کتاب مادربزرگ های جادوگر
معرفی کتاب مادربزرگ های جادوگر
کتاب مادربزرگ های جادوگر (پروندهٔ معلم مدرسهٔ شیطانی) نوشتهٔ گری جی. بایرنز و ترجمهٔ پانته آ باروتی است. انتشارات چوپان این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب مادربزرگ های جادوگر
گری جی. بایرنز در کتاب مادربزرگ های جادوگر داستانی دربارهٔ جادو و جادوگری را روایت میکند. این رمان نوجوان شامل ۲۸ بخش است که عنوان برخی از آنها عبارت است از «به شهر عجایب خوش آمدید»، «تفریح دزدکی»، «حقیقت ترسناک»، «گفتوگو با یک میز»، «نقشبازیکردن جادوگری شیطانی»، «جادوگر شمارهٔ دوازده»، «رانندگی در شب»، «دیدار با چشم جهانبین»، «خوششانسی، بدشانسی»، «جادوگرها برای نجات»، «چاههای معدن»، «عملیات نجات» و «چه اتفاقی برای ادنا افتاد؟».
خواندن کتاب مادربزرگ های جادوگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به نوجوانانی که به خواندن رمانهای فانتزی علاقه دارند، پیشنهاد میکنیم.
درباره گری جی. بایرنز
گری جی. بایرنز نویسندهٔ ایرلندی متولد دوبلین است که کتابهای داستانی او بحثهای زیادی در میان منتقدین و خوانندگان ایجاد کرده است. او با انتشار «دیوانهٔ محض» در سال ۲۰۰۹ نامزد دریافت جایزهٔ «انجمن رونمایی از خنجر» شد که مختص به نویسندگان ژانر جنایی است. بایرنز کتابهای «مرگ اسامه بن لادن»، «تاریخ جایگزین» (۲۰۱۲) و مجموعهٔ کوتاه «نویسنده و دیگر داستانها» (۲۰۱۳) را منتشر کرده است. بایرنز افزون بر اینها سری داستانهای مهیج کودکانه در مورد جادو و جادوگرها با عنوان «مادربزرگهای جادوگر» نوشته است. «داستان ومپایر» نخستین فیلم کوتاه او به عنوان نویسنده و کارگردان است.
بخشی از کتاب مادربزرگ های جادوگر
«بقیهٔ جادوگرها دور مانیتور جمع شدند. قطعاً خودش بود. عکس روی مانیتور، چهرهای سرسنگین با ریشی مانند بوتهٔ گل طاووسیِ درهم و برهم بود. ابروهای گشاده در بالای چهرهاش چشمهای کوچک و گردش را قاب گرفته بودند. چشمهای او نفوذ قدرتمندی داشتند. گویی که میتوانست از پشت مانیتور ببینتت. بینی او بزرگ و صاف بود و بهنظر میرسید که بیش از یکبار شکسته بود. او لبهایی نازک، زیرکانه و کاملاْ شیطانی داشت و گمان میرفت که پوزخندی را سرکوب میکرد.
میز که احساس میکرد کمی از قافله عقب مانده است پرسید: «دربارهاش چه نوشته شده؟»
«اسم او "سیموس مور" هست که با اسم "سیموس بزرگ" هم شناخته میشود. همینطور با اسمِ...»
«با اسم چی؟»
«"سیموس دیوانه با چشم شیطان". این خوب نیست. او در چند بخش مختلف اروپا گزارش شده است، اما آخرین مشاهدهٔ او در ایرلند، در جنوب واترفورد۱۳ بوده. اینجا میگوید که به دلیل دزدیدن بره از شهرستان بیرونش کردهاند. بااینحال، سابقهٔ او بدتر است. او متهم به انجام جادویی شیطانی است که منجر به مرگ یک خانوادهٔ چهار نفره در بلژیک شده است. همچنین متهم به ایجاد سیل در فرانسه است که نیمی از محصول شراب را از بین برده است.»
یکی از جادوگرها با گیلاسی شراب در دستش گفت: «این جنایت است.»
لولا ادامه داد: «بدتر هم میشود، او به تلاش برای ربودن یک کودک در لندن متهم شده است. پلیس بینالمللی جادوگرها میخواهد در این مورد با او صحبت کند.»
«اهل کجا است؟ دلیلی خاصی برای کارهای افتضاحش دارد؟»
«گفته میشود که او تا همین ده سال پیش معلم مدرسه بوده اما چون تعداد کودکان مدرسه برای درس دادن کافی نبودند، مدرسهٔ او تعطیل شد. همین باید دیوانهاش کرده باشد چون قبل از آن سابقهای نداشته است.»
«مدرسهاش کجا بود؟»
«بلَک واتِر درست آنسوی کوه.»
«درست است. این خودش است. احتمالاْ به عنوان نوعی انتقام بچهها را میدزدد.»
«به احتمال زیاد. حالا چه اطلاعاتی در مورد این شخصیت به خواهران محفل و بچهها کمک میکند؟ خدای من، کاش به دعاکردن اعتقاد داشتم.»
جادوگرها با پشتکار تجدید شده، به وظایف خود بازگشتند. این شناسایی، موفقیتآمیز بود و آنها گزارشی کوتاه از تاریخچهٔ زندگی سیموس دیوانه، برای بقیهٔ جادوگرها، پلیس، پلیس جادوگرها، روزنامهها و صغیروکبیر ایمیل کردند. اگر جادوگرها نمیتوانستند ترتیب آن یارو را بدهند - چون یک شیطان به تمام معنای مایهٔ شرارت بود - شاید انسانهای عادی میتوانستند کمک کنند. آنها معمولا برای جادوگرها دستوپاگیر هستند اما غرور جادوگری نمیتوانست مانع قضیهٔ مفید بودنشان در این مورد بشود.»
حجم
۱۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه
حجم
۱۳۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۳ صفحه