کتاب سیب و جیب
معرفی کتاب سیب و جیب
کتاب سیب و جیب از محمدرضا شمس است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را به چاپ رسانده است.
درباره کتاب سیبو جیب
کتاب سیب و جیب برای گروه سنی نونهال ۹+ نوشته شده و داستانها قافیهدار است تا برای کودکان جذاب و شنیدنی باشد. چاقوی شاعر، درخت قابلمه، دماغ جادوگر، دماغی که تنها بود، هندوانه واکسی، خرگوش شاپرکی، پیشی نقنقو، آرزو، نقل شعبدهباز، سیب و جیب، پیتی کو پیتی کو، باد کجکی، آق تنبلو، فیلوفنجان از جمله داستانهایی است که در این کتاب به رشته تحریر درآمده است.
خواندن کتاب سیب و جیب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به کتابهای کودک و کودکان بالای ۳ سال پیشنهاد میکنیم.
درباره محمدرضا شمس
محمدرضا شمس در سال ۱۳۳۶ در تهران متولد شد. وی خانواده مذهبی داشت. محمدرضا شمس از همان دوران کودکی به قصهگویی و قصهسرایی بسیار علاقهمند بود و در مدرسه برای دوستانش که دور او حلقه میزدند، قصه میگفت. قصه موردعلاقهاش حسنکچل بود که هر بار با خلاقیت خودش ماجراهای آن را پروبال میداد تا بتواند بچهها را سرگرم بکند. محمدرضا شمس سال اول ورودش به هنرستان با گروه تئاتر مرکز رفاه نازیآباد آشنا شد و کار هنری خود را با این گروه شروع کرد و از طریق همین گروه با پرویز پرستویی همکاری کرد و در نمایشنامههای امین فقیری، فرامرز طالبی، غلامحسین ساعدی به ایفای نقش پرداخت. محمدرضا شمس شعر میسرود و شعر نیلوفر من را در کیهان بچهها به چاپ رسانید. پس از چاپ شعر وی به سراغ داستان نوشتن میرود و با نشریاتی که برای کودکان منتشر میشد همکاری کرد.
شمس معتقد است که نظام آموزشی ما خشک و غیرقابلانعطاف است و بچهها را جذب نمیکند، وگرنه تاریخ و جغرافیا و علومتجربی و فلسفه و دشوارتری مباحث را از طریق قصه میتوان به بچهها آموزش داد و این روش بسیار مؤثرتر است؛ البته آموزش به کودکان وظیفه ادبیات نیست؛ اما قصه یک شیوه خوب آموزشی است و کتابهای درسی میتوانند پر از شعر و داستان باشند تا بچهها را به خواندن علاقهمند کنند.
شمس طنز را یکی از راههای جذب دانشآموزان می داند و میگوید امروز بچهها بیش از خواندن مطالب جدی از خواندن داستانهای طنزآمیز لذت میبرند، انگار دوست دارند شوخی و شادی دستمایه آثاری باشد که برای آنها نوشته میشود و نهتنها نویسندگان که مؤلفان کتابهای درسی هم به این مسئله باید توجه کنند.
برخی از کتابهای دیگر محمدرضا شمس:
یک سبد سیب، خواب و پسر، اگر این چوب مال من بود، قصه آهو کوچولو، دم قورباغه، خواب گمشده مادربزرگ، حسنی و دیو، پهلوانپنبه، دیوانه و چاه، جاده، پولهای روغنی، قصههای بترس برای بچههای نترس، اسکلت بخشنده، عمه گیلاس/هیولای کوه به دوش، قصههای الفبا.
بخشی از کتاب سیب و جیب
«درخت قابلمه
یک قابلمه بود پیر بود، پیر و زمینگیر شده بود، یک روز قابلمه به ملاقه و دیگ و دیگچه گفت: "حالا وقتشه من رو ببرید و توی باغچه بکارید" قابلمه را بردند و توی باغچه کاشتند، کودش دادند، آبش دادند، آفتاب و مهتابش دادند، قابلمه سبز شد از زیر خاک آمد بیرون قد کشید و رفت بالا شد. یک درخت و شکوفه کرد، یکعالم میوه داد، میوههایش مثل هندوانه بودند. اما بازشان که میکردی، تویش پر از غذا بود، ماکارانی، پیتزا، آش رشته، چلوکباب، بادمجان، سبزیپلو با ماهی، فسنجان.
پرندهها آمدند، چرندهها آمدند، بزرگترها آمدند، میوههایش را چیدند، تو بشقابها کشیدند، سفره انداختند و دور هم نشستند و ملچ و ملچ خوردند.»
حجم
۱۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۱۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه