کتاب ۴۸ قانون قدرت

کتاب الکترونیکی ۴۸ قانون قدرت نوشتهٔ رابرت گرین و با ترجمهٔ گروه ترجمه انتشارات ملینا از انتشارات ملینا است. این کتاب قوانین کسب قدرت را برای موفقیت در روابط و جنبه‌های مختلف زندگی از لحاظ روانشناسی آموزش می‌دهد.

درباره ۴۸ قانون قدرت 

با کتاب ۴۸ قانون قدرت، هنر و اصول موفق شدن در بازی قدرت را می‌توان آموخت. برای فراگیری آن باید بیاموزید چه کاری انجام دهید که دیگران نسبت به خودشان حس بهتری داشته باشند و شما هم تبدیل به منبع آرامش آن‌ها بشوید. با تمرین کردن این قوانین می‌توان به مهارت رسید و قوانین قدرت را ساده‌تر اجرا کرد. اصلی‌ترین و مهم‌ترین مهارت اساسی، قدرت کنترل احساسات است؛ زیرا احساسات جلوی بینش عاقلانه را می‌گیرد. مخرب‌ترین عکس‌العمل احساسی، عصبانیت است چون بیشتر از هر چیزی انسان را از واقعیت دور می‌کند. گذشته را موشکافی کنید؛ زیرا هدف اصلی از آن، یادگیری دائمی و عبرت گرفتن از گذشته است. قدرت لازمه توانایی تظاهر می‌باشد، بنابراین یکی از راه‌های کسب قدرت از بین بردن الگوهای غلط است که یک مهارت با ارزش محسوب می‌شود و در این راه، عجله اصلی‌ترین سد کسب قدرت است. هرچند بسیاری از افراد قدرت را مسئله‌ای غیر اخلاقی می‌دانند؛ ولی یکی از مهم‌ترین چیزهایی که فرد جدای از خوبی یا بدی، باید بداند این است که موقعیت‌ها و شرایط را ببیند و آن‌ها را بشناسد و قدرت را به دست آورد. وقت اهمیت بالایی دارد، هیچ موقع وقت با ارزش یا آرامش ذهنتان را برای کار بقیه هدر ندهید، زیرا برای شما هزینه سنگینی دربر خواهد داشت. بهترین علمی که می‌توانید برای کسب قدرت در اختیار داشته باشید، شناختن انگیزه‌های نهفته اشخاص است، چون این شناخت، فرصت‌های مناسبی برای کسب مهارت به وجود می‌آورد. به طور کامل به کسی اعتماد نکنید و مدام کسانی را که دوست دارید، با دقت تحت نظر بگیرید. باید راه غیر مستقیم کسب قدرت را یاد بگیرید. بعضی کارها مثل احترام به قانون قدرت فرد را زیاد و بعضی کارها مثل تمرد و سر پیچی از قانون باعث کم شدن قدرت یا حتی از بین رفتن شما می‌شود. قدرت مال اشخاصی است که کتاب می‌خوانند و فکر می‌کنند. افراد سطحی‌نگر، تاوان سنگینی پس می دهند.

رابرت گرین در کتاب ۴۸ قانون قدرت پس از معرفی هر کدام از قانون‌ها، با آوردن یک مثال یا داستان تاریخی، و با درنظرگرفتن ملاک احترام به قانون و تمرد از آن، هر مورد را مرور و بررسی و نتیجه‌گیری می‌کند. اولین قانون در مورد کار کردن به عنوان فرد زیردست است. قانون اول به افراد توصیه می‌کند که «بیشتر از افراد بالادست خود دیده نشوید.» اگر می‌خواهید تأثیر عمیق روی افراد بالادستی خود بگذارید، در بروز دادن استعدادهای خود صبور باشید. باید کاری کنید که افراد بالادست شما بیشتر از چیزی که هستند، دیده شوند، در این حالت شما قدرت زیادی به دست خواهید آورد. اشخاصی که به بالادستی های خود حس ناامنی می‌دهند، غرور آن‌ها را خدشه‌دار می‌کنند یا برتری آن‌ها را دچار چالش می‌کنند. قانون دوم به شما توصیه می‌کند «بیش از اندازه به دوستانتان اعتماد نکنید و از دشمنان خود نهایت استفاده را ببرید.»

قانون سوم می‌گوید که «قصد و هدف تان را آشکار نکنید»، قانون چهارم توصیه می‌کند که «کمتر حرف بزنید»، هر چه بیشتر حرف بزنید، عادی‌تر به چشم می‌آیید و کمتر اوضاع را مدیریت می‌کنید، آدم‌های قوی و پر قدرت، روی دیگران تأثیر می‌گذارند، هرچه بیشتر حرف بزنید احتمال اینکه حرف احمقانه‌ای بزنید بیشتر است. قانون پنجم در مورد معروفیت و اعتبار افراد است که چون نقش به سزایی در موفقیت دارد، باید به هر طریقی آن را حفظ کرد. قانون ششم برای جلب توجه دیگران به هر روش ممکن است و قانون هفتم توصیه می‌کند که هدفتان را با کمک دیگران پیش ببرید، ولی به نام خودتان تمام کنید. قانون هشتم در مورد طعمه قرار دادن دیگران برای رسیدن به هدف است و قانون نهم «با بحث و جدل، موفقیت خودتان را به رخ نکشید، بلکه با باید آن را کردارتان نشان دهید»، قانون دهم می‌گوید که «انتشار عفونت؛ از کسانی که مدام نگران و ناراحت و بدشانس هستند، فاصله بگیرید»، و بدین ترتیب قوانین کسب قدرت در کتاب ۴۸ قانون قدرت به طور مفصل با داستان‌های تاریخی و مثال‌های مستند توضیح داده شده و تذکرات لازم به مخاطب برای کسب قدرت ارائه شده است.

برخی از فصل‌های کتاب ۴۸ قانون قدرت عبارت‌اند از: «قانون ۱: بیشتر از رئیس یا فرد بالادست خود دیده نشوید»، « قانون قانون ۲: سعی کنید بیشتر از اندازه به دوستانتان اعتماد نکنید بیاموزید از دشمنان خود نهایت استفاده را ببرید»، «قانون ۳: قصد و هدفتان را مخفی کنید»، «قانون ۴: سعی کنید کمتر حرف بزنید»، «قانون ۵: معروفیت و اعتبار، نقش بسزایی در موفقیت دارد، به هر طریقی آن را حفظ کنید»، «قانون ۶: به هر طریقی که هست باید توجه دیگران را جلب کرد»، «قانون ۷: به کمک دیگران قصدتان را پیش ببرید ولی آن را به نام خودتان به اتمام برسانید»، «قانون ۸: دیگران را مجذوب خودتان کنید، اگر نیاز بود آن‌ها را به عنوان طعمه به کار ببرید»،‌ «قانون ۹: با بحث و جدل، موفقیتتان را به رخ نکشید، بلکه باید آن را با کردارتان نشان دهید» و «قانون ۱۰: انتشار عفونت؛ از کسانی که مدام نگران و ناراحت و بدشانس هستند، فاصله بگیرید».

خواندن کتاب کتاب ۴۸ قانون قدرت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به همه افراد برای آشنا شدن با قوانین کسب قدرت برای موفقیت در روابط و جنبه‌های مختلف زندگی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ۴۸ قانون قدرت

«لوئی چهاردهم که به پادشاه آفتاب لقب گرفته بود، انسانی خودخواه و مغرور بود که دلش می‌خواست مدام در مرکز توجه دیگران باشد. او نمی‌توانست تحمل کند که فرد دیگری مخصوصاً وزیر خزانه‌داری‌اش با ولخرجی از او سبقت بگیرد. لوئی چهاردهم، جین باپتیست کولبرت را به جای فاکت منصوب کرد. کولبرت به خساست و برپایی جشن ها و مهمانی‌های ساده در پاریس شهرت داشت و این مسئله را جا انداخت که همه پول‌هایی که از خزانه بیرون می‌آید، به طور مستقیم در اختیار لوئی گذاشته شود. لوئی با این همه پول، قصری مجلل‌تر از گردشگاه فاکت و کاخ ورسای برای خودش بنا کرد و برای طراحی آن، همان طراحان داخلی و معماران باغ فاکت را دعوت به کار کرد. لوئی چهاردهم، مهمانی‌های مجلل و با شکوه‌تری از جشنی که فاکت برگزار کرد را در این باغ برپا نمود. حال مسئله را با هم مرور می‌کنیم. در شب مهمانی، فاکت به خیال خودش می‌خواست وفاداری و احترام خودش را به پادشاه نشان دهد و برای همین مدام نمایش‌های متفاوت و با شکوهی را به لوئی تقدیم می‌کرد. او فکر می‌کرد با این جشن علاوه بر اینکه جاه و مقام قبلی را نزد پادشاه به دست می‌آورد، با نشان دادن سلیقه خوبش، افرادی که با آن‌ها رابطه دارد و محبوبیتش به شاه، تبدیل به گزینه‌ای مناسب برای مقام نخست‌وزیری خواهد شد. از نظر لوئی هر لبخند تحسین‌برانگیزی که مهمانان به فاکت می‌زدند، به معنای این بود که دوستان و کارکنان پادشاه بیشتر از آنکه به پادشاه علاقه داشته باشند، وزیرش را دوست دارند. مجلس مجلل فاکت به جای آنکه باعث فخر و مباهات لوئی چهاردهم باشد، باعث ناامیدی و سرشکستگی او شد. لوئی حرفی از این سرشکستگی نزد ولی به جای آن بهانه‌ای پیدا کرد تا بتواند از دست مردی خلاص شود که به شکل ناخواسته باعث ناامنی پادشاه شده بود. اشخاصی که به بالادستی های خود حس ناامنی می‌دهند، غرور آن‌ها را خدشه‌دار می‌کنند یا برتری شان را دچار چالش می‌کنند، بدون شک به چنین سرنوشتی دچار می‌شوند. در ابتدای شب فاکت بالای ابرها سیر می‌کرد و در انتهای شب به قعر زمین سقوط کرد. ولترا ۱۵۹۴- ۱۷۷۸»