کتاب داستان یک زن
معرفی کتاب داستان یک زن
کتاب «داستان یک زن» نوشتۀ آنی ارنو و ترجمۀ فروغ حجتانصاری است و انتشارات آکادمی علوم آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب داستان یک زن
«مادرم درگذشت. روز دوشنبه ٧ آوریل . خانۀ سالمندان مرتبط با بیمارستان پونتویز» داستان یک زن با این جملات آغاز میشود. این رمان تأثیرگذار روایتی عمیق و شخصی از زندگی مادر آنی ارنو، نویسندۀ رمان و استاد ادبیات است. او این رمان را که بهنوعی زندگینامه نیز شمرده میشود، پس از مرگ مادرش نوشته و رابطۀ پیچیده و نزدیک میان مادر و دختر را نشان میدهد. داستان یک زن نهتنها به رابطۀ یک مادر و دختر میپردازد، بلکه بازتابی از شرایط اجتماعی، تاریخی و فردی زنان در طول دهههای گذشته است و به همین دلیل بهعنوان یکی از آثار مهم آرنو شناخته میشود.
آنی ارنو در کتاب داستان یک زن به بررسی زندگی مادرش میپردازد؛ زنی که دورههای مختلف تاریخی و اجتماعی فرانسه، از فقر و زندگی طبقۀ متوسط را تجربه کرده و با چالشهای زیادی مواجه شده است. او به مادرش بهعنوان زنی مستقل و قوی در جامعهای مردسالار نگاه میکند و نشان میدهد چگونه او با سختیها و فشارهای زندگی دستوپنجه نرم کرده است. داستان یک زن تنها شرح زندگی مادر نویسنده نیست، بلکه میتوان آن را بازتابی از تغییرات اجتماعی و فرهنگی فرانسه در طول قرن بیستم نیز دانست. ارنو با نثری ساده و روان، به جنبههای مختلف زندگی مادرش، از کودکی تا پیری، تلاشهایش برای رسیدن به موفقیت و تسلیمشدنش در برابر بیماری میپردازد. آنی ارنو در سال 2022 برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد.
خواندن کتاب داستان یک زن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای خارجی و علاقهمندان به آثاری که به روابط پیچیدۀ انسانی میپردازد پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب داستان یک زن
«مادرم درگذشت. روز دوشنبه ٧ آوریل. خانه سالمندان مرتبط با بیمارستان پونتویز. جایی که دو سال قبل او را سپردم. پرستار حدود ساعت ده صبح پشت تلفن گفت: مادر شما امروز بعد از صبحانه از دنیا رفت. برای اولینبار در اتاقش را بسته دیدم. جسد شسته شده و با باند گاز استریل دور سرش تا زیر چانه پیچیده شد. پوست دور چشمهایش و دهانش را پوشاندند. بهعلاوه ملحفهای که تا شانههایش را در برداشت و دستهایش زیر آن پنهان ماند. مانند یک مامان کوچولو شده بود. رختخوابش بههمریخته و یک طرف تخت افتاده بود. میخواستم پیراهنی که برای تشییعجنازهاش درست کرد را به تنش کنم. لباس خوابی سفید با حاشیه بافته شده. پرستار گفت که باید صلیب مقدس را تحویل بگیرم. دو بال آن کنده و به نظر پرستار غیر قابل مرمت مینمود. اهمیتی نداشت شاید! اما من میخواستم همان صلیب را که همیشه مادر میآویخت کامل بگیرم.»
حجم
۹۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۹۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه