. پیامی که از این بخش نهانی خود دریافت میکنیم ساده است: در من مشکلی وجود دارد. من خوب نیستم. من دوستداشتنی نیستم. من شایسته نیستم. من ارزشمند نیستم. بسیاری از ما این پیامها را باور میکنیم. باور میکنیم که اگر به اندازهٔ کافی به آنچه در اعماق ماست دقیق شویم، به چیزهایی ناهنجار میرسیم. ما بهدلیل ترس از کشف خودی که نتوانیم با آن کنار بیاییم، از بررسی و نگاه عمیق به خود پرهیز میکنیم. از خودمان میترسیم. از هر فکر و احساسی که تاکنون سرکوب کردهایم واهمه داریم. بسیاری از ما چنان به خاطر این ترس از خودبیگانه شدهایم که تنها قادریم بازتابی از آن را ببینیم. ما آن را به جهان، خانواده، دوستان و غریبهها فرافکنی میکنیم. ترس و واهمهٔ ما آنقدر عمیق است که تنها راه ما برای کنار آمدن با آن، پنهان کردن یا انکارش است. ما به متقلبین بزرگی تبدیل میشویم که خود و دیگران را گول میزنیم. آنقدر در این کار ماهر میشویم که فراموش میکنیم ماسک زدهایم تا خود واقعیمان را پنهان کنیم. باور میکنیم همان انسانهایی هستیم که در آینه میبینیم. باور میکنیم فقط همان بدن و ذهن هستیم. حتی پس از سالها تجربهٔ روابط، شغلها، رژیمهای غذایی و آرزوهایی که در همگی آنها با شکست مواجه شدهایم همچنان به سرکوب این پیامهای درونی آزاردهنده ادامه میدهیم. به خود اطمینان میدهیم که حالمان خوب است و همهچیز روبهراه خواهد شد. ما بر چشمان خود چشمبند میگذاریم و گوشهایمان را میگیریم تا داستانهایی را که برای خودمان ساختهایم، زنده نگه داریم. من خوب نیستم. من دوستداشتنی نیستم. من شایسته نیستم. من ارزشمند نیستم.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه