کتاب بویی ز مولیان
معرفی کتاب بویی ز مولیان
کتاب الکترونیکی بویی ز مولیان نوشتۀ صفر عبدالله و ترجمۀ سهیلا یوسفی است و انتشارات خردگان آن را منتشر کرده است. کتاب بویی ز مولیان، شامل گزیدۀ ده شعر از ده شاعر تاجیکستانی است که توسط صفر عبدالله نویسنده و شاعر تاجیکستانی انجام شده است.
درباره کتاب بویی ز مولیان
در اعماق وجود هر شاعری زبانی نهفته که با زبان روزمره فاصله دارد. این زبان، زبانی است که با نجواهای درونی و لایههای پنهان ذهن شاعر پیوند خورده و در قالب کلماتی که گاه به سختی قابل تفسیرند، خود را نمایان میسازند. شاعر در هر بیت و مصرعی که میسراید، دنیایی از معانی را در میان خطوط و فواصل کلمات میپندارد و خواننده را به چالش میکشد تا در میان این پیچ و خمها، معنای واقعی شعر را کشف کنند.
زبان حال شاعر، زبانی است که در آن هر واژه و هر ترکیب دارای وزن و ارزشی است که فراتر از معنای لغوی خود، به دنبال انتقال حسی عمیق و ناب است. این زبان، زبانی است که در آن سکوتها گاهی فریادهایی هستند در جستجوی شنیده شدن و فریادها زمزمههایی هستند به دنبال فهمیده شدن.
درک این زبان مستلزم غوطهور شدن در اقیانوسی از احساسات و تجربیات است که شاعر در طول حیات خویش جمعآوری کرده و حالا در قالب شعر به اشتراک میگذارد. این درک، نیازمند توانایی خواندن میان خطوط و شناخت نمادهایی است که شاعر برای بیان دنیای درونی خود به کار میبرد.
شعر برای هر شاعر به روزنهای مانند است که وی از آنجا به دنیا مینگرد و موقعیت اطراف را با تمام گرمی و سردیاش موافق چشماندازش به تصویر میکشد. فردیت ایجاد از همینجا سرچشمه دارد. هر شاعری صاحب روزنۀ خود است و از آن به تماشای دنیا نشسته است و برداشت خویش را طبق توانش روی کاغذ میآورد. سخن گفتن از شعر آن را ماند که شما پرندهای را دوست دارید. این کتاب شامل گزیدۀ ده شعر از ده شاعر تاجیکستانی است که توسط صفر عبدالله نویسنده و شاعر تاجیکستانی انجام شده است.
خواندن کتاب بویی ز مولیان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای دوستداران شعر و زبان فارسی در گویشهای مختلف مناسب است.
بخشی از کتاب بویی ز مولیان
«در پیش کسی درد دل تنگ نگفتم
خاموشم و چون مرغ شباهنگ نگفتم
مانند فلانی نشدم شاعر دربار
چیزی به جز از ملت و فرهنگ نگفتم
آیینه منم، آب منم، مذهبم عشق است
با شیشه دلان مرثیۀ سنگ نگفتم!
بسیار عزل گفتهام از وحدت دلها
از صلح و صفا گقتم و از جنگ نگفتم!
هرچند که دور از وطنم، خاطرهاش سبز
یک باز هم از حسرت افرنگ نگفتم!
گاهی خودم از دست خودم میخورم افسوس
شعری که بهدلها بزند چنگ، نگفتم
همرنگ خودم هستم و همرنگ شما نه!
از تفرقه بیزارم و از رنگ نگفتم!»
حجم
۶۱۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۶۱۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه