
کتاب دکتر بودن چگونه است؟
معرفی کتاب دکتر بودن چگونه است؟
معرفی کتاب دکتر بودن چگونه است؟
کتاب الکترونیکی «دکتر بودن چگونه است؟» (How to Be a Doctor) نوشته و تصویرگری «کریسانتا ماری» با ترجمهٔ عرشیا عالینژاد و ویراستاری الهه عینبخش توسط نشر برکه آبی منتشر شده است. این کتاب داستانی کودکانه با محوریت آشنایی با حرفهٔ پزشکی و نقش پزشکان در جامعه است و با تصاویر رنگی و روایت ماجراجویانه، کودکان را با دنیای بیمارستان و انواع تخصصهای پزشکی آشنا میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دکتر بودن چگونه است؟
این کتاب در قالب داستانی کودکانه، ماجرای دو خواهر و برادر به نامهای «آماری» و «تدی» را روایت میکند که برای ملاقات مادرشان به بیمارستان میروند و در این مسیر با دنیای پزشکان و تخصصهای مختلف پزشکی آشنا میشوند. کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و با تصاویر رنگی و زبانی ساده، تلاش میکند مفاهیم پزشکی را برای گروه سنی کودک و نوجوان قابل لمس کند. نویسنده با استفاده از موقعیتهای روزمره و ماجراجوییهای کودکانه، به معرفی تخصصهایی مانند جراحی، رادیولوژی، مغز و اعصاب، پوست و اطفال میپردازد. این اثر بخشی از مجموعهای با عنوان «آیندهٔ من» است که هدف آن آشناکردن کودکان با مشاغل مختلف و الهامبخشی برای انتخاب مسیر آینده است. فضای کتاب سرشار از کنجکاوی، خلاقیت و آموزش غیرمستقیم است و به کودکان کمک میکند تا با نقش پزشکان در جامعه و اهمیت مراقبت از سلامت آشنا شوند.
خلاصه کتاب دکتر بودن چگونه است؟
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ورود «آماری» و «تدی» به بیمارستان برای ملاقات مادرشان آغاز میشود. آنها با مشاهدهٔ پزشکان و پرستاران کنجکاو میشوند که هرکدام چه وظایفی دارند. پس از اطمینان از بهبود حال مادر، این دو خواهر و برادر با الهام از محیط بیمارستان، بازی دکتربازی را با خرس عروسکیشان آغاز میکنند و نقش پزشکان را تمرین میکنند. در ادامه، با جعبهٔ کمکهای اولیه و روپوش سفید، وارد دنیای خیالی میشوند و به پزشکان مختلف در بخشهای گوناگون بیمارستان کمک میکنند. آنها با دکتر رادیولوژیست، جراح، متخصص مغز و اعصاب، متخصص پوست و پزشک اطفال آشنا میشوند و هرکدام از این تخصصها را از نزدیک تجربه میکنند. در هر بخش، با بیماران مختلف روبهرو میشوند و با همکاری پزشکان، به درمان آنها کمک میکنند. داستان با بازگشت آماری و تدی به کنار مادرشان و تمرین آموختهها بر روی عروسک و خانواده به پایان میرسد و پیام امیدبخشی دربارهٔ دنبالکردن رویاها و باور به تواناییهای خود به کودکان منتقل میشود.
چرا باید کتاب دکتر بودن چگونه است؟ را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی و تصاویر جذاب، کودکان را به دنیای پزشکی و بیمارستان میبرد و به آنها نشان میدهد که پزشکان چگونه به بیماران کمک میکنند. آشنایی با تخصصهای مختلف پزشکی، تقویت حس کنجکاوی و آموزش غیرمستقیم مهارتهای مراقبت از سلامت از ویژگیهای شاخص این اثر است. همچنین، کتاب به کودکان انگیزه میدهد تا به رویاهای خود فکر کنند و با اعتمادبهنفس مسیر آیندهشان را انتخاب کنند.
خواندن کتاب دکتر بودن چگونه است؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کودکان گروه سنی ب و ج که به دنیای پزشکی، بیمارستان و مشاغل مرتبط علاقه دارند مناسب است. همچنین برای والدین و مربیانی که میخواهند کودکان را با مشاغل مختلف آشنا کنند و حس کنجکاوی و خلاقیت را در آنها تقویت کنند، گزینهٔ مناسبی است.
فهرست کتاب دکتر بودن چگونه است؟
- ورود به بیمارستان: آماری و تدی برای ملاقات مادرشان وارد بیمارستان میشوند و با فضای بیمارستان و پزشکان آشنا میشوند. - دکتربازی با آقای فلاف: کودکان با الهام از پزشکان، نقش دکتر را با عروسک خود تمرین میکنند. - آشنایی با رادیولوژی: همکاری با دکتر استفن برای درمان پای شکستهٔ یک بیمار و آشنایی با دستگاه پرتوی ایکس. - تجربهٔ جراحی: کمک به دکتر میا در یک عمل جراحی و یادگیری اهمیت بهداشت و ابزارهای جراحی. - مغز و اعصاب: ملاقات با دکتر پیتر و آشنایی با معاینههای مغزی و عصبشناسی. - متخصص پوست: همراهی با دکتر سابرینا و بررسی مشکلات پوستی بیماران. - پزشک اطفال: کمک به دکتر رمی در معاینهٔ کودکان و یادگیری اهمیت توجه به بیماران کوچک. - بازگشت به خانه: جمعبندی آموختهها و تشویق به دنبالکردن رویاها.
بخشی از کتاب دکتر بودن چگونه است؟
«آماری و تدی برای دیدن مادرشان به بیمارستان رفتند. وقتی وارد راهروی بیمارستان شدند، همهٔ کسانی که میدیدند روپوشهای سفیدی پوشیده بودند و بین اتاقها رفت و آمد میکردند. در مانگاههای مختلف، پزشکان مشغول معاینه و درمان بیماران بودند. آماری و تدی با کنجکاوی به اطراف نگاه میکردند. «حال مادرتان کاملاً خوب است. در سفری که تازگی رفته بود، آنفولانزا گرفته است. حالش کمکم بهتر میشود. میتوانید به اتاقش بروید و او را ببینید.» آماری و تدی خوشحال شدند و به سمت اتاق مادرشان رفتند. در راه، دربارهٔ کار پزشکان صحبت کردند و حدس زدند که هرکدام چه وظایفی دارند. وقتی منتظر بودند تا دکتر بعدی بیاید، آماری و تدی روی آقای فلاف، خرس پشمالویشان، آزمایش کردند. مثل همان آزمایشی که دکتر نانسی بر روی مادرشان انجام داده بود. آنها با دقت تنفس آقای فلاف را بررسی کردند تا مطمئن شوند که ضربان قلبش طبیعی است. تدی گفت: «به نظرم قلب آقای فلاف سالم است، دکتر آماری.»
حجم
۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۲ صفحه
حجم
۳٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۲ صفحه