
کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی
معرفی کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی
کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی نوشتهٔ سیدیعقوب حسینی و روزبه شیخها است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. اثر حاضر در باب نظریه و تجزیهوتحلیل سیستمها (System analysis) و ارتباط آن با تفکر دینی است. این کتاب با این پیشفرض تدوین شده است که در تاریخ اندیشهٔ بشر، دو دیدگاه قدسی (دینی) و استدلالی (علمی) برای تحلیل پدیدهها وجود داشته و در طول زمان با یکدیگر در رقابت بودهاند. در قرن بیستم، تفکر سیستمی بهعنوان جبههٔ سومی ظهور کرده و بخشی از ناکارآمدی علوم را ناشی از فقدان رویکرد سیستمی میداند. این اثر در یک سیر تاریخی، به بررسی و تقابل این سه نوع تفکر میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی اثر سیدیعقوب حسینی و روزبه شیخها
کتاب «تفکر علمی و تفکر سیستمی» که نخستینبار در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، دو مفهوم کلیدی و پرکاربرد در محافل علمی و غیرعلمی، یعنی تفکر علمی و تفکر سیستمی را واکاوی کرده است. نویسندگان این اثر کوشیدهاند ضمن بررسی تاریخی مفاهیم تفکر، علم و سیستم و زمینههای شکلگیری و ضرورت توجه به آنها، نشان دهند که تفکر سیستمی در واقع ثمره و برآمده از نقد تفکر علمی است؛ از همین رو، کتاب حاضر با رویکردی تاریخی به جستوجوی این دو نوع تفکر در طول زمان رفته است. انگیزهٔ «سیدیعقوب حسینی» و «روزبه شیخها» از نوشتن این کتاب ابتدا دو پرسش اساسی بوده؛ ما چگونه فکر میکنیم؟ چگونه میتوان از درستی یک تفکر اطمینان یافت؟ نویسندگان در تلاش برای پاسخ به این پرسشها، به چهار نوع تفکر (علمی، دینی، سیستمی و استراتژیک) رسیده و معیارهای درستیِ هر یک را بررسی کردهاند. این کتاب به بررسی مشخص تفکر علمی و تفکر سیستمی میپردازد و در کنار آنها به اهمیت تفکر دینی و نگرش قدسی و متافیزیکی نیز اشاره میکند. تمرکز اصلی کتاب بر نقد تفکر علمی و چگونگی شکلگیری تفکر سیستمی است. در بخش مربوط به تفکر علمی، ابتدا تاریخچهٔ پیدایش علم از دوران یونان باستان مورد تحلیل قرار میگیرد تا نشان داده شود که علم از چه زمانی وارد زندگی روزمرهٔ انسانها شده و نگرش علمی به پدیدهها چگونه شکل گرفته است.
کتاب «تفکر علمی و تفکر سیستمی» در هشت فصل تنظیم شده است. فصل اول به ساختار کلی کتاب میپردازد. فصل دوم به جایگاه تفکر در یونان باستان و ایدههای سقراط، افلاطون و ارسطو اختصاص دارد. فصل سوم به نقش مسلمانان در علم و بررسی دوران شکوفایی علوم اسلامی و نقش عالمان، شاعران، صوفیان و متفکران دینی در موافقت یا مخالفت با علم و حواس میپردازد. فصل چهارم به عصر رنسانس و روشنگری و شکلگیری علوم نوین و جدال نهاد دین و علم پرداخته است. فصل پنجم تحولات علمی قرن بیستم و نقدهای وارد بر رویکرد علمی و زمینهٔ شکلگیری تفکر سیستمی را بررسی کرده است. فصل ششم به تبیین پارادایمهای علمی اثباتگرا، تفسیری، انتقادی و پستمدرن پرداخته است. فصل هفتم به پارادایم پیچیدگی و تفکر سیستمی اختصاص دارد و فصل هشتم روششناسیهای پیشنهادی مبتنی بر هر پارادایم را با محوریت تفکر سیستمی تشریح کرده است.
