دانلود و خرید کتاب سکوت نازنین (جلد اول) علی رحیم بخش
تصویر جلد کتاب سکوت نازنین (جلد اول)

کتاب سکوت نازنین (جلد اول)

معرفی کتاب سکوت نازنین (جلد اول)

کتاب سکوت نازنین (جلد اول) نوشتهٔ علی رحیم بخش و ویراستهٔ محسن کرمانی پور و نادره موسوی است. نشر سنجاق این کتاب را به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است.

درباره کتاب سکوت نازنین (جلد اول)

کتاب سکوت نازنین (جلد اول) دربردارندهٔ یک رمان معاصر و ایرانی است که جزو مجموعه‌ای سه‌جلدی به همین نام است. این رمان پنجره‌های حقیقت را گشوده و رنجی را که از اتصال به پناهگاهی تجسمی شکل گرفته، هویدا می‌کند. این اثر اندکی از دردهای زندگی دختران را به تصویر کشیده است. نویسنده امیدوار است ما با خواندن تجارب پررنج زندگی این دختران، دیگر هیچ گام اشتباهی برنداریم. این رمان که یک راوی اول‌شخص دارد، شما را با شخصیت‌هایی مانند «فتانه» و «سپیده» آشنا و همراه می‌کند. «سکوت نازنین» روایت همزمان عشق دختری جوان و شکست عشقی زنی سالخورده است. هر دوی این شخصیت‌ها از دردهای بی‌امان و جان‌سوز و بی‌تجربگی‌های عشق قبلی خود می‌گویند؛ سرگذشتی که گفته شده است به یاری انسان‌های دردمند و عاشقان سردرگم روزگار ما می‌آید.

خواندن کتاب سکوت نازنین (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سکوت نازنین (جلد اول)

«مکثی کوتاه کرد، گویی می‌خواست چیزی را از من پنهان کند اما عاقبت طاقت نیاورد و گفت: یعنی نمی‌دانی؟ خودت نمی‌بینی که او مدتی است دیگر به خانه کسی نمی‌رود. اگر تک و توک کسی لباس چرکی به خانه‌تان بیاورد، می‌شوید وگرنه که هیچ. فکر می‌کنی چند بار توی خانه این و آن با نظر بد به او نگاه کرده‌اند؟ فکر می‌کنی چند بار از خطر جسته؟ آن بینوا رویش نمی‌شود این حرف‌ها را با تو در میان بگذارد اما از زمانی که با من آشنا شد، همه درد دل‌هایش را به من گفت، من هم کاری را که خودم می‌کردم به او پیشنهاد دادم اولش قبول نمی‌کرد و می‌گفت: آخر من با خون در شیشه کردن کدام جوان نان بخورم؟ با خون در شیشه کردن و جگر سوزاندن کدام زن بدبخت نان بچه‌هایم را بدهم؟ حقیقتاً خدا را خوش نمی‌آید، من که از عهده‌اش برنمی‌آیم، از توان من خارج است، اما بالأخره متقاعد شد. به او گفتم: پس خون خودت را در شیشه کن، خون جگر شو، اگر این کار را نمی‌کنی، نکن ولی راهش این است. گل جان لحظه‌ای ساکت شد. ابروانش را بالا برد و گفت: راستش را بخواهی خودم هم می‌دانم راهش این نیست. اجبار و بدبختی، پیش پایمان این راه را می‌گذارد. چه کنیم؟ چاره چیست؟

خواستم بگویم، گل جان که او دستش را روبه‌رویم گرفت؛ یعنی ساکت شو. خودم هم خوب می‌دانم که اشتباه است، به همه چیز واقفم، موضوع را کش نده.

نمی‌خواستم با گل جان جر و بحث کنم. به همین خاطر ساکت شدم. او درد کشیده‌تر از آن بود که من به او بگویم چه درست است و چه نادرست. کتری را روی والوری که گوشه اتاق بود گذاشتم، شعله چراغ را کمی بالا کشیدم، رنگ زرد شعله آبی شد.

از بیرون اتاق قوری و استکان‌ها را که داخل سینی روی دستشویی بود آوردم و کنار گل جان گذاشتم.

گل جان، به من نگاه می‌کرد و چیزی نمی‌گفت تا اینکه بالأخره در کنارش نشستم. او گفت: خوب حالا برایم بگو موضوع از چه قرار بوده، چرا دختری به خوبی و زیبایی تو، با این فهم و درک، به این حال و روز افتاده؟ خودت خواستی یا این‌که...

با حرف‌هایی که گل جان زده بود و با شنیدن قصه زندگی‌اش اکنون حرف زدن برایم راحت‌تر بود. دیگر خودم را با او غریبه احساس نمی‌کردم، گویی حسی ناشناخته ما را به هم متصل می‌کرد. دیگر ترسی از او نداشتم، نمی‌دانم چرا؟ ولی احساس می‌کردم او گل جان سابق نیست. دیگر این فکر از سرم افتاده بود که امکان دارد چون ماده سگی پاچه‌ام را بگیرد، دلم می‌خواست هر چه بگوید، بگویم چشم. زن بدبخت درد کشیده‌ای را در مقابلم می‌دیدم که قصد کمک و یاری رساندن به مرا دارد، دستی به قالی نخ‌نما شده‌ای که به روی آن نشسته بودم، کشیدم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۹۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۹ صفحه

حجم

۱۹۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۸۹ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان