کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی
معرفی کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی
کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی نوشتهٔ دین مویر و آلن وود و ترجمهٔ مجتبی درایتی است. نشر شبخیز این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی در باب ایدئالیسم آلمانی.
درباره کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی
کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی دربردارندهٔ یک جستار و یک مقاله است. جستار «نظریهٔ اخلاقیِ ایدئالیسمِ آلمانی» نوشتهٔ آلن وود و مقالهٔ «نظریهٔ سیاسیِ کانت، فیشته و هگل» نوشتهٔ دین مویر است. در جستار «نظریهٔ اخلاقیِ ایدئالیسمِ آلمانی» نویسنده به بررسیِ تطورِ اندیشهٔ ایدئالیسم آلمانی دربارهٔ نظریهٔ اخلاقی از «ایمانوئل کانت» و سپس در «گوتلیب فیشته» تا «گئورگ ویلهلم فریدریش هگل» پرداخته است. او در توضیحِ خود بر ساختارِ نظریِ نظریههای ایدئالیسم آلمانی دربارهٔ اخلاق تأکید کرده و عمدتاً آنچه را این متفکران «حق» مینامند (و هگل «حقِ انتزاعی» مینامید)، بهویژه آن وجوهی از حق را که به نظریهٔ حقوقی و سیاسی مربوط میشود، کنار گذاشته و نادیده گرفته است. دین مویر در جستار «نظریهٔ سیاسیِ کانت، فیشته و هگل» بر آثارِ اصلیِ سه تن از مهمترین ایدئالیستها، یعنی کانت، فیشته و هگل و نیز بر میزانِ پیوستگیِ ایشان با سنتِ لیبرالِ کلاسیک متمرکز بوده است. اندیشههای این متفکران از سنتِ فلسفهٔ سیاسیِ مدرن نشأت گرفته است و هریک از آنها به نقد و بسطِ آن سنت پرداختهاند. نویسنده در بخش مقدماتی این مقاله به بیانِچهار مضمون اصلی فلسفهٔ سیاسی مدرن پرداخته تا در ادامهٔ مقاله بتواند حرکتهایی که در متونِ ایدئالیستها صورت پذیرفته را بهمثابهٔ بهکارگیریِ این مضامین یا دخل و تصرف در آنها تحلیل کند.
خواندن کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فسلفهٔ اخلاق و سیاست و دوستداران مکتب فکری ایدئالیسم آلمانی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه اخلاق و سیاست در ایدئالیسم آلمانی
«یکی از حرکتهای مهم در فلسفهٔ سیاسیِ مدرن تفکیکِ حقِ سیاسی از اخلاق است. ماکیاولی کوشید تا مسألهٔ آزادیِ سیاسی را از آن گونهای از اخلاقِ مسیحی جدا کند که مردم را وامیداشت تا بیش از آنکه دغدغهٔ آزادی در حیاتِ دنیوی خویش را داشته باشند، نگرانِ فرجامِ روحشان در زندگیِ اخروی باشند. وی در شهریار مینویسد که در سمتوسودادن به سیاست باید به جای توجه به نظریههایی سیاسی یا آموزههایی دینی در بابِ شیوهٔ درستِ زندگی، به این امر توجه کنیم که در واقع چگونه زندگی میکنیم و نیز این باور را در نظر داشته باشیم که عموماً نمیتوان به انسانها برای انجامِ کارِ درست اعتماد کرد. آنچه ماکیاولی میگوید صرفاً توصیه به حاکمانی نیست که در پیِ حفظِ قدرتشان هستند، بلکه فرضی است که به باورِ ماکیاولی برای حفظِ آزادیِ جمهوریخواهان نیز ضروری است. وی در گفتارهایی دربارهٔ لیوی مینویسد: «بر هر که خواهانِ جمهوری است و در آن به وضعِ قوانین میپردازد لازم است که مفروض بگیرد همهٔ انسانها بدند و هرگاه که فرصت یابند خباثتِ طینتشان را به کار خواهند بست» (Machiavelli ۱۹۹۶; ۱۵). نظامِ سیاسی باید بر قوانینِ اجباری و انگیزههای مبتنی بر نفعِ شخصی و ترس از مجازات مبتنی شود، نه بر اعتماد و اخلاق. در هابز و لاک، جداییِ حقِ سیاسی از اخلاق بیش از آنکه ناشی از بیزاری از دین به طورِ کلی باشد (هرچند به یقین میتوان این مطلب را در هابز یافت)، ناشی از این دغدغه است که تفاوتهای مذهبی حیاتِ سیاسیِ بسامان را ناممکن میسازد. هابز که در فضای جنگِ داخلیِ انگلستان زندگی میکرد، در پیِ آن بود که نظامی سیاسی بر مبنای عواطفِ پایهٔ انسانی بنا کند، با این ایده که اگر بتوان مبنای اقتدارِ سیاسی را در امیالِ مشترک بین همهٔ انسانها (مستقل از اخلاقیات) قرارداد، دیگر دلیلی برای منازعاتِ داخلی بر مبنای تفاسیرِ مختلف از کتابِ مقدس یا آرمانهای اخلاقی وجود نخواهد داشت. جان لاک نیز به هنگامِ نوشتنِ «نامهای در بابِ تساهل» منازعاتِ مذهبی را مدِنظر داشت و در این نامه کوشید تا قلمروِ حکومت را از قلمروِ دین جدا سازد. بنا به دیدگاهِ لاک، وظیفهٔ حاکمیت حفاظت از مالکیتِ خصوصیِ هر یک از افراد و ساماندهیِ تجارت و صنعت است. کارِ دولت قانونگذاری در حوزهٔ عقاید یا اخلاقِ خصوصی نیست، بلکه صرفاً داوری دربارهٔ شرایطِ بیرونیِ آزادی است.»
حجم
۱۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۳۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه