دانلود و خرید کتاب ماجرای پرونده مختومه نازلی نیکبخت
تصویر جلد کتاب ماجرای پرونده مختومه

کتاب ماجرای پرونده مختومه

معرفی کتاب ماجرای پرونده مختومه

کتاب ماجرای پرونده مختومه نوشتهٔ نازلی نیکبخت است. انتشارات آرنا این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب ماجرای پرونده مختومه

کتاب ماجرای پرونده مختومه چهارمین داستان از مجموعه داستان‌های کاراگاه ریسوس و دستیارش سه نقطه است. همه چیز از آنجا آغاز می‌شود که یک تحقیق ساده به تعقیب و گریزی مرگبار منجر می‌شود. پرونده‌ای که ابتدا ساده به نظر می‌رسد، با باز شدن دوباره‌اش، عواقب سنگینی را متوجه کاراگاه، دستیارش و حتی پلیس لندن می‌سازد.

هدف از خلق این داستان، ایجاد چالش‌های فکری است که مخاطب در لحظه با خواندن آن دچار تعجب و هیجان می‌شود و ذهنش را با معمایی سخت و چالش برانگیز درگیر می‌کند.

خواندن کتاب ماجرای پرونده مختومه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان کودک و نوجوان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ماجرای پرونده مختومه

«روزنامه نگار؟ کدوم روزنامه نگار؟ اصلا روزنامه نگار توی اژدهای طلایی چی کار می‌کنه؟

راجر که کمی عصبی شده بود، با صدای بلند گفت:

ـ ریسوس چی رو از من پنهان می‌کنی؟

ریسوس که از بر ملا شدن این موضوع ناراضی بود، با لحنی تند گفت:

ـ خودم حلش میکردم اگه...

ـ اگه چی؟ کل محله هایم با اسلحه دنبالتون نمی‌کردن؟ ریسوس بچه شدی؟ مگه نمی‌دونی با چه خطری روبه‌رو هستی؟

ـ من حواسم بود. در ضمن هنری...

ـ اوه بله برادر معروفت! محض اطلاعت تو زندانه.

ـ راجر ازت خواهش می‌کنم. من الان به هنری احتیاج دارم. وقت این کارا نیست.

ـ به خاطر خودشه. تنها جایی که امنیت داره، اونجاس.

ریسوس به صندلی تکیه داد و گفت:

ـ اوه خدای من! الان چه وقت گیر افتادن بود هنری؟!

ـ این دفعه گیر نیفتاده. با پای خودش اومد اداره پلیس.

ـ یعنی چی؟

ـ یعنی تهدید شده بود و برای زنده موندن، جایی جز اداره پلیس نداشت.

ـ من نمی‌فهمم مگه یه چرخیدن تو محله هایم چقدر می‌تونه دردسر درست کنه که هنری اداره پلیس رو به سوراخ موش خودش ترجیح داده؟

ـ ریسوس تو از خیلی چیزا بی‌خبری.

ریسوس خواست حرفی بزند که با ایستادن کالسکه ساکت شد. هر سه از کالسکه پیاده شدند و به سمت در رفتند. ریسوس نگاهی به اطراف خانه کرد و متوجه حضور تعداد زیادی از پلیس‌ها شد. به سمت راجر رو کرد و گفت:

ـ خیلی شلوغش کردی.

ـ این‌جا نه ریسوس. رفتیم داخل، راجع بهش با هم بحث می‌کنیم.

فیلیپ در را باز کرد و با دیدن چهره‌های ترسیده آن‌ها کمی جا خورد.»

مردان
۱۴۰۳/۰۴/۲۷

این کتاب هم رفت و دل خواننده همراه ریسوس پیش لیدی آفرید موند. ههعییی….

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۴۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان