کتاب افسانه مرگ محمدجواد اصغرتبار افروزی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب افسانه مرگ

کتاب افسانه مرگ

معرفی کتاب افسانه مرگ

معرفی کتاب افسانه مرگ

کتاب الکترونیکی «افسانه مرگ» (داستان‌های فارسی قرن ۱۵) نوشتهٔ محمدجواد اصغرتبار افروزی و منتشرشده توسط نشر متخصصان، روایتی فانتزی و معاصر از زندگی، مرگ، خاطره و جادو را در قالب داستانی بلند روایت می‌کند. این اثر با محوریت شخصیت «ومدا» و دغدغه‌های هویتی و خانوادگی او، به مفاهیمی چون تنهایی، گذشته، عشق و سرنوشت می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب افسانه مرگ

«افسانه مرگ» در بستری فانتزی و با الهام از فضای داستان‌های جادویی، قصهٔ مردی تنها به نام «ومدا» را روایت می‌کند که در روستایی دورافتاده زندگی می‌کند و گذشته‌ای پر از خاطره و اندوه دارد. داستان در دوره‌ای معاصر اما با عناصر جادویی و اسطوره‌ای شکل می‌گیرد و با ورود شخصیت‌هایی چون الهه‌های غم و شادی و مرگ، به لایه‌های عمیق‌تری از روان و خاطرهٔ انسان می‌پردازد. این کتاب با نگاهی به روابط خانوادگی، فشارهای اجتماعی، و جست‌وجوی هویت فردی، تصویری از کشمکش‌های درونی و بیرونی شخصیت اصلی ارائه می‌دهد. روایت با سفرهای ذهنی و زمانی، گذشته و حال را به هم پیوند می‌زند و در عین حال، نقدی بر ارزش‌های سنتی و انتظارات جامعه از فرد دارد. فضای داستان، ترکیبی از واقعیت و خیال است و با بهره‌گیری از عناصر جادویی، به بررسی تأثیر انتخاب‌ها و حسرت‌های زندگی می‌پردازد.

خلاصه کتاب افسانه مرگ

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با زندگی مردی جوان به نام «ومدا» آغاز می‌شود که در روستایی کوچک و دورافتاده، روزگار می‌گذراند و با موسیقی و کمک به همسایگان، تنهایی خود را پر می‌کند. شبی بارانی، دو الههٔ غم و شادی به سراغ او می‌آیند و به پاس نیکی‌هایش، به او وعدهٔ تحقق دو آرزو را می‌دهند. اما ناگهان مرگ نیز ظاهر می‌شود و سه آرزوی جادویی به ومدا پیشنهاد می‌کند: چوبدستی قدرتمند، ساعتی برای سفر در زمان، و شیشه‌ای که او را از مرگ دور نگه می‌دارد. ومدا با این ابزارها به گذشته سفر می‌کند و خاطرات کودکی، تولد، روابط خانوادگی و دوران تحصیلش در مدرسهٔ جادوگری «آپادایا» را مرور می‌کند. او با حسرت به لحظات از دست‌رفته، عشق نافرجامش به «ویدا»، و فشارهای پدر و مادرش برای موفقیت در جادوگری می‌نگرد. در این سفرها، ومدا متوجه می‌شود که بسیاری از رنج‌ها و اتفاقات تلخ زندگی‌اش، ریشه در انتخاب‌ها و ناتوانی‌های خودش دارد. او شاهد مرگ پدر و مادرش در تصادف، اخراج از مدرسه و جدایی از عشقش می‌شود. در ادامه، داستان به زندگی ویدا و ازدواجش با پسرعموی ومدا، «پتالیست»، می‌پردازد و پرده از خیانت‌ها و جاه‌طلبی‌های پتالیست برمی‌دارد. ومدا با تماشای گذشته، به پوچی و سرخوردگی می‌رسد و درمی‌یابد که دانستن همهٔ حقیقت‌ها همیشه آرامش‌بخش نیست. روایت با تردیدهای ومدا دربارهٔ استفاده از قدرت جادویی برای تغییر گذشته و پیامدهای آن، و همچنین مواجهه با حسرت‌ها و خاطرات تلخ، پیش می‌رود و در نهایت، او را با معنای واقعی زندگی، عشق و مرگ روبه‌رو می‌کند.

چرا باید کتاب افسانه مرگ را خواند؟

این کتاب با ترکیب عناصر فانتزی و واقع‌گرایانه، به دغدغه‌هایی چون هویت، خاطره، حسرت و جست‌وجوی معنا در زندگی می‌پردازد. روایت سفر در زمان و مواجهه با گذشته، فرصتی برای تأمل دربارهٔ انتخاب‌ها و پیامدهای آن‌ها فراهم می‌کند. همچنین، داستان با پرداختن به روابط خانوادگی، فشارهای اجتماعی و عشق‌های نافرجام، تصویری ملموس از کشمکش‌های درونی انسان ارائه می‌دهد. برای علاقه‌مندان به داستان‌هایی با فضای جادویی و درون‌مایه‌های روان‌شناختی، این اثر می‌تواند تجربه‌ای متفاوت باشد.

خواندن کتاب افسانه مرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای دوست‌داران داستان‌های فانتزی، علاقه‌مندان به روایت‌های روان‌شناختی و کسانی که به موضوعاتی مانند سفر در زمان، خاطره و هویت علاقه دارند، مناسب است. همچنین، برای کسانی که با دغدغه‌های خانوادگی، حسرت‌های گذشته یا روابط عاطفی پیچیده روبه‌رو هستند، می‌تواند همذات‌پنداری و تأمل‌برانگیز باشد.

بخشی از کتاب افسانه مرگ

«الهه‌ی غم بال‌های آبی‌رنگش رو تکون داد و صداش رو کمی صاف کرد و با صدای نازک بامزه‌ای گفت: «اهممم/! ما الهه‌ی غم و شادی هستیم» ببخشید که سرزده اومدیم! احتمال میدم کمی ترسیده باشید، اما خوشحال باشید؛ چون ما اومدیم تا به شما هدیه بدیم. - به من! هدیه بدید؟ چه هدیه‌ای؟ الهه شادی: شما باعث خوشحالی افراد زیادی شدید و همیشه وقت خودتون رو صرف عشق‌ورزیدن و کمک‌کردن به بقیه کردید، شما قلب پاکی دارید و اون وکمی با موسیقی ترکیب کردید و لحظات بی‌نظیر و فراموش‌نشدنی رو برای خیلی‌ها رقم زدید. الان وقشه جواب خوبی‌هایی که کردید رو بگیرید. شما می‌تونید از هرکدوم از ما بدون چشمداشت و محدودیتی یک معحزه بخواید. (فقط توجه داشته باشید ما نمی‌تونیم خواسته‌های شما رو نقد کنیم و بد و خوب رو به شم بگیم، فقط اینجا هستیم تا برآورده کنیم). مرد حوان: اممم... نمی‌دونم! معحزه؟ الهه شادی: بله فرقی نداره چه چیزی باشه؛ حتی اگر از نظر شما غیرممکن هم باشه، ما باز هم می‌تونیم اون رو برآورده کنیم؛ چون ما جادویی هستم. مرد حوان: فقط دوتا خواسته؟ الهه شادی: البته. مرد جوان: نمی‌دونم اگر..."

نظرات کاربران

کاربر 9493014
۱۴۰۴/۰۲/۱۷

داستانشو دوست داشتم کوتاه و مختصر بود حس هیجانی که داشت لحظه به لحظه همرام بود تا آخر داستان حتی یک جاهایی منو اونقدر مجذوب کرد که تموم شد داشتم بالشتمو گاز می‌گرفتم منتظر ادامه این سری داستان هستم خیلی عالی

- بیشتر
کاربر 9494994
۱۴۰۴/۰۲/۱۸

وایب ترس و استرس همراه آدمه همیشه موقع خوندن داستان فکرشو نمیکردم تا اینجاش جذاب باشه انشالله که تا اخرش همینقدر خفنو جذاب باشه

محمد
۱۴۰۴/۰۲/۱۷

کتاب فانتزی و عالیه طوری که نمیتونی ولش کنی اصلا از نویسنده ایرانی انتظار نمیرفت

حجم

۵۰۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

حجم

۵۰۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان