
کتاب دره پروانه ها
معرفی کتاب دره پروانه ها
کتاب دره پروانه ها با عنوان اصلی وادی الفراشات نوشتهٔ ازهر جرجیس و ترجمهٔ آرزو سالاری است. نشر گویا این کتاب را بهصورت الکترونیکی منتشر کرده است. موضوع رمان بررسی تجربهٔ شخصیتی جوانی است که در فضایی فلسفی و در بستر فرهنگی عراق معاصر شکل میگیرد، جایی که هر جا پر از نمادها و روایتهای کنایهآمیز از زندگی روزمرهٔ انسان امروزی است. این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید
درباره کتاب دره پروانه ها اثر ازهر جرجیس
دره پروانهها محصول نگاهی است که ازهر جرجیس، رماننویس عراقی، به مسألهٔ هویت فردی و جمعی در فضای پس از جنگ و بحران اجتماعی دارد. آرزو سالاری، مترجم جوان و آشنا به ادبیات معاصر عربی، دومین همکاری خود با مؤلف را پس از ترجمهٔ سنگ خوشبختی تجربه کرده است. عنوان فارسی دره پروانه ها برگرفته از نماد پروانه است که در فرهنگ عامهٔ منطقه نمادی از گذر لذتگرایانه، تحول و شکنندگی به شمار میآید. فرایند روایت دره پروانهها بر پایهٔ زبان طنزآلود و در عین حال پر از عمق فلسفی شکل میگیرد. جرجیس با تمرکز بر جزئیات محیط و توصیف حالات درونی شخصیت اصلی، خواننده را به فضایی دعوت میکند که گاه با کنایههایی به وضعیت سیاسی و اجتماعی منطقه برمیگردد و گاه با خلق استعارههای ادبی جوهرهٔ تجربیات انسانی را بازمینمایاند. مترجم در مقدمهٔ خودمانی بر این نکته تأکید میکند که جرجیس از میهنپرستان غیور است و با زبانی نرم و درعینحال انتقادی، از مصائب و ناشادیهای اشغال و جنگ سخن میگوید.
خلاصه کتاب دره پروانه ها
در آغاز رمان با شخصیت جوان و تنبلی به نام فاضل آشنا میشویم، جوانی که در خانوادهای متوسط در شهر بغداد زندگی میکند. فاضل در برابر مسئولیتهای کاری و خانوادگی ترجیح میدهد در خیالپردازیها و خاطرات کودکی خود، بهویژه تصویر مادرش که زمانی معلم مدرسه بود، غرق شود. این بخش از داستان با تمرکز بر تصاویر کودکی و فصلهایی از زندگی پیش از جنگ آغاز میشود. در ادامه رخدادهای مهمی روی میدهد:
مواجههٔ فاضل با یک گروه ادبی محلی که او را به بحث دربارهٔ ادبیات مدرن عربی دعوت میکنند.
سفر کوتاهی که او به زادگاه مادریاش در استان البصرة انجام میدهد تا با تاریخ و فرهنگ سرزمین مادری آشنا شود.
ورود شخصیت مرموزی به نام لیلا، زن جوان دانشجوی هنر که در جریان یکی از نشستهای ادبی با فاضل آشنا میشود و گفتگوهای فلسفی آنها در باب هنر، عشق و هویت، محور بخش عمدهای از رمان را تشکیل میدهد.
طرح کلی داستان حول دوگانگی میان میل به تعلق و نیاز به رهایی میچرخد. پیام اصلی اثر تأکید بر امکان دگرگونی فردی حتی در شرایط ناگوار و اشغال است. در بخشهایی که به زندگی روزمرهٔ مردم در شرایط تحریم و کمبود اختصاص دارد، خواننده با تکیهکلامهای عامیانه و طنزی ملایم مواجه میشود که بار سنگینی از تلخی واقعیت را به مخاطب منتقل میکند.
چرا باید کتاب دره پروانه ها را بخوانیم
این رمان فرصتی فراهم میآورد تا از دریچهٔ ادبیات معاصر عربی با فرازونشیبهای زندگی در حوزهٔ خلیج فارس و عراق پس از جنگ آشنا شویم. زبان طنز و استعارهای جرجیس امکان مواجههای همزمان با عمق فلسفی و تصویرهای ملموس روزمره را فراهم میکند. تمرکز روی موضوع هویت فردی و جمعی، ملودرامهای انسانی و گفتوگوهای فلسفی، این اثر را به گزینهای جذاب برای علاقهمندان به رمانهای چندلایه تبدیل میکند. ضمن آن که فصلهای اشارهشده به حضور معانی درونمایهای، بحث دربارهٔ هنر و تأثیر سیاست بر زندگی شخصی را در دسترس مخاطب قرار میدهد.
کتاب دره پروانه ها را به چه کسانی پیشنهاد میدهیم
این رمان را به خوانندگانی پیشنهاد میکنیم که:
به ادبیات معاصر عربی و تحولات فرهنگی منطقهٔ خاورمیانه علاقهمندند
از داستانهای چندلایه با روایت متکی بر گفتوگوهای فلسفی لذت میبرند
به بررسی موضوع هویت فردی در بستر بحرانهای اجتماعی، جنگ و مهاجرت توجه دارند
زبان طنزآمیز با بار معنایی عمیق را میپسندند
به رمانهایی با شخصیتپردازی دقیق و پرداخت روانشناختی شخصیتها علاقه دارند
کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است
ازهر جرجیس در سال ۲۰۱۹ میلادی نامزد جایزهٔ بینالمللی رمان عربی شد و در فهرست نامزدهای نهایی جایزهٔ بوکر عرب قرار گرفت. دره پروانه ها پس از انتشار نسخهٔ اصلی در سال ۲۰۲۱ میلادی مورد توجه جشنوارههای ادبی منطقهای در بغداد و دبی قرار گرفت و ترجمهٔ فارسی آن نیز در فهرست آثار پرفروش بخش رمان نشر گویا در سال ۱۴۰۳ شمسی قرار گرفت.
چه نسخههای دیگری از این کتاب منتشر شده است
نسخهٔ اصلی عربی وادی الفراشات در سال ۲۰۲۱ میلادی توسط انتشارات دفاتر بیرونی در بغداد منتشر شد. ترجمهٔ فرانسوی با عنوان la vallée des papillons در سال ۲۰۲۲ توسط انتشارات لاپونته در پاریس عرضه گردید. نسخهٔ انگلیسی با عنوان Valley of Butterflies در سال ۲۰۲۳ توسط انتشارات Middle East Press در لندن منتشر شده است.
درباره ازهر جرجیس
ازهر جرجیس، متولد ۱۹۸۵ میلادی در استان البصرة عراق، فارغالتحصیل رشتهٔ ادبیات عرب از دانشگاه بصره است. او تاکنون رمانهای سنگ خوشبختی (۲۰۱۸) و دره پروانه ها (۲۰۲۱) را منتشر کرده و در حوزهٔ داستان کوتاه و شعر نیز فعالیت داشته است. جرجیس در چند جشنوارهٔ ادبی منطقهای جایزه دریافت کرده و مقالاتی دربارهٔ ادبیات جنگ و مهاجرت نوشته است. سبک او ترکیبی از روایات فلسفی، طنز تلخ و توجه به جزئیات فرهنگی منطقه است. مجله ادبی الواسطه در مقالهای اشاره کرده که سبک ازهر جرجیس یادآور آثار آلبر کامو و ناظم حکمت است و جرجیس با خلق فضاهایی آشنا و قابل درک، پرسشهای هستیشناختی را در بافتی از زندگی روزمره روایت میکند
درباره آرزو سالاری
آرزو سالاری، فارغالتحصیل زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران، مترجم بیش از ۱۰ عنوان رمان و مجموعه داستان از عربی به فارسی است. او پیش از این سنگ خوشبختی اثر ازهر جرجیس را ترجمه کرده است. سالاری در مقالات خود به نقد آثار ادبی معاصر خاورمیانه میپردازد و در نشستهای ادبی ادبیات عرب شرکت میکند.
بخشی از کتاب دره پروانه ها
«پیشازاین نه راه گورستان را بلد بودم و نه معنای خاک ریختن روی کسی که ساعتها با تو شریکِ این هستیِ مزخرف باشد. باوجوداینکه در سرزمینی به دنیا آمدم که مرگ در آن لانه کرده است، هرگز در زندگیام مردهای ندیده بودم. حتی زمانی که پدرم از میان ما رخت بر بست، جسدش را ندیدم. روی پشتبام خانه خوابیده بودم، خود را در لحافِ نسیمِ خنکِ سپیدهدم پیچیده بودم که بانگ الرحیل۲ طنینانداز شد. نوجوان سیزدهسالهای که تنها دغدغهاش در زندگی، لگدزدن به یک توپ و جمعکردن عکسِ ماشینهای کوچکِ جاسازی شده در یک جعبهٔ آدامس بود. از صدای مادرم وحشت کردم و با برادر و خواهرانم پایین پریدم. همچون موشها روی پلههای سنگی میدویدیم. همه رسیدند؛ برادرم صبیح و چهار خواهرم. سپس شیونها درهمآمیخت.
در میان آنها تنها من بودم که نرسیدم، انگار پاهایم در دریایی از چسب گیر افتاده بود. همان جا ماندم و از پنجره بیرون را نگاه کردم، اما چیزی ندیدم. جنازهٔ پدرم در محاصرهٔ عزاداران بود. در خود ماندم. احساساتم بین غم فراقش و رهاییاش از بند و بارِ تن ممزوج شده بود. رابطهام با پدرم صراحتاً در هیچ تعریفی نمیگنجید. از زمانی که دنیا را شناختم، او در خانه محبوس بود. نمیتوانست صحبت کند. بیشترِ زمانش را در هپروت میگذراند. انگار غریبهای از آسمان بر سرمان نازل شده بود! ما هرگز، یک روز با هم صحبت نکردیم، حتی در حدِ نگاههای پدرانه! به جز اشارات مبهم، هیچ وسیلهٔ ارتباطی دیگری بین ما نبود. برعکس برادر بزرگترم، صبیح که ایامِ هوشیاری پدر را درک کرده بود و گمان میکرد که رفتنش شکافی در دیوار زندگی بود.»
حجم
۱۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۶۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه