کتاب هری پاتر و تالار اسرار

کتاب هری پاتر و تالار اسرار نوشتۀ جی. کی. رولینگ ترجمۀ زهرا عباسی آلنی است و انتشارات نگاه آشنا آن را منتشر کرده است. هری پاتر و تالار اسرار را می‌توان یکی از مهم‌ترین داستان‌های این مجموعۀ فانتری در سال‌های اخیر دانست که میلیون‌ها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده است. جزئیات داستان هری پاتر در کتاب‌های آن خیلی بیشتر از فیلم‌های ساخته شده است؛ پس اگر فیلم‌های هری پاتر را تماشا کرده‌اید نگران نباشید. شما همچنان می‌توانید هیجان بیشتری را در این کتاب تجربه کنید.

درباره کتاب هری پاتر و تالار اسرار

کتاب هری پاتر و تالار اسرار دومین قسمت از مجموعۀ مشهور و پرفروش هری پاتر است. در این کتاب، هری و دوستانش، ران و هرماینی، باید راز تالار اسرار و اتفاقات عجیبی که در مدرسۀ جادوگری هاگوارتز می‌افتد را حل کنند. تعطیلات تابستان هری پاتر این‌گونه می‌گذرد: بدترین تولد عمرش، هشدارهای شوم یک جن خانگی به‌ اسم دابی و نجات از دست دورسلی‌ها به کمک دوستش رون با یک ماشین پرندهٔ جادویی! وقتی هری برای دومین سال تحصیلش به مدرسهٔ سحر و جادوی هاگوارتز برمی‌گردد، صدای نجواهای عجیبی را می‌شنود که در راهروهای تاریک مدرسه می‌پیچد… و بعد حمله‌ها شروع می‌شود. دانش‌آموزان در حالتی پیدا می‌شوند که انگار به سنگ تبدیل شده‌اند… به نظر می‌رسد که پیش‌بینی‌های شوم دابی به واقعیت می‌پیوندند. داستان این کتاب در ۱۸ فصل شرح داده شده است.

خواندن کتاب هری پاتر و تالار اسرار را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب اگرچه برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است اما بزرگسالان بی‌شماری از خواندن آن لذت برده و از طرفداران این مجموعه هستند چرا که محور اصلی این کتاب جادو است، پس اگر از کتاب‌های تخیلی و فانتزی لذت می‌برید و علاقه‌مندید که ساعت‌ها خود را در دنیایی تخیلی غرق کنید، این رمان جذاب را حتماً به شما پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هری پاتر و تالار اسرار

«هری هیچ شباهتی به باقی اعضای خانواده نداشت. عمو ورنون چاق و بی‌گردن بود و سبیل سیاه پرپشتی داشت. صورت خاله پتونیا باغرمردنی شبیه است بود. دادلی خپل هم موهای طلایی و چهره‌ای گلگون داشت. برعکس آن‌ها، جثۀ هری لاغر و ریزنقش بود، چشم‌هایش سبز و گیرا و موهای سیاهش همیشه به هم ریخته بود. او عینکی گرد می‌زد و روی پیشانی‌اش زخم باریکی به شکل صاعقه به چشم می‌خورد.

همین زخم بود که بیش از هر چیزی هری را حتی به عنوان یک جادوگر غیرعادی می‌کرد. این زخم تنها یادگار گذشتۀ اسرارآمیز هری بود. همین زخم باعث شد تا یازده سال پیش، او را پشت در خانۀ خانوادۀ دورسلی بگذارند...»