کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال
معرفی کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال
کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال سرودهٔ فدریکو گارسیا لورکا و ترجمهٔ فواد نظیری است. نشر ثالث این مجموعه شعر معاصر اسپانیایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال
کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال برابر با گزینهٔ اشعار اسپانیاییِ شاعر و نویسندهای جهانی است. عنوان برخی از شعرهای این کتاب عبارت است از «حکایتِ اندُهانِ سیاه»، «خندستانِ دُن پدروی سوار»، «زیبا و باد»، «گذارِ سیگوریا» و «کلیسیای متروک». فدریکو گارسیا لورکا را درخشانترین چهرهٔ شعر اسپانیا و در همان حال یکی از نامدارترین شاعران جهان دانستهاند؛ شهرتی که نهتنها از شعر او بلکه از زندگی پُرشور و مرگ جنایتبارش به همان اندازه آب میخورد.
میدانیم که شعر عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
خواندن کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر اسپانیا پیشنهاد میکنیم.
درباره فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا یا «فدریکو خسوس گارسیا لورکا» در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ به دنیا آمد و در ۱۹ آگوست ۱۹۳۶ درگذشت. او شاعر و نویسندهای اسپانیایی و نیز نقاش، نوازندهٔ پیانو و آهنگساز بود. لورکا نخستین سالهای زندگی خود را در روستاهای غرناطه، پایتخت باستانی اسپانیا و شهر افسانههای کولیان و آوازهای کهنه گذراند. گفته شده است که شاید بهخاطر بیماری فلج که تا چهارسالگی با او بود و او را از بازیهای کودکانه باز داشت، به داستانها و ترانههای کولی رغبت پیدا کرد؛ آنچنان که زمزمهٔ این آوازها را پیش از سخنگفتن میآموزد. پژوهشهای لورکا هرگز در چارچوب «فلسفه» و «حقوق» که به تحصیل آنها در دانشگاه سرگرم بود، باقی نمیمانْد. مطالعهٔ آثار بزرگان جهان، از لورکا شاعری با دستان توانا و تفکری ژرف و گسترده ساخت. او عمدتاً غیرسیاسی بود و در بین هر دو طرف جنگ داخلی اسپانیا دوستانی داشت؛ ازاینرو فرضیههایی درمورد نقش حسادت همجنسگرایانه در مرگ لورکا وجود دارد. کتاب «پنج نمایشنامهٔ عروسکی» نوشتهٔ اوست و کتاب «غوطه خاطرات، در چشمه خیال» گزینهٔ اشعار او را در بر گرفته است.
بخشی از کتاب غوطه خاطرات، در چشمه خیال
«"اشعارِ تنهایی در دانشگاهِ کلمبیا"
خشم، رنگِ عشق، عشق، رنگِ نسیان.
"لوییس سِرنودا"
بعد از گردش
کشتهٔ آسمان.
از میانِ اَشکال، رفتن بهسوی مار و
سوی اَشکالِ جست و جوی بلورها، میگذارم تا بروید موهام.
با درختِ بریدهیی که نمیخوانَد آواز و کودک با صورتِ تهیای تخم مرغ.
با جانورانی که جمجمههاشان شکسته است و آب با جامههای مندرس و گامهای خشک.
با تمامی اشیاء ِخستهتن و گُنگ و پروانهیی مغروق در دوات.
با چهرهٔ فروکوفتهام دگرگونه به هر روز.
کشتهٔ آسمان!
۱۹۱۰
(میان پرده)
چشمانِ من به سالِ هزار و نهصد و ده
نه مردهیی دید و نه مدفونی،
نه جشنِ خاکستر که بگرید سپیده دم، نه قلبِ تپانی که گوشه بگیرد به سانِ کرّه اسبِ دریایی.
چشمانِ من به سالِ هزار و نهصد و ده
دیواری سپید دیدند که بر او شاشیدند دخترکان،
پوزهٔ ورزا، قارچِ سمّی،
و ماهِ نامفهومِ پرتوافشانی که میخشکانْد پوسههای لیمو را زیرِ بطریهای سیاهِ سختِ مانده در سه کنجها.
چشمانِ من نقشِ گردنِ تاتو، بر سینهٔ سوراخِ سانتا روسا چندانکه خفته است.
بر بلندای بامِ عشق، با مویهها و دستهای سرد به باغی که گربهگان میبلعند غوکان را.
اتاقِ زیرِ شیروانی،
آنجا که غبارِ قدیمی فروپوشانده مجسّمهها و خزهها را.
جعبههای مراقبِ سکوتِ خرچنگهای خوراکی.
به آنجا که بزنگاهِ رؤیاست با واقعیتِ خود.
به آنجاست چشمانِ کوچکم.
چیزی از من مپرسید، دیدهام من چهگونه هر شئی به جست و جوی خویش میرود و، میرسد به تهیایش.
چالههاییست که درد میکشد در هوای نامسکون
و در چشمانم مخلوقاتی جامه پوش، فارغ از عریانی!
نیویورک _ اوت ۱۹۲۹»
حجم
۲۳۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۹۸ صفحه
حجم
۲۳۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۹۸ صفحه