خلاصه کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی
برخی از اندیشمندان علوم باتوجهبه درکهای متفاوت از یک پدیده و وجود الگوهای ذهنی گوناگون بر این باور هستند که در دنیای انسانی، دستیابی به واقعیتهای عریان و درک حقیقت پدیدهها صرفاً از طریق عقل دشوار و گاه ناممکن است. بهنظر آنان تلاش علوم برای ایجاد قوانین جهانشمول بر اساس رویکرد جزئینگرانه، مسیری نادرست بوده است. این دیدگاه، سرآغازی بر نقد علم جزئینگر شد. نقد رویکرد جزئینگرانه علمی سابقهای دیرینه دارد. در عصر طلایی علوم اسلامی، شاعران و عارفان از یک سو و متفکران دینی از سوی دیگر، روش علمی مبتنی بر حواس را محدود، پرخطا و فاقد اعتبار کافی میدانستند. پس از اوجگیری رویکرد علمی در عصر روشنگری، مکاتب تفسیری، انتقادی و پستمدرن نیز در اعتراض به پراکندگی علوم و نتایج نامعتبر آن ظهور کرده و بهشکلی جدیتر به نقد روش علمی پرداختند. در واکنش به این انتقادات، دو جریان عمده برای تحلیل علل نارساییهای علوم شکل گرفت. جریان نخست، پیدایش رشتهٔ فلسفهٔ علم بود که به بررسی خود علم و چگونگی شکلگیری آن میپرداخت. بهتدریج این رویکرد به سایر رشتههای علمی نیز راه یافت و فلسفههای تخصصی تاریخ، مدیریت، اقتصاد، هنر و دیگر علوم به وجود آمد که با تمرکز بیشتر، روند شکلگیری علم در هر حوزه را مطالعه میکردند و از دل آن، پارادایمهای علمی شناسایی شد. جریان دوم با هدف ایجاد زبانی مشترک بین علوم مختلف و پیوند آنها و در انتقاد به محدودیتهای رویکرد جزئینگرانه، منجر به شکلگیری دانش میانرشتهای تفکر سیستمی شد که نتایج متفاوت علوم را تبیین میکرد. این دانش نوظهور با مشارکت اندیشمندان تمامی علوم غنا یافت و بهطور جدی در تمامی رشتهها مورد مطالعه قرار گرفت.
تفکر سیستمی رویکردی نوین است که در سالهای اخیر جهتگیری دانشگاهها را تغییر داده و ایجاد رشتههای میانرشتهای از نتایج آن است. دانشگاههای پیشرو بر این باور هستند که بسیاری از مسائل بهویژه مسائل دنیای امروز، با علوم تکرشتهای قابل حل نیست و درک عمیقتر پدیدهها و یافتن راهحل برای مسائل نیازمند توجه همزمان از دیدگاه چند رشته است. واژهٔ سیستم، ریشهای لاتین و یونانی دارد و بهمعنای «کل متشکل از اجزا یا اعضای متعدد» است. «برتالانفی»، از بنیانگذاران تفکر سیستمی در سال ۱۹۶۹ بیان کرد که «سیستم» پرکاربردترین واژه در تمامی حوزههای علم است و پس از گذشت حدود ۵۰ سال، این ادعا همچنان صادق است و حتی کاربرد این واژه گستردهتر شده است. درک مفهوم سیستم مستلزم توجه به دو واژهٔ «کل» و «جزء» و ارتباط آنها است؛ مبحثی بنیادین و دیرینه در تاریخ فلسفه و علم. با نگاهی به تاریخ علم درمییابیم که تاریخ مکتوب بشر با یونان باستان و ظهور چهرههایی همچون سقراط، افلاطون و ارسطو آغاز میشود. پس از آن، دورهٔ تمدن اسلامی قابل ذکر است؛ سپس دورهای در اروپا آغاز میشود که کلیسا قدرت میگیرد و در جهان اسلام نیز از دوران شکوفایی علمی فاصله گرفته میشود. در پی این مرحله، رنسانس و صنعتیشدن در اروپا رخ میدهد و نهاد دانشگاه در کنار علم شکل میگیرد. در نهایت، در آخرین مرحلهٔ تاریخی، نقدهای جدی به ساختار علم وارد میشود و دوران پسامدرن با ویژگی پیچیدگی فرا میرسد و رویکردهای نوینی مانند تفکر سیستمی ظهور میکند. این کتاب این روند تاریخی علم را بررسی کرده و ضمن آن، به نقد تفکر علمی میپردازد و تمایز میان روش علمی و تفکر علمی را تبیین میکند.
