کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی
معرفی کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی
کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی نوشتهٔ گروه نویسندگان و ترجمهٔ آرام جوهریان است. نشر مون این کتاب در حوزهٔ کسبوکار را منتشر کرده است.
درباره کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی
شاید گذاشتن شالودهای مناسب در مراحل اولیهٔ زندگی شغلیتان طاقتفرسا باشد. چون دیگر دانشجویی نیستید که باید برنامهٔ درسی کسی دیگر را دنبال کند. در عوض، مسیرتان را بهتنهایی در دنیایی با بینهایت احتمال مشخص میکنید. اینکه از این آزادی بترسید یا بابتش هیجانزده شوید، انتخاب خودتان است. افسار زندگی و شغلی که میخواهید، در دستان خودتان است. کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی (Experience, opportunity, and developing your career) به شما توصیه کرده است به این سه سؤال بیندیشید: داشتن حرفه به چه معناست؟ واقعاً میخواهید حرفهای داشته باشید؟ و چرا درحالحاضر فکر کردن به گزینههای پیش رویتان اهمیت دارد؟ برای یافتن پاسخ خود، ابتدا باید تفاوت میان حرفه و شغل را درک کنید. این موضوع را میتوانیم با روابط عاشقانه مقایسه کنیم. شغلها مانند قرارهای عاشقانه و مبتنی بر نیاز و هدفی کوتاهمدت هستند. این نیاز و هدف ممکن است ورودتان به این عرصه، به دست آوردن ثبات، کسب اعتبار و دیگر موارد باشد. از طرف دیگر، حرفه بیشتر شبیه رابطه است. در یک حرفه، دورههای مختلف زندگیتان با تعهد به چیزی بزرگتر مانند حوزهٔ کاری، صنعت یا تخصصتان محدود میشوند. سرانجامِ همهٔ قرارهای ملاقات، رابطه نیست. همانطور که هر شغلی منجربه حرفه نمیشود. رابطه متشکل از قرارهای ملاقات (یا همان شغل) فراوان، فعالیتها و دورههای پرچالش است؛ درست مانند حرفه. البته هیچ ایرادی ندارد که مسیرتان را در زندگی با مجموعهای از شغلهای غیرمرتبط پیش ببرید، اما این انتخاب باید آگاهانه باشد. همین موضوع، سؤال دوم را پیش میکشد: واقعاً میخواهید حرفهای داشته باشید؟ اگر در حال خواندن این کتاب هستید، به احتمال زیاد دستکم مقداری به ایدهٔ یافتن حرفه علاقه دارید. آیا برای برنامهریزی آینده طبق علایق و هدفهایتان هیجان دارید؟ آیا آرزوی آموختن و توسعهٔ مهارت خاصی را دارید؟ اگر چنین است، حرکت در مسیر پایهگذاری حرفه، انتخابی مناسب خواهد بود. درنهایت، چرا درحالحاضر فکر کردن به گزینههای پیش رویتان اهمیت دارد؟ اگر در قدمهای ابتدایی حرفهتان هستید، پس یعنی وقت زیادی برای ساخت آن دارید. اینطور نیست؟ توسعهٔ حرفهای فرآیندی مادامالعمر است، شالودهای که در روزهای ابتدایی پی میریزید، تأثیر زیادی روی آیندهتان میگذارد. این حرفم برای تشویقتان است، نه ترساندنتان. اگر میخواهید بیشتر در این باب بدانید، کتاب حاضر را بخوانید. این کتاب در پنج بخش نگاشته شده است.
خواندن کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه کتابهای کسبوکار و علاقهمدان به آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تجربه، فرصت و توسعه شغلی
«۱. کارهای ضروری را شناسایی کنید و آنها را بهصورت خودجوش انجام دهید. اغلب رئیسها را دیکتاتورهایی تشنهٔ قدرت فرض میکنیم، اما حقیقت این است که اکثر مدیرها دوست ندارند به دیگران امرونهی کنند. طی نظرسنجیمان از ۱۷۰ مدیر دربارهٔ رفتارهایی در کارکنان که بیشتر قدردانش هستند، پرتکرارترین پاسخ این بود: «هنگامی که کارها را بدون آنکه از آنها خواسته شود، انجام میدهند». افرادی که کار را دست میگیرند و پیشگاماند، نمایندهٔ رهبرهایشان میشوند؛ یعنی تجربهٔ راهبری و تأثیرگذاری ارزشمندی کسب میکنند و قادرند بهسوی موقعیتهای بزرگتر پیش بروند.
از کجا بدانیم که چه کارهایی باید انجام دهیم؟ به مشکلات محیط توجه کنید، مشکلاتی خفیف و پایدار که با کمی رهبری و تمرکز رویشان، شرکت میتواند پیشرفت قابلتوجهی داشته باشد. باید دید همه از چه مشکلی شاکیاند اما کاری برای حلش انجام نمیدهند؟ یا به چیزهایی توجه کنید که مدیر یا مشتریها را کلافه میکند و با برطرف کردنشان غافلگیرشان کنید.
۲. خلأ رهبری را پر کنید. بهدنبال موقعیتهایی بگردید که رهبری مشخصی ندارند و در مسیر پر کردن این خلأ گام بردارید. دو موقعیت بسیار رایج در همین باب به شرح زیر است:
- جلسههای نامشخص. قریب به ۶۳ درصد از جلسهها بدون برنامهریزی ترتیب داده میشوند. وقتی چنین اتفاقی به چشمتان میخورد، مسئولیت را بر عهده بگیرید. شفاف و روشن به گروه پیشنهاد دهید بر سر نتایج جلسه توافق کنند. پیش از جلسه، برای آمادگی بیشتر دستور جلسهای بفرستید. در شروع جلسه با گفتن جملهای مانند «مهمترین کاری که باید در این جلسه انجام دهیم چیست؟» جو را دست بگیرید. با این کار دیگران از کارهای ضروری در بازهٔ زمانی جلسه آگاه میشوند و شما را فردی توانا و متمایز تلقی میکنند.
- قهرمانهای گمنام. اکثر کارمندها نیازشان به شناخته شدن ازسوی رئیس، همتایان و مشتریهای خود را ابراز میکنند. بااینحال، طبق نظرسنجی سایت گلسدور، تنها دوسوم از کارمندها گفتهاند که رئیسهایشان بهاندازهٔ کافی قدردانشان هستند. میتوانید این خلأ رهبری را با صحبت دربارهٔ دستاوردهای همتایان یا همکارانتان، بهخصوص افراد پشت پرده، پر کنید. بها دادن به دستاوردهای دیگران، به آنها اعتباری میدهد که شایستگیاش را دارند، اما به شما نیز کمک میکند. تحقیقات حاکی از آن است که رساندن صدای دیگران موقعیتتان را بهبود میبخشد و اعتمادی برایتان کسب میکند که برای رهبری غیررسمی نیاز دارید. میتوانید بگویید «میخواهم از هالا برای تخصصش در شبکههای اجتماعی طی هفتهٔ گذشته تشکر کنم. کارهای او به ما کمک کرد دههزار دنبالکنندهٔ جدید پیدا کنیم!»
۳. در حوزههایی که نقاط قوتی منحصربهفرد دارید، مشارکت کنید. باارزشترین عاملها بهدنبال تمام نیازهایشان یا چیزهای درخشان نمیروند، بلکه سعی میکنند بین نیازی حیاتی و عمیقترین قابلیتهایشان تطابق برقرار کنند؛ من اسم این کار را میگذارم استعداد نهادی. هنگامی که آدمها از بزرگترین نقاط قوتشان برای خدمت به مجموعهای بزرگتر از خود بهره میبرند، معمولاً بارقهای از استعداد در این امر دیده میشود که به همه سود میرساند. بهترین راهحل را شناسایی کنید و این قابلیت را سخاوتمندانه به همکارهایتان ارائه دهید. حتی میتوانید «راهنمای کاربری برای خودتان» تنظیم کنید تا نحوهٔ بهرهوری از خودتان را به رهبرها و همکارهایتان بیاموزید تا بیشترین ارزش افزودهٔ ممکن را برای شرکت و همچنین خودتان به همراه داشته باشد.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه