تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب هرم ابلیس
معرفی کتاب هرم ابلیس
کتاب الکترونیکی «هرم ابلیس» نوشتهٔ مرتضی (بژمان) حجتزاده را نشر متخصصان منتشر کرده است. این رمان معاصر فارسی، با روایتی از زندگی دانشجویی و دغدغههای جوانان، به مسائل اجتماعی، خانوادگی و عاطفی نسل امروز میپردازد. داستان حول محور دختری به نام «لیلا» شکل میگیرد که برای ادامه تحصیل از شهر خود به تهران میآید و با چالشهای متعددی روبهرو میشود. «هرم ابلیس» با نگاهی به روابط انسانی، استقلال، مهاجرت و مسائل زنان، تصویری از فرازونشیبهای زندگی جوانان ایرانی ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هرم ابلیس
«هرم ابلیس» اثری داستانی است که در قالب رمان معاصر نوشته شده و به زندگی دانشجویان و جوانان ایرانی در بستر جامعهٔ امروز میپردازد. مرتضی (بژمان) حجتزاده در این کتاب، با تمرکز بر شخصیت اصلی یعنی «لیلا»، روایت را از خانهای در شهرستان تا خوابگاه و دانشگاه در تهران پیش میبرد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت خطی و توصیف جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی، دوستیها و چالشهای اجتماعی است. نویسنده با استفاده از زاویه دید سوم شخص، به دغدغههای نسل جوان، فشارهای اقتصادی، اضطرابهای عاطفی و تلاش برای استقلال اشاره کرده است. فضای داستان، ترکیبی از محیطهای خانوادگی، دانشگاهی و کاری است و شخصیتها هرکدام نمایندهٔ بخشی از جامعهٔ معاصر ایران هستند. «هرم ابلیس» با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت داخلی، روابط دختر و پسر، مشکلات مالی، بیماری، و امید به آینده، تصویری ملموس از زندگی جوانان امروز ارائه میدهد. این رمان، با روایت جزئیات زندگی شخصیتها، سعی دارد خواننده را با چالشها و انتخابهای پیش روی نسل جدید همراه کند.
خلاصه داستان هرم ابلیس
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «هرم ابلیس» با روایت زندگی «لیلا»، دختری از تبریز آغاز میشود که پس از قبولی در دانشگاه، برای ادامهٔ تحصیل به تهران مهاجرت میکند. لیلا با مادرش زندگی میکند و پس از فوت پدر، بار مسئولیت خانواده را تا حدی بر دوش میکشد. ورود به تهران برای او آغاز تجربههای تازه و مواجهه با دنیایی متفاوت است؛ از دلتنگی برای خانواده تا تلاش برای سازگاری با محیط جدید. لیلا در دانشگاه با دانشجویان و مسئولان مختلفی آشنا میشود و برای تأمین هزینههای زندگی، در یک کارگاه خیاطی مشغول به کار میشود. او با شخصیتهایی چون شبنم (مسئول کارگاه)، افسانه (هماتاقیاش در خوابگاه) و پیمان (دانشجوی همرشته و علاقهمند به او) ارتباط برقرار میکند. هرکدام از این افراد، داستان و دغدغههای خاص خود را دارند و در مسیر زندگی لیلا تأثیرگذار میشوند. در طول داستان، لیلا با چالشهایی چون مشکلات مالی، فشارهای روانی، روابط عاطفی، و خطرات اجتماعی مانند سرقت و خشونت روبهرو میشود. او درگیر رابطهای عاطفی با پیمان میشود اما به دلیل تجربههای تلخ گذشته و ترس از تکرار اشتباهات، در پذیرش این رابطه مردد است. دوستی با افسانه و شبنم، برای لیلا فرصتی برای همدلی و شناخت بیشتر خود و دیگران فراهم میکند. روایت کتاب، با نمایش فرازونشیبهای زندگی دانشجویی، کار و روابط انسانی، تصویری از تلاش برای استقلال، هویتیابی و امید به آینده را به نمایش میگذارد.
چرا باید کتاب هرم ابلیس را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به دغدغههای ملموس جوانان ایرانی، بهویژه دانشجویان و زنان، تصویری واقعی از چالشهای اجتماعی، اقتصادی و عاطفی نسل امروز ارائه میدهد. «هرم ابلیس» با روایت جزئیات زندگی روزمره، مهاجرت داخلی، تلاش برای استقلال و مواجهه با مشکلات خانوادگی و اجتماعی، امکان همذاتپنداری را برای خواننده فراهم میکند. شخصیتپردازی متنوع و روایت چندلایهٔ داستان، فرصتی برای تأمل در روابط انسانی، دوستی، عشق و مسئولیتپذیری ایجاد میکند. این اثر، نهتنها به مسائل فردی بلکه به دغدغههای جمعی و اجتماعی نیز توجه دارد و میتواند برای کسانی که به دنبال شناخت بهتر جامعهٔ معاصر ایران هستند، خواندنی باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای دانشجویان، جوانان، بهویژه دختران و زنانی که با دغدغههای استقلال، مهاجرت، کار و تحصیل روبهرو هستند، مناسب است. همچنین علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و کسانی که به مسائل روز جامعهٔ ایران توجه دارند، میتوانند از خواندن این اثر بهره ببرند.
بخشی از کتاب هرم ابلیس
«دستش را روی سینهاش گذاشته بود. گویی اینگونه میتوانست جلوی بیرونپریدن قلب را از قفسهٔ سینهاش بگیرد. نه! دیگر نمیتوانست این برزخ را تحمل کند. باید کار را یکسره میکرد. خم شد و بند کفشهای کتانی قرمزرنگش را محکم بست؛ چون شل شده بودند و چند بار نزدیک بود زمینش بزنند. کولهپشتی خاکیرنگش را به پشت انداخت و از سرپناه مغازهای که او را از خیسشدن در باران حفظ کرده بود، بیرون زد. دستهایش را مشت کرده بود. باعجله بهسمت ایستگاه مترویی که همان نزدیکیها بود رفت. قطرات باران صورتش را خیس کرده بودند. از فرصت استفاده کرد. بغضش ترکید. بیصدا گریه کرد؛ اما این بار اجازه داد تا ترس، تردید، غم و هرآنچه که مدتها بود مثل خوره از درون او را میخوردند، همراه با اشک از چشمانش سرازیر شوند. ناگهان دلش لرزید و احساس خطر کرد. هرازگاهی، با استرس به پشت سرش نگاه میکرد. نکند تعقیبش کرده باشند؟ دوباره خود را به مغازهای رساند و پشتِ باری که برای آن مغازه آورده بودند، پناه گرفت. اطرافش را بادقت نگاه کرد. چیز مشکوکی حس نکرد. نگاهی به کفشهایش انداخت که حسابی خیس و گلی شده بودند؛ اما مگر مهم بود؟ باید این بار کلک کار را میکند. دیگر نمیتوانست با این وضعیت پادرهوا کنار بیاید.»
حجم
۸۶۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۸۶۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه