کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون
معرفی کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون
کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون نوشتهٔ محمود گل محمدی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی *.
درباره کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون
محمود گل محمدی در کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون بیان کرده است که وجه مشترکی که تئاتر صحنه و نمایش تلویزیونی را به هم پیوند میدهد، وجود هستهٔ مرکزی درام در هر دوی آنهاست. هر دو نمایش، انسان را در حال انجام کاری نشان میدهد؛ همچنین برای گروهی از آدمیان در زمان و مکانی خاص در داستان یا واقعۀ مشخص، به نمایش در میآید. برخی تفاوتهای بنیادین چه در ساختار متن و چه در ساختار اجرا در همین عوامل مشترک حضور دارد (یعنی نوع بازیگری و رابطه با تماشاگر، نوع مکان و استفاده از زمان) در مقابلِ تئاتر ــ که از تماشاگر جدا نیست ــ جدا بودن و تنها بودن و در ضمن ارتباط جمعی داشتن، ویژگی خاص تلویزیون است. نویسنده در این اثر از قواعد اجرای تئاتر و نمایش در تلویزیون در نه فصل سخن گفته است. عنوان فصلهای کتاب حاضر عبارت است از «کلیات»، «رسانهها و شیوههای ارتباطی»، «تئاتر صحنه، اصول و قواعد»، «سابقۀ حضور نمایش در رسانهها»، «بررسی زیباییشناسی تلویزیون»، «قالبها و ساختارهای برنامهسازی در تلویزیون»، «تفاوتهای تئاتر صحنه و نمایش تلویزیونی»، «بررسی وضعیت تئاتر تلویزیونی در ایران و دیگر کشورها» و «یافتههای پژوهش و پیشنهادها».
خواندن کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزههای تئاتر و رسانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قواعد اجرای نمایش در تلویزیون
«تاریخ هنر نمایش، بیانگر آن است که روایتها همواره منبع الهام درامنویسان بوده است. گاه با اشکال پیچیده و بسیار پرتکلف، به بیان داستان پرداخته و تئاتر را به هنری دور از دسترس عوام مبدل ساخته است؛ اما پس از توصیههای برشت در مورد استفاده از موسیقی عامیانه، اشعار عامهپسند، حکایتها و روایتهای مورد استفاده در میان مردم و دوری از تشریفات جامهآرایی و دکورهای گسترده و چشمگیر، تئاتر از هنر خواص به هنری تبدیل شد که تودههای مردم نیز میتوانند به آن روی بیاورند (برشت، ۱۳۵۷:۳۵). شاید یکی از رازهای ماندگاری تئاتر نیز همین تغییر اصولی است که پس از توصیههای مهم او صورت پذیرفت.
تا قبل از آنکه برشت نظرش را در مورد تئاتر بگوید، شیوۀ روایت دانای کل در داستانها و رمانها رایج بود؛ ولی پس از آن، منتقدان این شیوه را زیر سؤال بردند و شیوه اول شخص مخاطب را برای درک بهتر موضوع مؤثر دانستند. در این حالت، خوانندۀ رمان میتواند با قدرت خیال خود آنچه را اول شخص ندیده و یا مکانهایی را که در آن حضور نداشته و در روایت نیامده، با قدرت خیال خویش تکمیل کند. در چنین حالتی، واژگان، قدرت تصویری مییابد و به سینما نزدیک میشود. بدون شک این شیوه به دنبال تأثیر رسانهها در شیوۀ روایی ایجاد شد؛ اما تغییر دیگری که رسانهها در شیوۀ روایت ایجاد کرد، توجه به تئاترهای پرگو، کشدار و کسالتآور بود؛ زیرا به گفته پیتر بروک ما در عصر تصویر زندگی میکنیم و کلام، دیگر مانند گذشته ابزاری برای نمایش نخواهد بود (بروک، ۱۳۸۵:۶۹).
در تئاتر، به علت حضور تماشاگران و رو در رویی آنها با اتفاقاتی که به شکل زنده و مستقیم در برابر دیدگانشان رخ میدهد، باورپذیری بیشتر است. به همین دلیل، با تکیه بر قراردادهای نمایشی هر اجرا، میتوان شخصیتها، زمان، مکان و موضوع را با سادهترین ابزار به تماشاگر منتقل کرد؛ در شکل کلاسیک (ارسطویی)، هنر نمایش با استفاده از شخصیتها، گفتوگو و حرکت و عمل داستان بازگو میشود. در این شکل، بیننده با داستانی روبهرو است که از نقطهای آغاز میشود، اوج مییابد و به پایان میرسد و کل آن معمولاً در یک نشست (اجرا) دیده میشود.»
حجم
۴۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۳ صفحه
حجم
۴۲۳٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۸۳ صفحه