چرا باید کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی را بخوانیم؟
این اثر ضمن بررسی تاریخی تفکر سیستمی، در دو فصل پایانی بهطور مستقیم به تشریح مفهوم سیستم و روششناسیهای تفکر سیستمی پرداخته است؛ همچنین مباحث فلسفی تاریخ علم و پارادایمهای علمی، این اثر را برای دنبالکنندگان پارادایمهای اثباتگرا، تفسیری، انتقادی، پستمدرن و پیچیدگی مفید ساخته است. کتاب حاضر نشان میدهد که تفکر علمی چه مسیری را در طول تاریخ طی کرده است. نویسندهها اندیشههای کلیدی متفکران برجسته در هر دوره را بررسی کرده و چگونگی شکلگیری تفکر علمی و تفکر سیستمی را بیان کردهاند.
کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران تاریخ علم، نقد تفکر علمی، سیستم و تفکر سیستمی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تفکر علمی و تفکر سیستمی
«هنگامی که اسحاق نیوتن نظریه جهانی گرانش خود را در دهه ۱۶۸۰ ارائه کرد، بلافاصله به عنوان اولین نظریه علمی فوقالعاده موفق و قدرتمند که توانسته بود تنها نیروی حاکم در طبیعت را به صورتی دقیق پیشبینی کند شناخته شد. در واقع نیوتن نخستین کسی بود که توانسته بود نشان دهد قوانین فیزیک در زمین و آسمان، یکی است و نیرویی که مسیر حرکت اجسام را در هنگام سقوط در سطح زمین شکل میدهد همانی است که بر سیارات و اجرام آسمانی اثر میگذارد و آنها را در مدار حرکتی خود به حرکت درمیآورد. در عمل نیز چنین بود، هنگامی که سیاره جدید اورانوس کشف شد، انحرافهایی در مدار آن نسبت به پیشبینیهای نیوتن مشاهده شد. اوربن لو وریه، ریاضیدان فرانسوی و مدیر رصدخانه پاریس ماهها به شدت درگیر محاسبات پیچیده بود تا این اختلاف کوچک اما سیستماتیک بین مدار مشاهده شده اورانوس و مداری که از قوانین گرانش نیوتن پیشبینی شده بود را توضیح دهد. لو وریه پیشبینی کرد که این انحراف میتواند به دلیل وجود، جرمی ناشناخته در مداری فراتر از مدار اورانوس باشد. وی موقعیت این سیاره جدید را بر اساس مکانیک نیوتنی تخمین زد و مختصات آن را یوهان گوتفرید گاله در رصدخانه برلین ارسال کرد و از او درخواست کرد که وجود سیاره نپتون در این مختصات را تأیید کند. گاله نپتون را در همان شبی که نامه لو وریه را دریافت کرد، در موقعیتی با یک درجه اختلاف از موقعیت پیشبینی شده رصد کرد. کشف نپتون به طور گستردهای به عنوان یک تأیید چشمگیر برای مکانیک نیوتنی در نظر گرفته شد و یکی از برجستهترین لحظات علم قرن نوزدهم به شمار میرود.
مشکل اما از جایی در درونیترین مناطق منظومه شمسی آغاز شد. پس از دو قرن حکمرانی مکانیک نیوتنی که از هر آزمونی سربلند بیرون آمده بود با یک رصد کوچک از سیاره عطارد که در نزدیکترین فاصله به خورشید میچرخد، مورد تهدید قرار گرفت. بر اساس محاسبات مکانیک نیوتنی، تغییرات مدار سیاره عطارد در هر قرن به دلیل اثرات گرانشی سیارات دیگر محاسبه شده بود اما حدود ۳۰۰ سال رصد نشان داد که حرکت مدار این سیاره به اندازه حدود یک متر در هر قرن با پیشبینی صورت گرفته تفاوت دارد. اندیشمندان بسیاری دلیل این موضوع را در داخل چارچوب مکانیک نیوتنی جستجو کردند و فرضیههایی نیز مطرح شد از جمله امکان وجود یک سیاره ناشناخته و یا اثرات گرانشی تاج خورشید که همه آنها چه از لحاظ تئوری و چه بر اساس مشاهدات مردود شدند. به نظر میرسید که مکانیک نیوتنی در درک حرکت سیاره عطارد عاجز مانده بود و علیرغم پیشبینیهای درست نظریه او از حرکت سایر سیارات، حرکت این سیاره را نمیتوانست پیشبینی کند.»
حجم
۶۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۶۹۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه