
کتاب چه اتفاقی برایت افتاد
معرفی کتاب چه اتفاقی برایت افتاد
کتاب چه اتفاقی برایت افتاد اثری از اپرا وینفری و بروس دی پری با ترجمه محبوبه فهندژسعدی، اثری در حوزهی روانشناسی و علوم اعصاب است که به بررسی تأثیرات آسیبهای دوران کودکی بر رفتار و سلامت روان افراد پرداخته است. این کتاب با همکاری انتشارات روزآمد منتشر شده و بهشیوهی گفتوگومحور، مفاهیم علمی را با روایتهای شخصی و مثالهای واقعی پیوند زده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چه اتفاقی برایت افتاد
کتاب چه اتفاقی برایت افتاد حاصل همکاری اپرا وینفری و بروس دی پری است که با رویکردی علمی و انسانی به موضوع آسیبهای روانی، بهویژه در دوران کودکی، میپردازد. این کتاب در قالب گفتوگو میان نویسندگان، مفاهیم پیچیدهی علوم اعصاب و روانشناسی را با مثالهای ملموس و داستانهای واقعی ترکیب میکند. اثر حاضر در دورهای نوشته شده که توجه به سلامت روان و پیامدهای آسیبهای کودکی بیشازپیش اهمیت یافته است.
اپرا وینفری و بروس دی پری تلاش کردهاند با زبانی قابلفهم، پلی میان یافتههای علمی و تجربههای زیسته برقرار کنند و نشان دهند که چگونه گذشتهی هر فرد میتواند رفتارها، احساسات و حتی سلامت جسمی او را در بزرگسالی شکل دهد. کتاب، علاوهبر پرداختن به نظریههای علمی، به تجربههای شخصی اپرا وینفری و روایتهای مراجعان دکتر بروس دی پری نیز میپردازد و از این رهگذر، تصویری چندلایه از تأثیرات آسیبهای روانی ارائه میدهد.
خلاصه کتاب چه اتفاقی برایت افتاد
پیام اصلی کتاب بر اهمیت پرسش چه اتفاقی برایت افتاد؟ بهجای چه مشکلی داری؟ تأکید دارد. نویسندگان توضیح میدهند که بسیاری از رفتارها و واکنشهای افراد، ریشه در تجربههای اولیه و آسیبهای دوران کودکی دارند. کتاب با روایتهایی از زندگی اپرا وینفری و مراجعان بروس دی پری نشان میدهد که چگونه رویدادهای دردناک یا نادیدهگرفتهشده در کودکی، ساختار مغز و سیستمهای عصبی را تغییر میدهند و بر احساس امنیت، اعتمادبهنفس و توانایی برقراری ارتباط تأثیر میگذارند.
کتاب چه اتفاقی برایت افتاد به نقش والدین و مراقبان در شکلگیری جهانبینی کودکان میپردازد و توضیح میدهد که پاسخدهی مناسب یا نامناسب به نیازهای کودک، چگونه میتواند مسیر رشد روانی و حتی جسمی او را تعیین کند؛ همچنین کتاب به اهمیت ریتم، نظم و ارتباطات انسانی در تنظیم احساسات و بازسازی تعادل روانی اشاره دارد و توضیح میدهد که چگونه افراد میتوانند با شناخت ریشههای درد و آسیب، مسیر بهبودی و تابآوری را طی کنند. نویسندگان با مثالهایی از اختلال استرس پس از سانحه، اعتیاد و مشکلات رفتاری، نشان میدهند که بسیاری از این مسائل، پاسخهای سازگارانهی مغز به شرایط دشوار گذشته هستند و با تغییر نگاه به گذشته و درک عمیقتر از خود، امکان رشد و بهبود فراهم میشود.
چرا باید کتاب چه اتفاقی برایت افتاد را خواند؟
کتاب چه اتفاقی برایت افتاد با ترکیب روایتهای شخصی و یافتههای علمی، به درک عمیقتری از ریشههای رفتارها و احساسات انسان کمک میکند. خواننده با مطالعهی آن میتواند بفهمد که بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری، نتیجهی آسیبهای تجربهشده در گذشته هستند و با تغییر زاویهی نگاه، امکان بهبود و رشد وجود دارد. اثر حاضر، ابزارهایی برای شناخت بهتر خود و دیگران ارائه میدهد و به اهمیت همدلی، پرسشگری و توجه به گذشته در فرایند درمان و رشد فردی میپردازد.
خواندن کتاب چه اتفاقی برایت افتاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای والدین، معلمان، مشاوران، درمانگران و هر کسی که با کودکان یا افراد آسیبدیده سر و کار دارد، مفید است؛ همچنین افرادی که بهدنبال درک ریشههای مشکلات روانی، اضطراب، افسردگی یا رفتارهای ناسازگار در خود یا اطرافیان هستند، میتوانند از مطالب آن بهره ببرند.
بخشی از کتاب چه اتفاقی برایت افتاد
«وقتی دختر جوانی بودم. مرتب کتک میخوردم. در آن زمان سرپرستها پذیرفته بودند که برای ادب کردن کودک تنبیه بدنی کار درستی است. مادربزگم، هاتیما این ایده را قبول کرده بود. ولی من حتی در سن سه سالگی یکی از بدترین کتکهایی که به خاطر میآورم در یکی از روزهای یکشنبه صبح بود. رفتن به کلیسا نقش مهمی در زندگی ما داشت. درست چاهی که در پشت خانه بود فرستادند. خانهی مزرعهای که با مادربزگم در آن زندگی میکردم فاقد سیستم آب لولهکشی بود. مادربزرگ از پنجره نیم نگاهی به من انداخت و دید که انگشتانم را در آب چرخاندم. او از این کار من عصبانی شد. گرچه من معصومانه، مثل هر کودک دیگری غرق رویاهای کودکانه خود بودم. او عصبانی شد؛ چون این آب آشامیدنی ما بود و من در آن دست کرده بودم. از من پرسید آیا با آب بازی کردی؟ جواب دادم «نه.» او مرا خم کرد و با خشونت شلاق زد آنچنان که گوشت تنم ورم کرد. بعد از آن بهترین لباس روز یکشنبه را پوشیدم. از جای زخمها خون جاری شد و اثر قرمز رنگی بر روی شلوارم بر جا گذاشت. جای لکه خون کبود به نظر میرسید. مادربزرگم به این دلیل که لباسم را خونی کرده بودم مرا تنبیه کرد و سپس به مدرسه یکشنبه فرستاد.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۶ صفحه