دانلود و خرید کتاب پیشکش پاییزی محدثه محمدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب پیشکش پاییزی

کتاب پیشکش پاییزی

نویسنده:محدثه محمدی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پیشکش پاییزی

معرفی کتاب پیشکش پاییزی

کتاب الکترونیکی «پیشکش پاییزی» (نویسنده: محدثه محمدی، ناشر: کیمیای اندیشه) مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه عاشقانه و احساسی است که در فضای معاصر روایت می‌شوند. این اثر با نگاهی به روابط انسانی، دلدادگی و فقدان، تجربه‌های عاطفی شخصیت‌هایش را به تصویر می‌کشد. «پیشکش پاییزی» در دسته‌بندی داستان‌های فارسی معاصر قرار می‌گیرد و با زبانی توصیفی و روایت‌محور، لحظات تلخ و شیرین عشق و جدایی را بازگو می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پیشکش پاییزی

«پیشکش پاییزی» اثری از «محدثه محمدی» است که در قالب داستان کوتاه، به روایت تجربه‌های عاطفی و عاشقانه جوانان در فضای شهری امروز می‌پردازد. کتاب در دوره‌ای معاصر نوشته شده و دغدغه‌های نسل جدید را در مواجهه با عشق، امید، ناامیدی و فقدان به تصویر می‌کشد. روایت‌ها اغلب حول محور روابط عاشقانه، دلتنگی، خاطرات و مواجهه با مرگ و جدایی شکل می‌گیرند. نویسنده با تمرکز بر جزئیات احساسی و توصیف فضاهای شهری و طبیعت، تلاش می‌کند تا حس و حال شخصیت‌ها را به خواننده منتقل کند. این مجموعه داستان، با لحنی صمیمی و توصیف‌گر، به بررسی لایه‌های مختلف احساسات انسانی می‌پردازد و در کنار روایت‌های عاشقانه، به امید و بازسازی پس از فقدان نیز اشاره دارد. کتاب از منظر ساختاری، بیشتر بر روایت‌های کوتاه و اپیزودیک استوار است و هر داستان، بخشی از یک تجربه یا خاطره را بازگو می‌کند.

خلاصه کتاب پیشکش پاییزی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان‌های «پیشکش پاییزی» با محوریت عشق، دلتنگی و فقدان روایت می‌شوند. در یکی از روایت‌ها، دختری در سرمای زمستان تهران، با مردی روبه‌رو می‌شود که نگاه و حضورش گرمایی به وجود او می‌بخشد. گفت‌وگوهای آن‌ها درباره معنای عشق و دوست‌داشتن، به نقاشی و رنگ‌ها تشبیه می‌شود و هرکدام برداشت خود را از عشق بیان می‌کنند. در بخش دیگری، دختری با خاطرات پاییزی و صدای خش‌خش برگ‌ها، به یاد معشوق از دست‌رفته‌اش می‌افتد و غم فراق را تجربه می‌کند. روایت‌ها گاه به امید و گاه به ناامیدی می‌انجامند؛ برای مثال، داستانی از دختری روایت می‌شود که در بیمارستان با بیماری سختی روبه‌روست و معشوقش برای دلگرمی او، موهایش را می‌تراشد و حلقه‌ای را به نشانه عشق به او هدیه می‌دهد، اما سرانجام با فقدان و مرگ روبه‌رو می‌شوند. نامه‌ای از معشوق از دست‌رفته، مضمون عشق و سپاس را به یادگار می‌گذارد. در بخش‌هایی دیگر، طبیعت و فصل‌ها بهانه‌ای برای مرور خاطرات و احساسات عاشقانه می‌شوند و شخصیت‌ها با امید و ناامیدی، میان گذشته و آینده در نوسان‌اند. کتاب با توصیف‌های احساسی و جزئی‌نگر، لحظات عاشقانه، غم و امید را در کنار هم قرار می‌دهد و تصویری از تجربه‌های انسانی در مواجهه با عشق و فقدان ارائه می‌کند.

چرا باید کتاب پیشکش پاییزی را خواند؟

این کتاب با روایت داستان‌هایی کوتاه و احساسی، تجربه‌های عمیق عاطفی را به تصویر می‌کشد و به دغدغه‌هایی چون عشق، جدایی، امید و بازسازی پس از فقدان می‌پردازد. خواندن «پیشکش پاییزی» فرصتی برای هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌هایی است که درگیر احساسات متضاد و پیچیده‌اند و می‌تواند مخاطب را به تأمل درباره معنای عشق و ارزش لحظات زندگی دعوت کند.

خواندن کتاب پیشکش پاییزی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های عاشقانه معاصر، کسانی که با موضوعاتی چون دلتنگی، فقدان و امید درگیرند و افرادی که به روایت‌های احساسی و توصیفی علاقه دارند، مناسب است.

بخشی از کتاب پیشکش پاییزی

«بندترین تقفطه شهر نشسته بودم. پاهایم را از سک آویزان کرده بودم و آرام تکان می‌دادم. به درخت لختی که چند متر آن طرف‌تر بود نگاهی کردم. حتی یک برگ خشک هم روی شاخه‌هایش نبود. چشم از درخت گرفتم و به چراغ‌های رنگی روشن شهر نگاه کردم. باد سرد زمستانی از شال زرشکی رنگم گذشت و میان موهایم پیچید. بینی‌ام را بالا کشیدم و دست‌هایم را در جیبم گذاشتم. مشب هوا سوز عجیبی داشت. ابری بود و سرد! در افکار خودم سیر می‌کردم. به حال عجیبم فکر می‌کردم. به مردم شبهر. به همه چیز و همه کس. دستی روی شانه خود حس کردم. نگاهی انداختم. خودش بود. با آن چشمان به رنگ شبش. وقتی صورتم که از شدت سرما قرمز شده بود را دید. خنده‌ای کرد و کنش را از تفش درآورد و روی شانه‌هایم انداخت و آرام زمزمه کرد: این را بپوش یکم گرم شوی. لبخندی زدم و کت را محکم دور خودم پیچیدم. کت بزرگش من را در آغوش گرفت و گرما رابه وجودم مهمان کرد. به شهر بزرگ و پرحادثه چشم دوختم. نگاه زیر چشمی‌اش را که حس کردم. برای غرور مردانه اش خنده‌ام گرفت. این مرد مغرور حنی سعی دارد نگاه‌هایش هم پنهانی باشد. باز هم باد وزید. بی‌اراده چشمانم را بستم و بوی عطرش را که باد به مشمامم رسانده بود با تمام وجود بوییدم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۹ صفحه

حجم

۴٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۹ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان