
کتاب ملودی زندگی
معرفی کتاب ملودی زندگی
معرفی کتاب ملودی زندگی
کتاب الکترونیکی «ملودی زندگی» (Melody of Life) نوشتهٔ هستی باقری و منتشرشده توسط نشر «رز»، داستانی معاصر از زندگی یک دختر جوان ایرانی است که با دغدغهها و آرزوهایش در مسیر بلوغ و استقلال روبهرو میشود. این رمان با محوریت مهاجرت، خانواده، دوستی و تجربههای تازه، تصویری از چالشهای نسل جوان در مواجهه با تغییرات بزرگ زندگی ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ملودی زندگی
«ملودی زندگی» اثری داستانی است که در فضای معاصر ایران و فرانسه روایت میشود و به زندگی دختر جوانی به نام «تمنا مهراد» میپردازد. این کتاب در سال ۱۳۹۸ منتشر شده و نویسنده، هستی باقری، در سنین نوجوانی و جوانی آن را نوشته است. روایت داستان از زبان اولشخص بیان میشود و خواننده را با دغدغهها، آرزوها و روابط خانوادگی و دوستانهٔ شخصیت اصلی همراه میکند. مهاجرت، تلاش برای موفقیت، تجربهٔ غربت و مواجهه با فرهنگهای متفاوت از جمله موضوعات محوری این رمان هستند. نویسنده با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، احساسات و روابط شخصیتها، تصویری ملموس از چالشهای جوانان ایرانی در مسیر رشد و استقلال ارائه میدهد. فضای داستان، هم در ایران و هم در فرانسه، با توصیف دقیق محیط، آدمها و اتفاقات، بهخوبی ترسیم شده است. «ملودی زندگی» علاوه بر روایت داستانی، به موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز میپردازد و از خلال تجربههای شخصیت اصلی، نگاهی به تفاوتها و شباهتهای فرهنگی میان ایران و اروپا دارد.
خلاصه کتاب ملودی زندگی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان «ملودی زندگی» با معرفی «تمنا مهراد»، دختر جوانی که در آزمون گریمور برتر نفر اول میشود و فرصت سفر به فرانسه را به دست میآورد، آغاز میشود. تمنا با خانوادهای صمیمی و دوستان نزدیکی چون «باران» احاطه شده است. موفقیت در آزمون و آمادهشدن برای مهاجرت، نقطهٔ عطفی در زندگی اوست. تمنا و باران برای ادامهٔ تحصیل و کارآموزی به فرانسه میروند و با چالشهای جدیدی روبهرو میشوند: دوری از خانواده، مواجهه با فرهنگ متفاوت، تلاش برای سازگاری و تجربهٔ دوستیها و روابط تازه. در فرانسه، تمنا با شخصیتهایی مانند «آصف»، «ساندرا» و «آرژان» آشنا میشود و درگیر ماجراهایی میگردد که گاهی با بحرانهای شخصی و اجتماعی همراه است. روابط خانوادگی، دلتنگی برای وطن، بیماری مادر و مشکلات دوستان، تمنا را در مسیر بلوغ و استقلال قرار میدهد. داستان با تمرکز بر احساسات، تردیدها و امیدهای تمنا، تصویری از رشد فردی و اجتماعی او ارائه میدهد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب ملودی زندگی را خواند؟
این رمان با روایت صمیمی و ملموس از زندگی یک دختر جوان ایرانی، تجربههای مهاجرت، دوستی، خانواده و مواجهه با فرهنگهای متفاوت را به تصویر میکشد. خواننده با دغدغهها و احساسات شخصیت اصلی همراه میشود و از خلال روایت، با چالشهای نسل جوان در مسیر استقلال و خودشناسی آشنا میگردد. «ملودی زندگی» علاوه بر داستانپردازی، به موضوعات اجتماعی و فرهنگی نیز میپردازد و تصویری از تفاوتها و شباهتهای زندگی در ایران و اروپا ارائه میدهد. این کتاب میتواند برای کسانی که به داستانهای معاصر با محوریت مهاجرت و رشد فردی علاقه دارند، جذاب باشد.
خواندن کتاب ملودی زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که دغدغهٔ مهاجرت، تحصیل در خارج، روابط خانوادگی و دوستی دارند، مناسب است. همچنین برای علاقهمندان به داستانهای معاصر ایرانی و کسانی که به تجربههای زیستهٔ نسل جوان در مواجهه با تغییرات بزرگ زندگی علاقهمندند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ملودی زندگی
«خیلی استرس داشتم؛ آخه امروز قرار بود نتایج آزمون گریمور برتر مشخص بشه. هنوز چند دقیقه به اومدن استاد مونده بود که پرینان دختر لوس و مغرور کلاس گفت: «من مطمثنم نفراول میشم.» باران که کنارم نشسته بود ایشوویشی گفت وادای پریناز رو درآورد که از خنده ریسه رفتم . پریناز داشت ت از حرص خفه میشد. خواست چیزی بگه که استاد وارد کلاس شد. بعد از سلام و احوالپرسی و حضورو غیاب و تبریک عید مبعث (ماشاالله چقدرهم فک میزنه» شروع به خوندن اسامی برگزیدهشدگان کرد: نفراول تمنا مهراد بیاختبار و بدون توجه به مکان وموقعیت جیغی کشیدم و باران رو بغل کردم که با چشم غرُ استاد گرامی خفه شدم. وای باورم نمیشد نفر اول شدم یعنی قرار بود برم فرانسه همون کشوری که از بچگی عاشقش بودم . استاد ادامه داد: باران آریانی و آرین آسایش. یه نگاه به پریناز کردم که از حرص قرمزشده بود. کلاس که تموم شد استاد ما سه تا رو صدا زد وبهمون تبریک گفت وبعد هم اضافه کرد تادو ماه دیگه آماده باشیم. همراه باران از کلاس خارج شدیم. هوا بارونی بود. باران چقدر وقتی بارون میومد جدی میشد و مهربونتر. میگفت: جزء اقلیت کسایی هستم که اسمم رو دوست دارم وممکن نیست بارون بیاد ومن نرم زیربارون و خیس نشم. میگفت: وقتی بارون میاد دوست دارم زیرش بدوم حتی آگه خیس بشم و ازوقتی کتاب تعویض سرنوشت نوشته پروین داوری رو خوندم بیشترشیفت؛ُ اسمم شدم؛ چون درکتابش نوشته بود «وقتی باران میبارد مادرم چترش را روی سرم میگیرد تا خیس نشوم» حتی اگر خودش خیس شود؛ ولی نمیداند من دوست دارم زیر باران بدوم ...»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه