تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب زندگی دختری من
معرفی کتاب زندگی دختری من
کتاب الکترونیکی «زندگی دختری من» نوشتهٔ جواد سروری (نوردیجو) و با ویراستاری زهرا صنوبری، روایتی شخصی و صمیمانه از تجربهٔ پدری در جامعهٔ امروز است. این اثر توسط نشر متخصصان منتشر شده و در قالب داستانی خودزندگینامهای، به روایت زندگی نویسنده و دخترش، نگار، از پیش از تولد تا نوجوانی میپردازد. کتاب با نگاهی جزئینگر و احساسی، فرازونشیبهای زندگی یک پدر تنها را در تربیت فرزندش پس از فوت همسر، به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زندگی دختری من
در «زندگی دختری من»، جواد سروری با زبانی بیواسطه و روایتی خطی، داستان زندگی خود را از زمانی که متوجه میشود قرار است پدر شود تا سالهای نوجوانی دخترش، نگار، بازگو کرده است. این کتاب در قالب داستانی خودزندگینامهای نوشته شده و ساختار آن بر پایهٔ خاطرات و گفتوگوهای روزمره میان پدر و دختر شکل گرفته است. روایت با لحنی خودمانی و گاه گفتوگومحور، به دغدغههای پدری، چالشهای تربیت فرزند بدون حضور مادر و تلاش برای ساختن آیندهای بهتر برای دخترش میپردازد. اثر حاضر، نهتنها به لحظات شاد و تلخ زندگی خانوادگی میپردازد، بلکه به موضوعاتی مانند پذیرش اشتباهات، وابستگی، استقلال، و نقش خانواده در شکلگیری شخصیت کودک نیز اشاره دارد. کتاب با توصیف جزئیات روزمره و احساسات عمیق، تصویری ملموس از زندگی یک پدر تنها و دخترش ارائه میدهد و در عین حال، به نقد برخی باورهای رایج اجتماعی و خانوادگی نیز پرداخته است.
خلاصه داستان زندگی دختری من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با لحظهای آغاز میشود که نویسنده و همسرش متوجه میشوند قرار است صاحب دختری شوند. شادی و هیجان این خبر، فضای ابتدایی کتاب را شکل میدهد. با پیشرفت بارداری، نویسنده به مراقبتهای ویژه از همسر و فرزند آیندهاش میپردازد و لحظات انتظار برای تولد دخترش، نگار، با جزئیات احساسی روایت میشود. اما شادی تولد با فقدان همسر نویسنده همزمان میشود؛ مادر نگار پس از زایمان از دنیا میرود و پدر، ناگهان با مسئولیت بزرگکردن دختری کوچک بهتنهایی روبهرو میشود. در ادامه، روایت به سالهای رشد نگار میپردازد؛ از مراقبتهای شبانهروزی، استخدام پرستار و معلم خصوصی، تا تلاش برای پرکردن جای خالی مادر. پدر سعی میکند با برنامهریزی دقیق، آموزش و حمایت عاطفی، دخترش را از آسیبهای روحی و اجتماعی دور نگه دارد. رابطهٔ پدر و دختر در قالب گفتوگوهای روزمره، خاطرات مشترک و مراسمهایی مانند تولد و رفتن به مزار مادر، به تصویر کشیده میشود. دغدغههای تربیتی، چالشهای وابستگی، و تلاش برای حفظ استقلال و سلامت روانی نگار، بخش مهمی از روایت را تشکیل میدهد. در بخشهایی از کتاب، نویسنده به نقد باورهای سنتی مانند «دوری و دوستی» و اهمیت پذیرش اشتباهات در زندگی مشترک میپردازد. با گذر زمان، نگار بزرگتر میشود، وارد مدرسه و جمع دوستانش میشود و پدر همچنان نقش حمایتی و راهنمایی خود را حفظ میکند. کتاب با تأکید بر عشق بیقیدوشرط پدر به دختر و امید به آیندهای روشن برای او، به پایان میرسد.
چرا باید کتاب زندگی دختری من را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، تجربهٔ پدری را در مواجهه با فقدان همسر و تربیت فرزند بهتنهایی به تصویر میکشد. «زندگی دختری من» به دغدغههایی میپردازد که بسیاری از والدین، بهویژه پدران تنها، با آن روبهرو هستند؛ از چالشهای عاطفی و تربیتی گرفته تا تلاش برای حفظ امید و شادی در زندگی فرزند. اثر حاضر، با تمرکز بر جزئیات روزمره و احساسات انسانی، فرصتی برای همدلی با تجربههای مشابه و بازاندیشی در نقش خانواده و مسئولیتپذیری فراهم میکند. همچنین، نقد باورهای رایج و تأکید بر پذیرش اشتباهات، این کتاب را به اثری تأملبرانگیز برای مخاطبان تبدیل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای پدران و مادرانی که دغدغهٔ تربیت فرزند در شرایط دشوار را دارند، مناسب است. همچنین، افرادی که با موضوع فقدان، سوگواری یا تربیت تکوالدی روبهرو هستند، میتوانند با روایت این اثر همذاتپنداری کنند. «زندگی دختری من» برای علاقهمندان به داستانهای خودزندگینامهای و روایتهای خانوادگی نیز جذاب خواهد بود.
بخشی از کتاب زندگی دختری من
«وقتی پرستار نگارمو برد داخل حمام. منم لباسمو عوض کردم. آمدم. جلو تلویزیون نشستم. بعد از چند دقیقه نگارم از حمام آمد. - باب... بابا.. - جان بابایی! لباست چقدر قشنگه! کولر و خاموش کردم. گفتم: «بیا بغل باب..» وقتی آمد. همون عطر مامانشو زده بود. بهدفعه یهجوری شدم؛ چشامو بستم و محکم تو بفلم گرفتمش. تو گوشش گفتم: «عطر و از کجا گرفتی؟» گفت: «از اتاق مامانی گرفتم بابا.» - نگار جونم! خودت گرفتی؟ - «نه بابا! خاله بهم داد منم زدم بابا. - خب... خیلی خوبه دختر خوشگلم» دورت بگردم! فردا تولدته. با ذوق گفت: «بابا... بابا.. تولدم هست. مامانم میاد؟» - نه بابایی... مامان نمیاد. ما میریم پیش مامان. عشق بابایی. فداتشم! من و توبا هم فردا میریم پیش مامانی» خوبه؟ - آره بابا جون, خوبه! من و تو میریم» خاله رو نمیبریم؟ - خاله کار داره نگارم» قربونت برم. فقط من و تو میریم. فردا صبح آماده شوء لباسهای قشنگتو بپوش با هم بریم.»
حجم
۲۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه
حجم
۲۹۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۵۰ صفحه