کتاب مانون لسکو
معرفی کتاب مانون لسکو
کتاب مانون لسکو نوشتهٔ آبه پره وو و ترجمهٔ محمود گودرزی است. نشر افق این رمان کلاسیک فرانسوی را منتشر کرده است؛ رمانی جزو مجموعهٔ «عاشقانههای کلاسیک».
درباره کتاب مانون لسکو
کتاب مانون لسکو (Manon Lescaut) حاوی یک رمان کلاسیک فرانسوی است که در سال ۱۷۲۱ میلادی در پاریس منتشر و در زمانی کوتاه به پرتیراژترین اثر ادبی فرانسه تبدیل شد. این رمان داستان عشقی پرشور به تمام زیباییها و ضعفهای معشوق است؛ بیآنکه بخواهد دو قهرمانش را خدایگونه و بیهیچ گناهی معرفی کند؛ داستان عشق شوالیهای بدفرجام به دختری که باید به کلیسا سپرده شود تا از او راهبهای بسازند که با وجودش بیگانه است. شوالیه «دِ گریو» نجیبزادهای ثروتمند و دلباختهٔ دخترکی زیبا به نام «مانون لسکو» است. دِ گریو ترتیب فرار مانون را میدهد و این آغاز سرنوشتی آمیخته به عشق، خیانت و ندامت است. گفته شده است که این رمان بیش از اینکه دارای داستانی با فضای عاشقانه باشد، به شرح کشمکشها و جدالهای درونی و بیرونی شوالیه دگریو میپردازد که دل به دختری با سرگذشت عجیب میسپارد. شوالیه ناگهان خود را و معشوقش را در حال فرار میبیند، اما فرار از چه چیزی و به کجا؟ داستان فرار و عشق شوالیه و مانون لسکو این رمان را به قصهای کلاسیک، پرشور و گرهخورده با لحظههایی درخشان تبدیل کرده که جایگاه ویژهای دارد. این رمان از آبه پره وو نقشی انکارناپذیر در شکلگیری جریانهای ادبی جهان داشته و مخاطب آن دوستداران جوان و بزرگسال ادبیات کلاسیک هستند. داستانی که «آنتوان آبه پروو»، این نویسندهٔ فرانسوی در نیمهٔ نخست قرن هجدهم میلادی نوشته، انسان را در مدرنترین حالتش توصیف کرده است.
خواندن کتاب مانون لسکو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ میلادی فرانسه و قالب رمان عاشقانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مانون لسکو
«ــ عزیزم، بیا ترسهای گذشتهمان را از یاد ببریم و خوشبختتر از همیشه زندگی کنیم. هرچه باشد، عشق معلم خوبی است. تقدیر نمیتواند آنقدر که به ما لذت میچشاند زجرمان بدهد.
شام آن شبمان جشنی تمامعیار بود. با وجود مانون و آن صد پیستول، از ثروتمندترین مأمور مالیاتِ پاریس با گنجینههای تلنبارشدهاش سربلندتر و خشنودتر بودم. میزان ثروت هرکس به اندازهٔ امکاناتی است که برای برآوردن آرزوهایش دارد و باید بر این اساس سنجیده شود. من آرزویی نداشتم، آینده هم چندان نگرانم نمیکرد. کموبیش مطمئن بودم که پدرم بیهیچ مضایقهای آنقدر به من میدهد که شرافتمندانه در پاریس زندگی کنم، چون پا به بیستسالگی گذاشته بودم و حق داشتم سهم دارایی مادرم را طلب کنم. از مانون کتمان نکردم که کل اموالم همین صد پیستول بود. بهاندازهای بود که با خیال راحت منتظر بخت مساعدتری بمانیم که معلوم بود به سراغم میآید، خواه از راه حقوق طبیعیام، خواه از طریق قمار.
بدینترتیب، در طول هفتههای نخست، تنها به فکر این بودم که از وضعیتم لذت ببرم. نیروی شرافت و نیز اندکی ترس از پلیس باعث میشد برقراری ارتباط با همکاران عمارتِ ت را هر روز به تعویق بیندازم و به بازی در مجامعی نهچندان بدنام تن دهم که در آنها لطف سرنوشت اجازه نداد خواریِ نیرنگبازی و حیلهگری را به جان بخرم. میرفتم پاسی از بعدازظهر را در شهر سپری میکردم و بیشتر اوقات با آقای ت که دوستیاش نسبت به ما روزبهروز افزایش مییافت برای شام به شایو برمیگشتم. مانون روشهایی برای رفع ملال پیدا کرد. در آن حوالی با چند جوان ارتباط برقرار کرد که با فرارسیدن فصل بهار به آنجا آمده بودند. گردش و تفریحات کوچک زنانه به نوبت سرگرمشان میکرد. با یک دست ورقبازی که حدود مبلغش را مشخص کرده بودند، هزینههای کالسکه را فراهم میساختند. برای هواخوری به بیشهٔ بولونْی میرفتند و شبها وقتی برمیگشتم مانون را دلانگیزتر، خشنودتر و پرشورتر از همیشه میدیدم.»
حجم
۱۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱۸۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه