دانلود و خرید کتاب بوی مرگ، بوی زندگی میلاد لطفی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب بوی مرگ، بوی زندگی

کتاب بوی مرگ، بوی زندگی

نویسنده:میلاد لطفی
انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بوی مرگ، بوی زندگی

کتاب بوی مرگ، بوی زندگی نوشتهٔ میلاد لطفی است. نشر سنجاق این داستان ایرانی را به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است.

درباره کتاب بوی مرگ، بوی زندگی

کتاب بوی مرگ، بوی زندگی داستانی ایرانی نوشتهٔ میلاد لطفی است. داستان «بوی مرگ بوی زندگی»، در سه بخش و پیرامون زندگی سه شخصیت مختلف نوشته شده که به نحو متفاوتی با مفهوم مرگ و زندگی مواجه می‌شوند. سرنوشت هر سه شخصیت در پایان کتاب به یکدیگر گره می‌خورد. در این اثر از شش شعر و ترانهٔ خوانده‌شده توسط خوانندگان مشهور نیز استفاده شده است.

نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آن‌ها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی می‌کند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزه‌ای (داستان و رمان، کتاب‌های علمی، کتاب شعر، تبدیل پایان‌نامه به کتاب و…) را می‌پذیرد. کتاب‌ها با این انتشارات، منتشر می‌شوند، می‌توانند به‌دست میلیون‌ها مخاطب برسند و نویسنده می‌تواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که می‌خواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کرده‌اند و اکنون می‌خواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.

خواندن کتاب بوی مرگ، بوی زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بوی مرگ، بوی زندگی

«ما یه خونواده‌ایم. یه خونواده که همه عاشق همیم. یه خونواده کوچیک با عشق‌های بزرگ. حتی این دخمل کوچولوی من، نرگس من، که هنوز نیمده حسابی دل من و باباش رو برده. کاش بتونم ببینمش، حتی برای یک دقیقه، یک لحظه. یک بار فقط بهش شیر بدم. بچسبونمش به سینه ام و وجودش رو نفس بکشم. یه نفس عمیق که تا هزاران سال مشامم رو از بوی نرگس پر کنه. برای یه مادر، برای یه زن، این خواسته زیادی نیست. هست؟ خواسته زیادیه اگر بخوام چشمهای ذوق زده و لب‌های خندون آرمانم رو ببینم که داره من و نرگس رو تماشا می‌کنه و یه بار، فقط یه بار هر دومون رو با هم بغل کنه؟! می‌خوای بگم چی میگی و چی کار می‌کنی اون موقع عزیزم؟ اولش طبق معمول که بهم میرسی گوشه پیشونیم که به قول خودت دسته مو قشنگه در اومده رو می‌بوسی و سرت رو می‌کنی تو گوشم و آروم میگی دوستت دارم. بعدش هم ... بعدش هم حتماً نرگس رو بو میکشی و دستاش رو غرق بوسه می‌کنی، پاش رو میذاری رو چشمت و حسابی کیف می‌کنی. بعد هم جفتمون رو با هم بغل می‌کنی و صدات رو که عوض کردی یه شوخی با مزه می‌کنی. ازون شوخی‌ها که نصفش رو معلوم نیست چی میگی ولی اونقدر چهره و صدات با مزه میشه که با باقیش حسابی خنده‌ام بگیره. من؟ من که مثل همیشه بیشتر بهت می‌خندم تا چیزی بگم و وسطش هم صد بار می‌بوسمت. خودت گفتی. گفتی تو فقط بخند، تو فقط ببوس. گفتی خنده‌هات از هر جمله عاشقانه‌ای برام قشنگ‌تره، گفتی بوسه‌هات پایان هر چی فکر مزاحمه، پایان اضطراب و حواس پرتیه. عاشقانه‌هام رو اینجا می‌نویسم برات عزیزم. ببخش که خنده‌ای توش نیست. ببخش که پر از حس غم این روزهاست. عشقه توه که من رو وادار به نوشتن می‌کنه تا بخونی، بدونی که حالت رو می‌فهمیدم، تا بدونی با اینکه حالم بد بود حواسم بیشتر به تو و نرگس بود تا خودم. تا بفهمی‌چه قدر دوستت داشتم، چه قدر دوستت دارم. تا نرگس هم یه روزی بخونه، بدونه، بفهمه چه قدر عاشقش بودم. چه قدر عاشق باباش بودم. نرگسم خیلی بابات رو دوست داشتم، خیلی دوستت داشتم. خیلی دوستتون دارم.»

Mary1989
۱۴۰۳/۱۱/۱۹

آفرین به نویسنده کتاب بسیار روان نوشته شده فراز و فرود زندگی بسیار درست به تصویر کشیده شده و پایان بسیار زیبایی داره به امید موفقیت و انتشار کتاب های زیبای بعدی🙏

عباس
۱۴۰۳/۱۰/۰۹

خوندمش. نویسنده کتاب همون نویسنده کتاب بازگشته. فوق العاده اثر متفاوتی بود. توصیه می کنم بخونید و غرق داستان بشید

اوایلش از هم خوشمون نمیومد. یه جور رقابت ناگفته تو بهترین بودن. ازون‌ها که وقتی به هم نگاه می‌کردیم یه مزاحم برای اول بودن می‌دیدیم. بعدش خیلی زود بزرگ شدیم. هر دومون. مرگ دیدیم، درد دیدیم. هر روز، و فرداش بزرگتر می‌شدیم. نگاهمون دوستانه‌تر می‌شد. یه بار بهش گفتم، خندید و گفت: آره، ولی چه خوب و زود، فهمیدیم که "بهترین دیگه چه مزخرفیه؟".
عباس
یه رازی هست. نگو چیه. ولی لااقل بگو که هست تا آروم بگیرم. مطمئن باشم خودتی و بی رحم نشدی. - راز اونی نیست که کسی ندونه چیه، اونه که کسی ندونه که هست. تو من رو همونطوری که میشناختی بشناس. من همونم. نسبتی با بی رحمی‌ندارم. چه رازی باشه چه نه. من این کار رو انجام دادم.
عباس

حجم

۶۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۶۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان