کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس
معرفی کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس
کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس نوشتهٔ دبورا نادولمن لاندیس و ترجمهٔ فرزام امین صالحی است. نشر گیلگمش این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس
کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس (Costume design) با تعمقی زیرکانه و کندوکاوی صبورانه پیوند عمیق و تنگاتنگ این حوزه را با کار فیلمنامهنویس، کارگردان، تصویربردار و طراح تولید آشکار کرده است. کار طراح لباس فقط به انتخاب لباسها محدود نمیشود؛ بلکه در انتخاب پالت رنگ فیلم، انتخاب لوکیشن در همکاری با طراح تولید، انتخاب زاویهٔ نگاه دوربین باتوجهبه خصوصیات فیزیکی و لباس بازیگر، شیوهٔ حرکت بازیگر باتوجهبه لباس و آرایش او و… مشارکت میکند. طراحان لباس مختلفی در این کتاب به شما معرفی شدهاند.
خواندن کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب طراحی لباس پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حرفه؛ سینماگر، طراح لباس
«شرلی راسل جایی دربارهٔ خیاطی گفته است: «اگر مجبور باشم، میتوانم در مستراح صحرایی هم الگو دربیاورم.»
شرلی، که در سال ۱۹۳۵ در وودفوردِ اِسِکس به دنیا آمد، نشانههای استعداد هنریاش را از دوران کودکی بروز داد. «وقتی تقریباً ده سالم بود پدرم مدام به من میگفت: “تو همهٔ وقتت رو تلف میکنی و خانمها رو میکِشی.” ولی در واقع لباسِ تن خانمها را میکشیدم؛ بدنها را طراحی میکردم و بعد روی آنها لباسهای قشنگ میکشیدم.» شرلی که از تمایلش به طراحی خبردار بود به هنرستان رفت تا طراحی لباس و الگوسازی را درست یاد بگیرد. آنجا با شوهر آیندهاش، فیلمساز فقید، کن راسل، آشنا شد. «دانشجویان عکاسی سعی میکردند دانشجویان طراحی لباس را راضی کنند که مدلشان بشوند و دانشجویان طراحی لباس به نوبهٔ خود سعی میکردند عکاسها را راضی کنند که از لباسهایشان عکس بگیرند.» بعد، شرلی به کالج سلطنتی هنر رفت: «آنجا اول تحصیل در رشتهٔ مد را شروع کردم و به گمانم همان موقع فهمیدم از مد متنفرم. بیشتر به تاریخچهٔ مد علاقهمند بودم. رشتهٔ مد را رها کردم و طراحی لباس را ادامه دادم.»
در اواسط دههٔ ۱۹۵۰، شرلی و همسرش کن تشکیل خانواده دادند و شروع به ساختن فیلمهای آماتوری کردند. به پشتوانهٔ فیلمهای کوتاهشان، شهر فرنگ (۱۹۵۶) و املیا و فرشته (۱۹۵۹)، کن شروع به کارگردانی فیلمهای بلند کرد و شرلی نقش طراح لباس و شریک هنریاش را بر عهده گرفت. شرلی میگفت: «مدام دربارهٔ ایدههای مربوط به فیلمها بحث میکنیم، در واقع بیش از اینکه حرف حرف کن باشد، حرف هر دوی ماست. وقتی تصویربرداری فیلم شروع میشود، میچسبم به کار طراحی لباس. نمیرسم کار دیگری بکنم. کارم حسابی وقتگیر است.» کن صراحتاًگفته: «بدون همسرم نمیتوانستم فیلم بسازم.»
زنان عاشق (۱۹۶۹) و شیاطین (۱۹۷۱) دو مورد از اولین فیلمهای موفقشان بودند. مضمون مترقی و تکاندهندهٔ فیلمها با توجه شرلی به طراحی لباسهای تاریخی قوام مییافت. «در زنان عاشق، ایدهام این بود که همهچیز تا سرحد امکان متعلق به سال ۱۹۱۹ باشد؛ حتی بند جورابها. حتی اگر قرار نبود که دیده شوند، همیشه تأکید میکردم که دخترها همهٔ اینها را بپوشند تا لباسها روی تنشان درست بایستد؛ این کار به بازیگرها کمک میکند در نقش جا بیفتند.» برای شیاطین «خیلی وسوسهانگیز است که سبکسازی کنی، و بعد کمی بیشتر سبکسازی کنی، چون احتمالاً نمیتوان لباسهای قرنهفدهمی پیدا کرد.»
کن و شرلی تا اواسط دههٔ ۱۹۷۰ با هم پانزده فیلم ساختند؛ از جمله دوستپسر (۱۹۷۱)، تامی (۱۹۷۵) و لیستومانیا (۱۹۷۵). شرلی معتقد بود: «از خوششانسی من است که همهجور فیلمی، از رئالیستی گرفته تا فانتزی، طراحی کردهام.» پس از جداییشان در سال ۱۹۷۸، شرلی به کار برای کارگردانهای دیگر ادامه داد و آگاتا (مایکل اپتِد، ۱۹۷۹) و سرخها (وارن بیتی، ۱۹۸۱) را طراحی کرد و برای هر دوی آنها نامزد اسکار شد. امید و افتخار (جان بورمن، ۱۹۸۷)، معما (مایکل اَپتِد، ۲۰۰۱) و چند فیلم تلویزیونی را برای کارگردان انگلیسی چارلز استوریج طراحی کرد و در سال ۲۰۰۲ درگذشت. استوریج از راسل اینگونه یاد میکند: «شرلی پژوهشگری ریزبین بود، اما ملانقطی نبود. لباس را یکی از مؤلفههای داستانگویی میدانست و به دنبال لباسهایی میگشت که شناخت شخصیت را ممکن کنند.» و در عینحال اضافه کرد: «بازیگران همیشه میگفتند کار با شرلی شباهتی به انتخاب لباس نداشت، بلکه به پیدا کردن جالباسی شخصیتت شبیه بود.» شرلی میگفت: «متنفرم از این که کسی در بین بینندهها بیشتر از بازیگر حواسش به لباسش باشد.»»
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۴ صفحه