کتاب صد ترانه
معرفی کتاب صد ترانه
کتاب صد ترانه نوشتهٔ سیدفیصل درگاهی است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب صد ترانه
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
درباره انتشارات متخصصان
انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشتههای ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمیگردد و در طول این سالها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.
خواندن کتاب صد ترانه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صد ترانه
«به من نگو که عشقی همش دروغه حرفات
نگی یه وقت عاشقی نمیشه دید تو چشمات
به یادتم هنوزم میگذره بی تو روزم
کاش کمی ساده بودی تو غربتت میسوزم
تو با همه قشگیت چه قلب سنگی داشتی
دلت میخواست که بد شی سربهسرم میذاشتی
میخوای که من بمیرم همش بهونهگیری
ساده ازم رد میشی حرفی نگفته میری
به من نگو که عشقی نداره گرمی دستات
نگو که عاشقم من چه حرفیه تو اخمات
یه حسی داشتم اون روز غرورمو شکستی
نگام به کوچهها بود رد میشدی میرفتی
****
تو حریم شاعرانه مَثَلِ لیلی و مجنون
هرچی از عشق تو مونده نذر کوچه و خیابون
وقتی میشکفی تو بارون ببر از یاد منو آسون
ابر چشمامو ندیدی منو از گریه نترسون
یه بهونهی قشنگه وقتی عاشق میشی از نو
به دروغ حرفت همینه دنیا هیچ و پوچه بی تو
دارم از تو مینویسم یه شکایتی به ابرا
بارونش موج موهاتو تو نگام میکرد یه دریا
مینویسی که هنوزم رو خط دیدو نگامی
مقصد عشق اگه دوره آخر راهو باهامی
ناز و بیریا و پاکه دلی که حرمتو داره
یاد روزای گذشته از تو پیشم یادگاره
****
آه که با وسوسه بردی دلم رو بسه
هر طرف هر ثانیه عطر تنت میرسه
کنار رود و جاده قدمزنون پیاده
یه روز پرخاطرهاس حرف دلم زیاده
قهره باهام سایهام یه عمره تو حاشیهام
کاش بشی همپایهام دلبر و همسایهام
کار دلم موبهمو بسته به چشمون تو
شب که قشنگه یاسش بی توئه بیرنگوبو
سَمّیِ تو شهر ما، پنجره رو وا نکن
قحطیِ شرم و حیاست عشقمو رسوا نکن
دست نزن دست نزن دست منو پس نزن
راه دلو میزنی راهزنی راهزن
حرف تو حرف دله شرح نگات مشکله
وقتی که اسمت میاد یه شهره یه زلزله
تا که بشی همدلم منت تو میبرم
ناز چشات هرچیه، با دل و جون میخرم
****
تو باید بری
تو باید بری خیلی زود
تا قبولم بشه حرف رفتنت
تا قبولت کنم
تا قبولت بشم عشق من باشه رؤیای دیدنت
با کنایهات داری عشقمو
طعنه میزنی
تو باید بری
وقتی ننگت میاد
اینکه با منی
غیر اخم و تنش
هیچ ندیدم من از نگات
شوق رفتن داره میچکه نمنم از چشات
تو باید بری
مثل کابوسیه طعنههات
داره حرف زور
فکر گریهام نباش
خیلی وقته که ساده ازم کردهای عبور
فکر خوبیه
تو باید بری
تو باید بری تا بفهمی که وابستگی چیه!
غیر من عاشق سادهی بیادعا کیه؟
وقتی سوءتفاهم داره میکُشه منو
راحت آروم میای بیمحل میشی روبهرو!
تو باید بری
تو باید بری!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه