دانلود و خرید کتاب درام خودشیفتگی والدین کاریل مک براید ترجمه سحر رمضانی یاهوئی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب درام خودشیفتگی والدین

کتاب درام خودشیفتگی والدین

معرفی کتاب درام خودشیفتگی والدین

کتاب درام خودشیفتگی والدین نوشتهٔ کاریل مک براید و ترجمهٔ سحر رمضانی یاهویی است. انتشارات بذر خرد این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر خودشیفتگی والدین را به یک درام تشبیه کرده و آسیب فرزندان در این نمایش را بررسی کرده است.

درباره کتاب درام خودشیفتگی والدین

کاریل مک براید در کتاب درام خودشیفتگی والدین (Will the Drama Ever End?: Untangling and Healing from the Harmful Effects of Parental Narcissism) به‌روزترین و جامع‌ترین توصیف از تأثیرات والدین خودشیفته را مطرح کرده است. این خودشیفتگی نه‌تنها بر فرزندان، بلکه بر همهٔ اعضای خانواده اثرگذار است. مثال‌های واضح و مختصر او، علاوه‌بر جذاب‌بودن، تأثیرات مخرب این نوع فرزندپروری را به‌خوبی نشان می‌دهند. مک‌ براید رویکرد درمانی و ارزیابی جامع و مؤثری در این کتاب ارائه داده است. مثال‌ها، روایت‌ها و شخصیت‌های این کتاب نتیجهٔ فعالیت‌های بالینی، تحقیقات و تجربه‌های کاریل مک براید از افراد و رویدادهای واقعی زندگی آن‌هاست. نام‌ها و برخی از مشخصات و جزئیات هویتی افراد تغییر کرده‌اند و برخی روایت‌ها ترکیبی از ویژگی‌های افراد متفاوت و موقعیت‌های مختلف است. این اثر در سخ بخش نگاشته شده که عنوان آن‌ها عبارت است از «خانوادهٔ خودشیفته»، «تأثیر فرزندپروری خودشیفته» و «التیام و رهایی».

خواندن کتاب درام خودشیفتگی والدین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در حوزهٔ روان‌شناسی، به‌ویژه در باب اختلال خودشیفتگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب درام خودشیفتگی والدین

«دارلین، ۴۷ ساله، برای تعیین حدومرز با پدر خودشیفته‌اش با مشکلات زیادی روبه‌رو شد، اما سرانجام به هدفش دست یافت. او دراین‌باره می‌گفت:

خیلی از پدرم می‌ترسیدم. او از عصبانیتش استفاده می‌کرد تا اعصابم را به هم بریزد و اگر کارها را مطابق میل او انجام نمی‌دادم، کاری می‌کرد که احساس گناه کنم. واقعاً باید برای غلبه بر ترسم کاری می‌کردم. وقتی به این نکته پی بردم که او قرار نیست تغییر کند، تصمیم گرفتم در روابطمان حدومرز تعیین کنم و این کار احساس رهایی جدیدی در من پدید آورد. حالا در زمان رویارویی با پدرم فقط با مهربانی به او می‌گویم که چه‌کاری را انجام می‌دهم یا نمی‌دهم و واکنش پدرم برایم اهمیتی ندارد؛ این مشکل اوست نه من.

میلتون، ۴۵ ساله، برای همه دلسوزی می‌کرد جز خودش. او همیشه احساسات دیگران را درک می‌کرد و نمی‌خواست با بیان خواسته‌های خودش اوضاع را بدتر کند. به عبارت دیگر، او قادر به تعیین مرزهای سالم در خانوادهٔ خودشیفته‌اش نبود و در نقش همیشگی‌اش، یعنی «مراقبی هم‌وابسته»، گیر افتاده بود. وقتی با میلتون دربارهٔ این تعاملات خانوادگی صحبت کردیم، او به من گفت:

در دوران کودکی‌ام یاد گرفتم که نیازهایم اهمیتی ندارند. وظیفهٔ من این بود که از بقیه مراقبت کنم. مادر خودشیفته‌ام به من می‌گفت که باید از او، برادر کوچکم و پدر توانمندسازم مراقبت کنم. گویا قرار بود من عضو قویِ خانواده باشم. هنگامی که با عادت «هم‌وابستگی» و ناسالم‌بودن آن آشنا شدم، پی بردم که می‌توانم حدومرزم را تعیین کنم. من اکنون از موضعم دفاع می‌کنم و خودم را فردی متفاوت می‌دانم.

همان‌طور که در سراسر این کتاب گفتیم، ما در خانوادهٔ خودشیفته تعریف اشتباهی از عشق می‌آموزیم. عشق برای فرزندان خانواده‌های خودشیفته به معنای «کاری است که من می‌توانم برای تو انجام دهم» یا «کاری که تو می‌توانی برای من انجام دهی». این تعریف اشتباه به مجموعه‌ای از روابط «وابسته» و ‌«هم‌وابسته» می‌انجامد. در فصل بعدی بیشتر دربارهٔ این موضوع بحث خواهیم کرد، اما باید بدانید که با کنارگذاشتن هم‌وابستگی و تعیین حدومرزها، شاید به نظر برسد که از عشق دیگران محروم شده‌اید. دلیل این احساس تعریفی اشتباه از عشق است که شما در خانوادهٔ خودشیفته‌تان آموخته‌اید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
شاید یکی از منفی‌ترین تأثیرات رفتار با فرزند نورچشمی این است که آن‌ها همیشه احساس می‌کنند باید کامل باشند و تصویری را که والدین خودشیفته به آن‌ها القا کرده‌اند حفظ کنند. این کمال‌گرایی سبب می‌شود مسئولیت بسیار سنگینی در طول زندگی بر دوششان باشد.
نوغا
در دوران راهنمایی و دبیرستان اغلب جوایز علمی دریافت می‌کردم، اما وقتی به مادرم می‌گفتم پاسخ او این بود: «مغرور نباش و دربارهٔ آن با دیگران صحبت نکن وگرنه فکر می‌کنند فخرفروشی می‌کنی.» مادرم به‌جای اینکه به من افتخار کند، به نظر می‌رسید که حتی به‌خاطر حرف‌زدن دربارهٔ جایزه هم از دستم عصبانی است. به این ترتیب، یاد گرفتم که موفقیت‌هایم را برای خودم نگه دارم.
نوغا
خودشیفته‌ها قادر به همدلی نیستند و احساسات دیگران را درک نمی‌کنند. در واقع، آن‌ها اغلب از خشم یا عصبانیت خود برای کنترل دیگران استفاده می‌کنند. زمانی که خودشیفته‌ها باید پاسخ‌گوی رفتار بدشان باشند، به‌جای پذیرش خطا و عذرخواهی، عصبانی‌تر می‌شوند تا طرف مقابل تسلیم شود یا عقب‌نشینی کند.
نوغا
اگر شما هم در خانواده‌ای با بی‌صداقتی بزرگ شده‌اید، آیا از اینکه به مردم اعتماد نمی‌کنید متعجب می‌شوید؟ آیا جای تعجب است که یاد گرفته‌اید به خودتان اعتماد نکنید؟ صداقتْ پایه و اساس خانوادهٔ سالم است. کودکان باید به تجربه، دانش و رفتار ثابت والدین خود تکیه و به آن‌ها اعتماد کنند تا آرامش و جایگاهی انسانی داشته باشند.
نوغا
خودشیفته‌ها دوست دارند همیشه برنده و بهترین باشند. آن‌ها می‌خواهند خود و خانواده‌شان را بهتر از دیگران نشان دهند.
نوغا
والد خودشیفته‌ای که نیازهای خود را در اولویت قرار می‌دهد گاهی به فرزندش تکیه می‌کند تا آن نیازها را به روشی نامناسب برآورده کند.
نوغا
نکتهٔ جالب دربارهٔ فرزند قربانی این است که آن‌ها معمولاً سالم‌ترین عضو خانواده‌اند، زیرا زودتر از دیگران به حقیقت پی می‌برند. آن‌ها زودتر از سایر اعضای خانواده تمایل دارند الگوهای ناکارآمد خانواده را از بین ببرند و اغلب تنها کسانی در خانواده‌اند که می‌کوشند به میراث خودشیفتگی در زندگی بزرگ‌سالی خود پایان دهند.
نوغا
یکی دیگر از شکل‌های سمپاشی ذهنی این است که والدین می‌گویند وقایع را آن‌طور که شما به خاطر می‌آورید نمی‌دانند یا به شما می‌گویند که زیادی حساس شده‌اید.
نوغا
به‌طور کلی مرور اتفاقات گذشته با والدین خودشیفته ایدهٔ خوبی نیست.
نوغا
کریگ که برای مدتی طولانی احساساتش را سرکوب کرده بود در بزرگ‌سالی واقعاً تشخیص نمی‌داد که چه احساسی دارد.
نوغا

حجم

۳۲۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

حجم

۳۲۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۶ صفحه

قیمت:
۱۱۱,۰۰۰
تومان