کتاب کلمات جادویی

کتاب کلمات جادویی نوشتهٔ جونا برگر و ترجمهٔ پیمان شیروانی و مریم صفری است. نشر نوین این کتاب را روانهٔ بازار کرده است؛ کتابی در باب استفاده از واژه‌ها برای همراه‌کردن دیگران.

درباره کتاب کلمات جادویی

کتاب کلمات جادویی (Magic Words) از استفاده از واژه‌ها برای همراه‌کردن دیگران سخن گفته است. این کتاب که هفت فصل دارد، به هر فردی که مجذوب قدرت کلمات شده، تقدیم شده است. جونا برگر معتقد است که یک نویسنده یا سخنور بزرگ بودن یک استعداد مادرزادی نیست؛ مهارتی است که می‌توانیم آن را یاد بگیریم. کلمات تأثیر شگفت‌انگیزی دارند و با درک اینکه چه زمانی و چرا و چگونه عمل می‌کنند، می‌توانیم از آن‌ها برای افزایش میزان تأثیرگذاری خود استفاده کنیم. نویسندهٔ کتاب حاضر استاد بازاریابی در دانشکدهٔ وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا و نویسندهٔ کتاب‌هایی پرفروش بوده است.

خواندن کتاب کلمات جادویی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران استفاده از واژه‌ها برای همراه‌کردن دیگران با خود پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کلمات جادویی

«در طول کتاب، ما در مورد قدرت کلمات جادویی صحبت کردیم. بررسی کردیم که چگونه کلمات و نحوهٔ استفاده از آن‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر شادی و موفقیت ما داشته باشد، به ما کمک کند دیگران را متقاعد کنیم، پیوندهای اجتماعی را عمیق‌تر کنیم و ارتباط مؤثرتری برقرار کنیم.

ابتدا در مورد زبان هویت و عاملیت صحبت کردیم و بررسی کردیم کلمات می‌توانند نشان دهند چه کسی مسئول، چه کسی مقصر است و مشارکت در یک عمل خاص به چه معناست. ما یاد گرفتیم که چگونه با تبدیل اعمال به هویت (یعنی کمک کردن به کمک‌رسان بودن یا رأی دادن به رأی‌دهنده بودن) تأثیر خود را افزایش دهیم، با تبدیل کردن "نمی‌توانم" به "انجام نمی‌دهم" به اهداف خود پایبند و با تبدیل بایدها به ممکن است بتوان، در حل مشکلات خلاق‌تر باشیم. ما بررسی کردیم که چرا صحبت کردن با خودمان می‌تواند ابزار مفیدی برای کاهش اضطراب و بهبود عملکردمان باشد و چه زمانی کلماتی مانند "شما" مفید یا آسیب‌زننده هستند.

دوم، ما در مورد زبان قطعیت بحث کردیم و بررسی کردیم که فراتر از انتقال حقایق و نظرات، کلمات نشان می‌دهند که ما در مورد آن حقایق و نظرات چقدر مطمئن هستیم. ما فهمیدیم که چرا نحوهٔ صحبت وکلا می‌تواند به اندازهٔ محتوای صحبت‌هایشان مهم باشد، چگونه با قدرت صحبت کنیم و چرا باید افعال زمان گذشته را به زمان حال تبدیل کنیم (یعنی چرا گفتن اینکه رستوران غذای خوبی "دارد" به‌جای "داشت"، باعث می‌شود دیگران بیشتر به آنجا بروند). در طول مسیر، کلماتی را یاد گرفتیم که باعث می‌شوند افراد معتبرتر، قابل‌اعتمادتر و مقتدرتر به نظر برسند و فهمیدیم چه زمانی بهتر است به‌جای نشان دادن تردید، مطمئن به نظر برسیم. متوجه شدیم چه زمانی باید عوامل تردید (مثلاً "احتمال دارد" یا "من فکر می‌کنم") و درنگ‌ها (مثلاً "اوم" یا "اِه") را کنار بگذاریم و چه زمانی از آن‌ها استفاده کنیم.

سوم، زبان سؤالات را بررسی کردیم. درحالی‌که ما اغلب به سؤالات به عنوان ابزاری برای جمع‌آوری اطلاعات فکر می‌کنیم، آن‌ها کارکردهای بیشتری دارند. ما یاد گرفتیم که چرا مشورت خواستن می‌تواند به ما کمک کند که شایسته‌تر به نظر برسیم و چرا افراد علاقه‌مند به دوست‌یابی سرعتی که سؤالات بیشتری می‌پرسند، احتمال بیشتری دعوت شدن قرار ملاقات دوم دارند. اما به‌طور کلی فراتر از فواید سؤالات، همچنین یاد گرفتیم که کدام نوع سؤال مؤثرتر است و زمان مناسب برای پرسیدن آن‌ها چیست. فهمیدیم که چرا سؤالات تکمیلی سودمند هستند، چگونه از سؤالات برای تغییر مسیر بحث استفاده کنیم، چگونه سؤالاتی بپرسیم که از فرضیات اجتناب کنند و چگونه می‌توان با پرسیدن سؤالاتی درست و با ترتیب درست (یعنی ابتدا ایمن شروع کنید، سپس سؤالات پیچیده‌تری بپرسید)، پیوندهای اجتماعی را با هر کسی، از غریبه گرفته تا همکاران عمیق‌تر کرد.

چهارم، ما در مورد زبان عینیت صحبت کردیم. چه در زمان صحبت کردن با مشتریان و چه با همکاران، خانواده یا دوستان، ما اغلب قربانی معضل دانش می‌شویم. ممکن است ما به روشی سطح بالا با آن‌ها ارتباط برقرار کرده و فکر کنیم که این موضوع به‌راحتی برای طرف مقابل قابل‌درک است، اما شنوندگان نتوانند صحبت‌های ما را درک کنند. عینیت می‌تواند به ما کمک کند. ما در مورد نحوهٔ گوش دادن صحبت کردیم. بررسی کردیم که چرا صحبت کردن در مورد "رفع" به‌جای "حل" مشکلات، رضایت مشتری را بهبود می‌بخشد و چرا صحبت کردن در مورد "پیراهنی خاکستری" به‌جای "پیراهن" فروش را افزایش می‌دهد. ما بررسی کردیم که چرا زبانی خاص و واضح کمک می‌کند نشان دهیم که به چیزی گوش می‌دهیم و می‌تواند در جلب توجه و درک ایده‌ها به ما کمک کند. همچنین بررسی کردیم که چه زمانی بهتر است انتزاعی باشیم. چرا استفاده از زبان انتزاعی می‌تواند به کسب‌وکارهای نوپا کمک کند تا احتمال تأمین مالی خود را افزایش داده یا قابلیت رهبری خود را نشان دهند.»