کتاب آگاهی
معرفی کتاب آگاهی
کتاب آگاهی نوشتهٔ فرزاد صباغ پور است. نشر پندار تابان این رویکرد علمی بر خودشناسی را منتشر کرده است؛ کتابی در باب آگاهی از دیدگاه علمی و فیزیک کوانتوم و... .
درباره کتاب آگاهی
خودشناسی یکی از مأموریتها و اهداف متعالی انسان دانسته شده است که بهواسطهٔ آن، توجه و تمرکزش را از رفتار دیگران برمیدارد و به آنچه خودش به این دنیا ارائه میدهد، توجه میکند. کتاب آگاهی موضوع آگاهی از دیدگاه علمی و فیزیک کوانتوم را بررسی کرده است. مفهوم آگاهی و ارتباط آن با موضوعاتی مانند اختیار و تعیین سرنوشت و نیز رابطهٔ ژنتیک با تفکر و رفتار انسان از موضوعات دیگری است که فرزاد صباغ پور در این کتاب به آن پرداخته است. این اثر گفته است که بدن و جسم بیولوژیکی انسان تنها ابزاری است برای روح تا در این جهان مادی حضور و برهمکنش داشته باشد. انسان بهصورت طبیعی و پیشفرض، تصویری ذهنی از خود دارد که شاید مرزهای آن در ابتدا مبهم باشد، اما به مرور زمان و با تفکر، تعمق و تحلیل نیات و رفتارها میتوان به این تصویر، نمودی عینیتر و واقعیتر بخشید. این کتاب ۲۰ فصل دارد.
خواندن کتاب آگاهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی و حوزهٔ خودشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آگاهی
«ریچارد یک بانکدار مقیم لندن است. او از بچگی به معماری قرون وسطی مسیحی علاقه زیادی داشته است. اما هرگز به منشأ این علاقه فکر نکرده بود. یک روز تصمیم گرفت به اتفاق همسرش به استون هنج سفر کند، اما باران شدیدی شروع به باریدن کرد. بنابراین آنها تصمیم گرفتند تا زمانی که باران متوقف بشود از شهر مجاور یعنی سالزبری و کلیسای جامع آن شهر بازدید کنند.
وقتی وارد کلیسای جامع شدند، ریچارد احساس عجیبی داشت، گویی قبلاً آنجا بوده است. این احساس کمکم شدت گرفت چون همهچیز برایش بسیار آشنا به نظر میرسید. وقتی به سقف نگاه کرد، احساس ناپدید شد، اما به محض اینکه به دیوارها نگاه کرد، خاطراتی در ذهنش تداعی شد که در آن خودش را یک کارگر میدید، که لباسهای ساده پوشیده و دارد تلاش میکند سنگهایی را حمل کند. ریچارد در ذهنش کلیسای جامع را در حال ساخت دید که در آن مرحله بدون سقف بود. او توانست بهوضوح کارگرهای دیگر را هم در حال کار مشاهده کند. سپس خودش را در خانهای دید. او میدانست که متأهل است و میتوانست همسر و فرزندانش را ببیند که با آنها در سالزبری زندگی میکرد.
این تجربه فقط چند دقیقه طول کشید و سپس ناپدید شد. او همسرش را پیدا کرد و سعی کرد به او بگوید چه اتفاقی افتاده است. انگار تازه فیلمی را دیده بود که در آن نقش اصلی را بازی میکرد. با این حال، بهنوعی، بیش از یک فیلم بود، چون او همهچیز را حس میکرد، برداشتن سنگهای سنگین و عشقی که به خانوادهاش داشت.
شاید شما هم در اولین ورودتان به مکانی تازه، احساس عجیبی را تجربه کرده باشید و فکر کنید اولین باری نیست که آنجا بودهاید. یا هنگام صحبت با کسی، این فکر به ذهنتان خطور کند که قبلاً تمام آن صحنهها را دیدهاید و عین آن حرفها را با تمام جزئیات شنیدهاید. حتی بدانید جملهٔ بعدی طرف مقابلتان چه خواهد بود. اگر شما هم چنین تجربهای داشتهاید، پس شما هم یکی از چند میلیونها نفری هستید که پدیدهٔ مرموز و در عین حال جالب «دژاوو» را تجربه کردهاید.»
حجم
۹۹۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه
حجم
۹۹۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۸ صفحه