دانلود و خرید کتاب الهه‌ ای از جنس بلور سعیده جمشیدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب الهه‌ ای از جنس بلور

کتاب الهه‌ ای از جنس بلور

دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب الهه‌ ای از جنس بلور

کتاب الکترونیکی الهه‌ ای از جنس بلور نوشتۀ سعیده جمشیدی در انتشارات آراسبان چاپ شده است. این کتاب دربارۀ داستان زندگی دختری به نام الهه است که در پی تجربه‌ای عاطفی، دچار چالش‌هایی در زندگی شخصی و اجتماعی‌اش می‌شود. موضوع اصلی کتاب روایت تأثیر روابط عاطفی ناپایدار بر سرنوشت یک دختر جوان است و به واکنش‌های فردی و اجتماعی در برابر این اتفاق می‌پردازد.

درباره کتاب الهه‌ ای از جنس بلور

الهه‌ ای از جنس بلور اثری داستانی به زبان فارسی است که در قالب یک رمان عاشقانه‌ـ‌اجتماعی نوشته شده است. نویسنده در این اثر، ماجرای دختری جوان به نام الهه را دنبال می‌کند که با شخصیتی آرام و سر به‌راه، درگیر یک رابطه‌ی عاطفی ناخواسته و ناپایدار با پسری به نام کیارش می‌شود. کیارش، دوست برادر الهه است و روابطی که در ابتدا صرفاً برخوردهایی گذراست، به تدریج به رابطه‌ای جدی‌تر تبدیل می‌شود. این رابطه اما نه‌تنها به سرانجام مثبتی نمی‌رسد بلکه پیامدهایی برای الهه به دنبال دارد که شامل از دست دادن اعتماد خانواده، اعتبار اجتماعی و احساس امنیت روانی است. روند داستان بر اساس روایت اول‌شخص یا سوم‌شخص محدود به ذهن الهه طراحی شده و تمرکز اصلی آن بر تجربه‌های روانی، اجتماعی و احساسی او در طول ماجرای شکل‌گیری و پایان رابطه‌اش با کیارش است. نویسنده تلاش کرده با استفاده از زبان ساده و توصیف‌های ملموس، وضعیت یک دختر جوان در جامعه‌ی امروز را به تصویر بکشد؛ به‌ویژه زمانی که درگیر تصمیماتی می‌شود که فراتر از توان سنجش و پیش‌بینی اوست.

ساختار کلی اثر از الگوی کلاسیک رمان عاشقانه بهره می‌برد، اما مضمون اجتماعی داستان باعث می‌شود مرزهای صرفاً احساسی آن با دغدغه‌هایی فراتر از عشق و دلدادگی ترکیب شود؛ مسائلی مانند نقش خانواده، قضاوت‌های اجتماعی، معنای آبرو در جامعه سنتی و همچنین مفهوم نجات و امید در بستر بحران. الهه پس از تجربه‌ی شکست در رابطه‌اش، وارد مرحله‌ای از تردید، ناامیدی و انزوا می‌شود. اما نویسنده با افزودن شخصیتی دیگر در انتهای داستان، نگاهی امیدوارانه به امکان بازسازی زندگی و بازیابی اعتماد در جامعه ارائه می‌دهد. نکته‌ی قابل توجه دربارۀ این کتاب آن است که نویسنده آن یعنی سعیده جمشیدی، خود روایتگر فرآیند شکل‌گیری نویسندگی‌اش در متن‌های شخصی و معرفی آثارش بوده و به نظر می‌رسد بخشی از فضای روانی اثر نیز از تجربه‌های زیسته یا مشاهده‌شده‌ی او نشئت گرفته باشد. این کتاب به شکل الکترونیکی منتشر شده و بخشی از آثار منتشرشده‌ی نویسنده در سال‌های اخیر است. اطلاعاتی از اقتباس‌های نمایشی، سینمایی یا دریافت جوایز رسمی برای این کتاب در دست نیست.

کتاب الهه‌ ای از جنس بلور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای مخاطبانی مناسب است که به رمان‌های اجتماعی و عاشقانه با محوریت تجربه‌های دختران جوان در بستر سنت‌های اجتماعی علاقه دارند. همچنین خوانندگانی که در پی روایت‌های احساسی همراه با گره‌های خانوادگی هستند، می‌توانند مخاطب این اثر باشند.

درباره سعیده جمشیدی

سعیده جمشیدی متولد پنجم تیر ۱۳۷۱ است. او در حال حاضر دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی است. نویسندگی را از اواخر دهه هشتاد آغاز کرد و در ابتدا آثار خود را به صورت تجربی و غیررسمی منتشر می‌کرد. بخشی از تجربه‌های نویسندگی او در فضای مجازی و در دوره‌ای از زندگی‌اش در خارج از ایران شکل گرفته است. اطلاعاتی درباره انتشار سایر آثار او، عضویت در انجمن‌های نویسندگان، یا دریافت جوایز رسمی ادبی ثبت نشده، اما به نظر می‌رسد مسیر نویسندگی او با تمرکز بر ادبیات داستانی عامه‌پسند و مضامین اجتماعی ـ عاطفی ادامه دارد.

بخشی از کتاب الهه‌ ای از جنس بلور

«در مسیری که از او جدا شدم تا خیابان اصلی پسری دقیقاً مقابل شیرینی فروشی ایستاده و بر و بر نگاهم می‌کرد سعی کردم اصلاً توجه نکنم می‌دانستم هرچه حساسیت نشان بدهم طرف مقابل نیز از این ضعف سواستفاده کرده و بدتر اذیت می‌کند.

اما او که ظاهراً سمج‌تر از این حرف‌ها بوده برخلاف بی‌توجهی‌ام به دنبالم راه افتاده و در این میان حرف‌های بی‌ربط و زشتی را برزبان می‌آورد طوری که با شنیدن بعضی از آن‌ها به وضوح لرزش دست‌ها و بدنم را حس می‌کردم. تنها دعا می‌کردم بی‌خیال شده و برود اگر تا خانه همراهم می‌آمد خیلی آبروریزی می‌شد.

دلم نمی‌خواست این مزاحم سیریش آدرس خانه مان را یاد بگیرد. از کوچه پس کوچه رفتن هم که در آن ‌وقت از ظهر اصلاً به صلاح نبود.

پسر نیز از رو نرفته و با پررویی تمام سایه یه سایه همراهم می‌آمد و حالا دقیقاً کنارم قرار گرفته و همان‌طور که به نیم رخم می‌نگریست باز هم همان حرف‌های زشتش را تکرار کرده و در آخر نیز با وقاحت تمام پیشنهاد دوستی داد و دست در جیبش برده و کاغذی تاخورده را از آن بیرون آورد.

اما همان که خواست به سمتم بگیرد دستی پرقدرت از پشت به دستانش چنگ زده و مشتی بود که حوالهٔ صورت و بدنش می‌شد.

دو دستم را روی دهانم گذاشته و فریاد خفه‌ای کشیدم، آب دهانم را پرترس فرودادم با دیدن کیارش انگار دنیا را به من دادند البته درست است که از او هم دل خوشی نداشتم، اما آن لحظه انگار خدا او را از آسمان نازل کرده بود تا فرشتهٔ نجاتم باشد.

می خواستم جلو بروم و مانع شوم از درگیری به شدت می‌ترسیدم همیشه در حوادث و روزنامه‌ها خوانده بودم که در این دعواها گاهی همدیگر را می‌کشتند و حالا با وجود درگیری که بین آن‌ها صورت گرفته بود می‌ترسیدم اوضاع بدتر شود، اما برخلاف تصورم کیارش آن پسر را آن ‌قدر زد که دیگر پسر به التماس افتاده و کیارش نیز پس از آن که از او قول گرفت دیگر مزاحمم نشود گوشهٔ پیراهنش را رها کرده و او را به عقب پرتاب کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

حجم

۵۳۴٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

قیمت:
۱۴۴,۰۰۰
تومان