دانلود و خرید کتاب زمزمه گلاکن کارول کندال ترجمه میلاد زکریا
تصویر جلد کتاب زمزمه گلاکن

کتاب زمزمه گلاکن

نویسنده:کارول کندال
انتشارات:نشر مرکز
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب زمزمه گلاکن

کتاب زمزمه گلاکن نوشتهٔ کارول کندال و ترجمهٔ میلاد زکریا است. نشر مرکز این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان فانتزی برای نوجوانان نوشته شده است.

درباره کتاب زمزمه گلاکن

کتاب زمزمه گلاکن (The Whisper of Glocken) دربردارندهٔ رمانی فانتزی برای نوجوانان است که در سال ۱۹۶۵ میلادی نوشته شد. این رمان را دنباله‌ای برای رمان «جام گمج» (Gammage Cup) از همین نویسنده دانسته‌اند. کتاب «زمزمهٔ گلاکن» ماجرایی تازه در سرزمین «مینی‌پین‌»ها را بازگو می‌کند. آب این سرزمین را فرا گرفته و پنج شخصیت داستان سعی می‌کنند سدی که جلوی رودخانه را بسته از میان بردارند. این اثر ۲۱ فصل دارد.

خواندن کتاب زمزمه گلاکن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانانِ دوستدار رمان فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زمزمه گلاکن

«آنها را مثل گله از پله‌ها بالا راند، ولی وقتی اسکامبل و سیلکی، که اول گروه بودند، در پلهٔ چهارم ایستادند تا نفسی تازه کنند، از عصبانیت چنان فریادی کشید که نزدیک بود آنها را به پایین پرت کند. بعد نعره‌ای زد تا یک سرباز دیگر به کمکش بیاید، و اسکامبل فکر کرد حالاست که سوراخ گوش‌هایش در هم بشکند و بسته شود. کاملاً ناگهانی، پاهایش از زیر بدنش در رفت، و لحظه‌ای بعد داشت با تکان و پرش از پله‌ها بالا می‌رفت، و سرش با فاصلهٔ اندکی از برخورد با هر پله جان به در می‌برد. مثل یک گونی پشمی کم ارزش، با سر و پای آویزان زیر بغل چپ شمارهٔ سی حبس شده و توان تکان خوردن نداشت. چشمش به سیلکی افتاد که به شکلی مشابه در طرف دیگر معلق بود، و فریادهای خشمگینانهٔ گم لوتی پشت سرش از پله‌ها بالا می‌آمد.

اسکامبل به شکلی وحشتناک و غیر قابل توضیح میل به خندیدن داشت، و در حالی که سرش به طرف هر پلهٔ جدید تاب می‌خورد، و تنها در آخرین لحظه پیش از آن که جمجمه‌اش به لبهٔ پله بگیرد و ترک بخورد و بالا کشیده می‌شد، از تلاش برای کنترل خود که منفجر نشود و قهقهه نزند معده‌اش منقبض شده بود و به هم می‌پیچید. سرش گیج می‌رفت و احساس ضعف می‌کرد، و سعی می‌کرد به خودش بقبولاند که هشیار است، ولی میل به خنده دوباره در سینه‌اش بالا می‌آمد، و لب‌هایش را گاز می‌گرفت تا از بیرون ریختن آن جلوگیری کند.

همهٔ آنها را به شکلی خارج از نزاکت کف اتاقک برج ریختند. حالا با کم شدن سریع نور بیرون، اتاق حسابی تیره و تار شده، و پنجرهٔ میله‌دار در ارتفاع بالای سرشان به مربعی آبی ـ خاکستری بدل شده بود. نور لرزان فانوس پاگرد از لای در باز یک چندضلعی کف اتاق رسم می‌کرد. سرباز سومی یک سینی غذای داغ و بخارآلود آورد و آن را کف اتاق جلوی آنها گذاشت. او و سرباز دوم به سرعت رفتند، ولی شمارهٔ سی با چشمانی لبریز از فخر فروشی در را به روی قهرمانان افسرده قفل کرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
تومان