کتاب با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب)

کتاب با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب) (شجاعانه از نو شروع کنید!) نوشتهٔ برنی براون و ترجمهٔ گروه مترجمان شنیدار است. شنیدار نگار نوین این کتاب در حوزهٔ موفقیت و خودیاری را منتشر کرده است.

درباره کتاب با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب)

کتاب با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب) با عنوان فرعی «شجاعانه از نو شروع کنید!» خلاصه‌ای از کتاب مبا اقتدار برخاستن» نوشتهٔ برنی براون است. برنی براون در این کتاب به خواننده نشان داده است که چگونه شجاعانه با شکست‌ها روبه‌رو شود و خود را برای شروعی دوباره آماده کند. این خلاصه کتاب، داستان شجاعت و دوباره برخاستن است تا به شما نشان دهد که شکست طبیعی‌تر از چیزی است که تصورش را می‌کنید؛ مانند طلوع خورشید یا جوانه‌زدن یک گیاه، شکست نیز پدیده‌ای طبیعی است که بدون آن هیچ رشدی صورت نخواهد گرفت. در این خلاصه کتاب می‌آموزید که چگونه قدرتمند باشید و به‌دنبال هر سقوط، دوباره و دوباره برخیزید.

خواندن کتاب با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار حوزهٔ موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب با اقتدار برخاستن (خلاصه کتاب)

«تابه‌حال کسی به شما جمله‌ای گفته که به دل‌تان نشسته باشد؟ یکی از همان جملاتی که مثل یک تلنگر، چیزی را در وجودتان بیدار می‌کند. در همان لحظاتی که فکر می‌کنیم به اندازه کافی از دنیا و رویدادهای آن درس گرفته‌ایم و آموخته‌ایم، شنیدن یک جمله تکان‌مان می‌دهد. آن‌جاست که متوجه می‌شویم هنوز به آموختن درس‌های زیادی نیازمندیم. من چنین احساسی را یک بار تجربه کرده بودم. در یکی از روزها که روز جمع‌آوری اعانات برای افراد نیازمند بود، من نیز در کلیسا حضور داشتم.

کشیش خطاب به جمعیت حاضر در کلیسا گفت: «وقتی روی‌تان را از یک فرد نیازمند برمی‌گردانید، شخصیت انسانی‌اش را زیر سؤال برده‌اید».

شنیدن این جمله من را به فکر برد. من تا آن زمان هروقت که با یک فرد نیازمند مواجه می‌شدم راهم را کج می‌کردم تا او را نبینم. من با خود فکر کردم که تا آن روز در مورد افراد فقیر قضاوت درستی نداشته‌ام. فقر، نیازمندی و درخواست کمک مفاهیمی بود که از نظر من نشانه ضعف محسوب می‌شد. من به بررسی افکارم پرداختم و با رصد کردن آن‌ها متوجه شدم که به اندازه کافی به افراد نیازمند کمک نکرده‌ام. علاوه بر این از نظر من کمک خواستن کار جالبی نیست. با این وجود جمله‌ای که کشیش به‌زبان آورد بیانگر این بود که حتی افرادی که با سماجت و یا التماس از شما درخواست کمک می‌کنند، دارای شخصیت و هویت هستند.

دنیا به‌هیچ‌وجه جای عادلانه‌ای نیست. نابرابری و اختلاف طبقاتی بین انسان‌ها موضوعی است که نمی‌توان برای همیشه آن را حل کرد.

علاوه‌براین گاهی اوقات شرایطی ایجاد می‌شود که در آن نمی‌توانید به‌تنهایی از عهده کارها بربیایید. در این شرایط کمک خواستن، به شما شانسی دوباره برای برخاستن و از نو آغاز کردن را خواهد داد. اینکه در هنگام شکست و لحظات سخت زندگی بتوانید از دیگران درخواست کمک کنید، شجاعت شما را نشان خواهد داد نه ضعف‌تان را!

بنابراین بازبینی داستان‌ها و تغییر در آن‌ها، باعث انقلابی بزرگ در وجودتان خواهد شد. وقتی داستان‌های زندگی‌تان را به‌خوبی بازبینی کنید، متوجه تغییراتی در رفتار و حالات‌تان می‌شوید که می‌توان آن را نوعی انقلاب نامید. در نتیجه انقلاب وجودی‌تان می‌توانید زندگی جدیدی را شروع کرده و تمامی اتفاقات پیرامون‌تان را با چشم‌اندازی متفاوت ببینید.»