
کتاب دختر اردوی آتش
معرفی کتاب دختر اردوی آتش
معرفی کتاب دختر اردوی آتش
کتاب الکترونیکی «دختر اردوی آتش» نوشتهٔ محمدعلی سپهر با ویراستاری الهام اشرفی و دبیری معصومه زهراکار، توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده است. این اثر مجموعهای از داستانهای کوتاه و خاطرات دربارهٔ دختران و زنان ایرانی در بستر جنگ ایران و عراق است که به نقش و حضور آنها در وقایع دهه ۱۳۶۰ میپردازد. فضای کتاب، ترکیبی از روایتهای مستند و داستانی است که تجربههای زنان را در شرایط جنگ و بحران اجتماعی بازتاب میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب دختر اردوی آتش
«دختر اردوی آتش» در بستری از سالهای پرآشوب دهه ۱۳۶۰ و همزمان با جنگ ایران و عراق روایت میشود. کتاب با تمرکز بر زندگی دختران نوجوان و زنان جوان، به تجربههای آنها در مواجهه با جنگ، مهاجرت، آموزش نظامی و امدادگری میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از زبان داستانی و خاطرهنویسی، فضای اجتماعی و خانوادگی آن دوران را به تصویر میکشد؛ از اضطرابها و امیدهای دختران تا نقشآفرینی آنها در پشت جبهه و خطوط مقدم. اثر، علاوه بر بازتاب واقعیتهای تلخ و شیرین جنگ، به دغدغههای هویتی، استقلالطلبی و بلوغ شخصیتی دختران نیز توجه دارد. روایتها اغلب از زاویه دید شخصیتهای زن جوان شکل میگیرند و تلاش میکنند تصویری ملموس از زیست روزمره، ترسها، آرزوها و دلبستگیهای آنها ارائه دهند. کتاب در قالب داستانهای کوتاه و پیوسته، مخاطب را با فضای اجتماعی و فرهنگی آن دوره آشنا میکند و به نقش زنان در تحولات تاریخی میپردازد.
خلاصه کتاب دختر اردوی آتش
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با معرفی «سارا»، دختر نوجوانی که در تهران زندگی میکند، آغاز میشود. او در آستانه بلوغ و با کنجکاوی نسبت به دنیای اطرافش، درگیر وقایع اجتماعی و سیاسی سالهای ابتدایی انقلاب و جنگ میشود. سارا به همراه دوستش «صدیقه» و با تشویق مادرش، داوطلبانه برای آموزش امدادگری و کمک به مجروحان به کردستان اعزام میشود. مسیر سفر آنها از تهران تا مناطق جنگی، با ترسها، تردیدها و لحظات طنزآمیز همراه است؛ از تجربههای نخستین جدایی از خانه و خانواده تا مواجهه با واقعیتهای تلخ جنگ و ناامنی. در طول داستان، سارا و صدیقه با چالشهایی مانند آموزش نظامی، زندگی در چادر، کمبود امکانات و خطرات جادهها روبهرو میشوند. روایت، علاوه بر نمایش رشادت و ترس دختران، به روابط دوستانه، دلبستگیهای خانوادگی و دغدغههای نوجوانانه آنها نیز میپردازد. داستان با ورود آنها به مناطق جنگی و مواجهه با مسئولیتهای جدید، به بلوغ شخصیتی و تغییر نگاهشان نسبت به زندگی و هویت خود اشاره دارد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب دختر اردوی آتش را خواند؟
این کتاب با روایتهای نزدیک به زندگی واقعی، تجربههای کمتر شنیدهشده دختران و زنان ایرانی را در بستر جنگ و بحران اجتماعی بازتاب میدهد. خواننده با فضای دهه ۱۳۶۰، دغدغههای نوجوانان، نقش زنان در تحولات اجتماعی و چالشهای بلوغ و استقلال آشنا میشود. اثر، علاوه بر روایت ماجراهای پرکشش، تصویری از زیست روزمره و احساسات نسل جوان آن دوران ارائه میدهد و به فهم بهتر تاریخ معاصر ایران کمک میکند.
خواندن کتاب دختر اردوی آتش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی، خاطرات جنگ، روایتهای زنانه و تاریخ معاصر ایران مناسب است. همچنین نوجوانان و جوانانی که به دنبال شناخت تجربههای نسلهای پیشین در شرایط بحران و جنگ هستند، میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند.
فهرست کتاب دختر اردوی آتش
- آنسوی کوچه: روایت آغازین از زندگی روزمره سارا و خانوادهاش در تهران و فضای اجتماعی پیش از اعزام.- راهی دور: توصیف تصمیم سارا و صدیقه برای شرکت در اردوی امدادگری و آمادهشدن برای سفر.- مریوان: شرح سفر دختران به مناطق جنگی، مواجهه با خطرات جاده و ورود به فضای جنگزده کردستان.- دوتومانی براق: تجربههای نخستین از حضور در پادگان و برخورد با نظامیان و پیشمرگهها.- دیوار صوتی: روایت آموزش نظامی، چالشهای امدادگری و مواجهه با مسئولیتهای جدید.- حمام و تخت خالی: زندگی در چادر، کمبود امکانات و روابط دوستانه میان دختران.- بوی تارن و دکتر هندی: بازتاب احساسات، دلتنگیها و مواجهه با واقعیتهای تلخ جنگ.- کانادا، لودر و دوست: ادامه روایت سفر، آشنایی با شخصیتهای جدید و تجربههای متفاوت در منطقه جنگی.
بخشی از کتاب دختر اردوی آتش
«سارا دستهایش را روی پردهٔ سفید گلدوزیشده پایین آورد و روزنهٔ کوچکی ساخت تا آنطرف کوچه را ببیند. آسمان سفید و ابری بود و بوی تند آهن زنگزدهٔ پنجره و نم دیوار در بینیاش پیچید. کلاغی مفلوک با پرهای ریختهٔ یکدرمیان چرک روی لبهٔ سیمانی نشسته بود و شهر و ساختمانهای بارانخوردهٔ درهمبرهم خاکستری را با کنجکاوی میپایید. داشت اتفاقی میافتاد. کلافه و بیقرار بود و انگار مدام در سیاهچالهٔ عمیقی سقوط میکرد. و اتفاقات شوم را هشدار میدهد و برملا میکند. با این حالش آشنا بود؛ مثل رود بیقرار و متلاطم بود و دلش شور میزد. کاری نمیتوانست بکند. باید منتظر میماند. نمیدانست قرار است فردا چه اتفاقی بیفتد.دلش پرمیزد برود و از دیوارها، کوچهها و خانهها دور شود. بزند به جاده و خودش را به خودش اثبات کند. همچون پروانهای در پیلهٔ تنگوتاریک مجاله شده بود. روزی همه میفهمیدند او میتواند برای آیندهاش تصمیم بگیرد، به این نیاز داشت. میتوانست مؤثر و واقعی باشد. باید تمام زندگیها و سرنوشتهای جورواجوری را که در کتابها خوانده بود حالا از نزدیک و واقعی لمس و تجربه میکرد؛ جای دیگر، شهر دیگر دنیای دیگر، حالوهوای دیگر.»
حجم
۸۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۸۳۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه