کتاب بیست گام طلایی تا آرامش

کتاب بیست گام طلایی تا آرامش به‌قلم زهرا کهرودی را انتشارات کلید پژوه منتشر کرده است. این کتاب به معرفی راهکارها و گام‌هایی برای رسیدن به آرامش ذهنی و جسمی می‌پردازد.

درباره کتاب بیست گام طلایی تا آرامش

آرامش در زندگی چگونه به دست می‌آید؟ آرامش کلمه‌ای است که امروزه به آرزویی دست‌نیافتنی برای اکثر انسان‌ها تبدیل شده است. پیشرفت‌های روز‌افزون عصر حاضر زندگی را برای افراد راحت‌تر کرده است اما به همان میزان آرامش را از ذهن‌ها دور کرده است. اینکه چگونه آرامش داشته باشید تا حد زیادی به باورها و شیؤ زندگی شما بستگی دارد. دنیای امروز و مشغله‌های آن، استرس‌ها و نگرانی‌های جدیدی برای ما ایجاد کرده است اما باید به این نکته توجه کرد که داشتن آرامش شرط اساسی برای رسیدن به شادی و موفقیت در زندگی است؛ پس اهمیت دارد راه‌های رسیدن به آن را بیاموزیم گرچه منشاء اصلی آرامش در درون انسان‌ها قرار دارد و در‌واقع یک حس درونی است هر چند عوامل بیرونی و محیطی هم تأثیر‌گذار هستند. آرامش یعنی لذت بردن از زندگی امیدوار بودن به آینده برآورده شدن نیازهای اجتماعی امنیت و حمایت اجتماعی حضور افرادی که دوستتان داشته باشند یا شما آن‌ها را دوست داشته باشید؛ نداشتن اختلالات اضطرابی و افسردگی و همهٔ این موارد در سلامت روان شما تأثیر گذاشته و در داشتن آرامش نقش بسزایی را ایفا می‌کند همهٔ ما در زندگی به صلح و آرامش نیاز داریم و کمتر کسی است که این موضوع چندان اهمیتی برایش نداشته باشد اگر در زندگی آرامش داشته باشیم یعنی با خودمان و دیگران و همهٔ موجودات اطرافمان مسالمت‌آمیز رفتار و زندگی می‌کنیم. بااین‌حال در این کتاب اصول اولیه و گامهای مهمی بررسی شده که زیربنای آرامش در زندگی را تشکیل می‌دهد و به خواننده برای تصمیم‌گیری بهتر درمورد نوع برنامه‌ریزی در زندگی یاری می‌رساند.

خواندن کتاب بیست گام طلایی تا آرامش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به خواندن کتاب‌های توسعهٔ فردی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب بیست گام طلایی تا آرامش

«فصل اول 

در زندگی‌ات هوشیار باش

هوشیاری برتر چیست؟ جنس هوشیاری برتر از جنس معنویت است. یعنی ما از عالم مادی جدا شده و به منبع اصلی یا خداوند متصل می‌شویم. هوشیاری برتر همان ذهن الهی که در درون هر انسانی وجود دارد. بنابراین هوشیاری برتر داشتن یک وضعیت یا یک حالت ذهنی و فیزیکی یا یک تجربهٔ حسی نیست بلکه یک حالت روحانی و معنوی است که انسان با درس گرفتن از محیط خود و با آگاهی از اتفاق‌های اطراف زندگی‌اش به مرحلهٔ خود‌تعالی انسانی می‌رسد. بارها شنیده‌ام اگر از اتفاق‌های زندگیمان درک درستی نداشته باشیم و هوشیار نباشیم قافلهٔ زندگی را می‌بازیم. برداشت ما از این جمله ممکن است از یکدیگر متفاوت باشد چرا که هر کدام از ما نگرش‌های متفاوتی از اتفاق‌های زندگیمان داریم. لذا باید در ظلمات زندگی نکنیم و نور را دریابیم گاهی یک جرقهٔ کوچک یا با یک نور شمع می‌توانیم به دل تاریکی بزنیم و از محیط درون و بیرون خودمان آگاه شویم؛ پرت شدن دلهره‌آور است. گاهی سقوط در تو در حال رخ دادن است پس شفا همین‌جاست. اجازه بده سقوط اتفاق بیفتد شیرجه بزن به سمت سقوط همهٔ ما در زندگیمان زخم‌هایی خورده‌ایم ولی سفر قهرمانی ما در‌واقع با همین زخم‌ها شروع خواهد شد گاهی باید از نو متولد شویم. وقتی ما به سفر روحی خودمان فراخوانده می‌شویم دعوت به این سفر می‌تونه به شکلی اتفاق بیفته با یک افسردگی شوک شدید روحی از دست دادن‌ها ترک شدن‌ها مرگ یک عزیز این شوکی است که یک دفعه تو رو به لحاظ روحی پایین می‌برد و تبدیل به یک افسردگی شدید می‌شود. هرگاه در زندگی به سفری درونی فراخوانده شده‌اید، بدانید قرار است سوار بر آسانسوری شوید و به سمت پایین رفته و تا درون خود را شخم بزنید و با خود حقیقیتان ملاقات کنید و اگر بتوانید خوب از این حوزه بیرون بیاید دستاوردهای پرباری خواهید داشت و با همان آسانسوری که شما را به پایین کشانده خود را بالا برده و به اوج برسید.»