
کتاب بی صدا
معرفی کتاب بی صدا
کتاب «بی صدا» نوشتۀ ایلیا صفایی راد است و انتشارات سروشگان آن را منتشر کرده است. این کتاب ۲۰ داستان کوتاه و خواندنی را در برمیگیرد.
درباره کتاب بی صدا
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
کتاب بیصدا مجموعهای از داستانهای کوتاه با مضمونهای عمیق انسانی، اجتماعی و فلسفی است که با زبانی ساده و درعینحال تأثیرگذار به روایت گوشههای مختلفی از زندگی میپردازد. این کتاب شامل ۲۰ داستان کوتاه است که عناوین متنوعی همچون دیوار، زندگی در چهل سالگی، سیب تنها، زمان، عبرت، باور، خرد، مادر علی، سکوت، از طرف پدر، چشمه، و میغ را در بر میگیرد.
نخستین داستان کتاب بیصدا، دیوار، با توصیفی تأملبرانگیز از یک دیوار سفید آغاز میشود که در نگاه اول تنها یک دیوار ساده به نظر میرسد، اما در ادامه به یک شخصیت زنده و متفکر تبدیل میشود. داستان با مونولوگ نویسنده شروع میشود که در سکوت و تنهایی به دیوار خانهاش خیره شده است. او از دیوار بهخاطر اینکه هرگز عاشق نشده و اندوه جدایی را نچشیده، تمجید میکند. اما دیوار، برخلاف انتظار، با نگاهی پر از غم و کنایه، به سخنان نویسنده پاسخ میدهد و او را بهخاطر کوتهنظری و ناآگاهیاش از حقیقت زندگی سرزنش میکند.
خواندن کتاب بی صدا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستان کوتاه فارسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بی صدا
«در روزی از روزهای زندگی خود، در خانه نشسته بودم. درحالیکه به فکر فرورفته بودم به دیوار نگاه کردم و فهمیدم که او نیز به فکر فرورفته! دیوار آنچنان سفید بود که همچون کوههایی که با برف پوشیده شدهاند، سفید به نظر میرسید. به او نزدیک شدم و گفتم: «ای دیوار خوشا بر تو که در زندگی عاشق نشدی و اندوه جدایی یار نداری. دیوار با نگاهی سرشار از کنایه و غم به من نگاه کرد، گویی تمام فشار دنیا بر دوش او بود، آهی کشید و سپس لب از دهان گشود و گفت: «من در این دنیا لئیمی، کریمی، وصلت و فرقت را دیدهام؛ ولی کوتهنظری چون تو، در میان عالمیان، ندیدهام.»
حجم
۴۶۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۶۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه