
کتاب دل نگران
معرفی کتاب دل نگران
کتاب دل نگران نوشتهٔ شایسته شمسایی است. انتشارات روایت ۲۷ بعثت این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب دل نگران
کتاب دل نگران روایتی مستند و تأثیرگذار از زندگی سردار شهید احسانالله قاسمیه، فرمانده گردان امیرالمؤمنین(ع) لشکر ۲۷ محمدرسولالله(ص) است که با وجود چالشهای تحقیقاتی متعدد به نگارش درآمده است. این اثر که حاصل تلاش نویسنده برای ثبت بخشهایی از زندگی این شهید والامقام است، مسیر تحول او را از دانشجویی در آمریکا تا بازگشت به وطن و پیوستن به صفوف مدافعان میهن ترسیم میکند. نویسنده با صراحت به دشواریهای تدوین این اثر اشاره کرده است؛ از جمله فقدان والدین شهید، فاصله گرفتن شهید از خانواده در جوانی، گذشت زمان طولانی از وقایع و شهادت بسیاری از همرزمان نزدیک او. با این حال، کتاب توانسته با تکیه بر خاطرات باقیمانده همرزمان و اسناد موجود، تصویری هرچند ناقص اما ارزشمند از این فرمانده فداکار ارائه دهد. "دل نگران" نه تنها روایتی از ایثار یک شهید، بلکه نشاندهنده اهمیت حفظ و ثبت خاطرات رزمندگان دفاع مقدس قبل از فراموشی کامل آنهاست.
خواندن کتاب دل نگران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به پژوهشگران و علاقهمندان تاریخ دفاع مقدس که به دنبال شناخت زندگی فرماندهان کمترشناختهشده هستند، پیشنهاد میکنیم. خانوادههای شهدا و ایثارگران با خواندن این اثر میتوانند با چالشهای ثبت خاطرات شهدا بیشتر آشنا شوند. به نویسندگان و محققان حوزه تاریخ شفاهی که با محدودیت منابع تحقیقاتی مواجه هستند، مطالعه این کتاب برای آشنایی با روشهای مواجهه با چنین چالشهایی توصیه میشود. فعالان فرهنگی و مربیان پرورشی نیز میتوانند از این اثر برای آموزش اهمیت ثبت بهموقع خاطرات دفاع مقدس استفاده کنند. همچنین، این کتاب برای هر ایرانی که میخواهد با نمونهای از ایثارگریهای ناشناخته در جنگ تحمیلی آشنا شود، اثری ارزشمند و تأملبرانگیز خواهد بود. "دل نگران" یادآوری است بر اهمیت حفظ میراث شفاهی دفاع مقدس قبل از آنکه گذشت زمان، فرصت ثبت آنها را از بین ببرد.
بخشی از کتاب دل نگران
«نیمههای شب بود که قطار به ایستگاه راهآهن اهواز رسید. بچهها سرحال و باانگیزۀ بسیار از آن پیاده شدند. قاسمیه تمام حواسش به نیروها بود. برایشان احسان قبل از رفتن، توصیههای لازم را به نیروها کرد. منطقه را توجیه کرد. گفت قرار است بروند دارخوین تأکید کرد که کسی چراغقوه، آتش و حتی سیگار روشن نکند. همان نیمهشب مستقیم رفتند به محل اردوگـاه انرژی اتمی در منطقۀ دارخوین. قبل از انجام عملیات، واحد مهندسی ارتش روی کارون، پل ساخته بود. نیروها سوار بر کامیونها از روی پل گذشتند. قاسمیه تأکید کرده بود ماشینها با چراغ خاموش حرکت کنند. بعد از ساعتی، همگی به دارخوین رسیدند و آنجا مستقر شدند. جادۀ اهواز خرمشهر با منورهای خوشهای عراقیها روشن شده بود. صدای هواپیماهای عراقی در آسمان شنیده میشد و هرجایی که احتمال میدادند نیرو یا امکاناتی باشد، بمباران میکردند. تا ساعت دو صبح بمباران پیدرپی ادامه داشت. از ساعت دو صبح تا روشنشدن هوا چند بار دستور رسید نیروها را جابهجا کنند. درنهایت، قاسمیه گردان را در چند کانتینر جا داد. بهخاطر اوضاع عملیاتیبودن منطقه، از آنها خواست تا صبح، اسلحهبهدست بیدار بمانند.»
حجم
۶٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۶٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه