
کتاب پوتین های خونین
معرفی کتاب پوتین های خونین
کتاب پوتین های خونین نوشتهٔ فاطمه دهکردی است. انتشارات روایت ۲۷ بعثت این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب پوتین های خونین
کتاب پوتین های خونین روایتگر زندگی و خاطرات سردار حسین یاسینی، افسر شجاع ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در سال ۱۳۳۰ در اصفهان متولد شد. این اثر به بررسی دوران خدمت او در ارتش، پیشرفت در سلسله مراتب نظامی و نقش برجستهاش در دفاع مقدس میپردازد. محور اصلی کتاب، تجربیات دردناک یاسینی در اسارت نیروهای عراقی و مقاومت قهرمانانهاش در برابر شکنجههای طاقتفرسا است. نویسنده با نثری تأثیرگذار، شرایط غیرانسانی اردوگاههای اسرای جنگی و روحیه مقاومت این افسر ایرانی را به تصویر میکشد. کتاب نه تنها یک روایت تاریخی از جنگ تحمیلی است، بلکه تحلیل عمیقی از روانشناسی مقاومت، ایمان و پایبندی به ارزشهای ملی و مذهبی در سختترین شرایط ارائه میدهد. "پوتینهای خونین" همچنین به بررسی تأثیر این تجربیات بر زندگی شخصی و حرفهای یاسینی پس از آزادی میپردازد و الگویی از ایستادگی و وفاداری به میهن را ترسیم میکند.
خواندن کتاب پوتین های خونین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به علاقهمندان تاریخ معاصر ایران، به ویژه پژوهشگران دفاع مقدس و روابط ایران و عراق توصیه میکنیم. روانشناسان و جامعهشناسانی که به مطالعه رفتار انسان در شرایط بحرانی علاقه دارند، میتوانند از این کتاب بهره بسیاری ببرند. نظامیان و فرماندهان ارتش نیز میتوانند با مطالعه این اثر، بینش عمیقتری نسبت به اخلاق نظامی و ارزشهای فرماندهی کسب کنند. به جوانان جویای الگوهای مقاومت و ایثار پیشنهاد میشود این کتاب را مطالعه کنند تا با نمونههای عینی پایبندی به آرمانها در سختترین شرایط آشنا شوند. همچنین، این اثر برای کسانی که به دنبال درک عمیقتر از پیامدهای جنگ و تأثیرات آن بر زندگی افراد هستند، منبعی ارزشمند محسوب میشود.
بخشی از کتاب پوتین های خونین
«پیرمردهای اسیری که اضطراب در چشمهایشان مشهود بود. سرباز وظیفۀ کمسنی که جای تیر مستقیم تانک زیر گلویش بود و نه میتوانست آب را بهراحتی فرو بدهد نه حتی تکان بخورد. تازهدامادها، دردونههای خانواده و تک فرزند، همگی گرفتار روزهای بسیار سختی بودند. آب جیرهبندی بود و روزانه در آن هوای گرم یک لیوان برای استفادۀ 5 نفر بود. خورشت همیشه برگ کلم و بادمجان با پوست با آب گوجهفرنگی و یک قرص نان برای 4 نفر و ظرفی که ۳۶ نفر در آن غذا میخوردند. عمدۀ کار حسین نگهداری از سرباز وظیفۀ مجروح بود. او با یک مقوا سرباز را در گرمای 67 درجۀ ماه مرداد باد میزد. تاسوعا که رسید، حسین آرام برای آن سرباز نوحۀ ابوالفضل العباس (ع) و روضۀ حضرت زهرا (س) خواند و دوتایی پنهانی گریه میکردند. غذا دادن با لولۀخودکار به آن مجروحی که حتی توان حرفزدن هم نداشت، برای حسین سخت بود؛ اما این کار را انجام میداد. صبح روز عاشورا برای نماز که بیدار شدند، سرباز مجروح به حسین اشاره کرد رو به قبلهاش کند تا نماز بخواند. او بعد از نماز برای همیشه چشمانش بسته شد و به دیدار حق رفت. هرچه اصرار کردند او را به بیمارستان برسانند، فایده نداشت و جوابشان فقط این بود: «فرماندهرفته مرخصی». در بین اشک و آه، برایش فاتحه و قرآن خواندند. خشم همۀ وجود اسرا را فرا گرفته بود و به نشانۀ اعتراض فریاد میزدند. نگهبانان روی پشتبام به حالت آمادهباش و دست روی ماشه قرار گرفتند.»
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۴٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه