کتاب آرامش روان

کتاب آرامش روان نوشتهٔ مایکل سینگر و ترجمهٔ مریم قربانی و ویراستهٔ خلیل رضوی است. انتشارات کهکشان دانش این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «زندگی و کسب و کار موفق برای همه» که در دستهٔ آثار حوزهٔ روان‌شناسی قرار می‌گیرد.

درباره کتاب آرامش روان

کتاب آرامش روان با عنوان فرعی «سفری به ماورای خویشتن» در حوزهٔ روان‌شناسی نگاشته شده است. مایکل سینگر در فصول این کتاب، شرایطی را برای خواننده فراهم کرده تا خود را از زوایای مختلف ببیند. مطالعهٔ این اثر یک سفر درونی است و تمامی جنبه‌های زندگی شما را به کار خواهد گرفت. تنها خواسته‌ای که نویسنده از مخاطب خود دارد این است که مشتاق باشد و نگاهی صادقانه در طبیعی‌ترین و شهودی‌ترین شیوه به خود داشته باشد. با مطالعهٔ این اثر در می‌یابید که خیلی بیشتر از آن‌چه فکرش را می‌کردید، راجع‌به برخی موضوعات عمیق اطلاعات دارید. حقیقت این است که شما حتی همین الان هم می‌دانید که چگونه خودتان را پیدا کنید و شما فقط از مسیر و مرکز دور مانده‌اید. نویسنده در این اثر بیان کرده است که وقتی که دوباره متمرکز شوید، درمی‌یابید که شما تنها قادر به یافتن خود نیستید، بلکه توان رهاسازی خود را هم دارید. انجام دادن یا ندادن این کار، کاملاً بستگی به خودتان دارد، اما به‌محض اتمام این سفر طی فصول کتاب، دیگر خبری از سردرگمی، فقدان توانمندسازی و سرزنش دیگران نخواهد بود. این اثر در ۱۹ فصل نگاشته شده که عنوان آن‌ها عبارت است از «هم‌دم درونی شما»، «رازهای قلب معنوی»، «حالا یا رهایش کن یا سقوط کن»، «از میان بردن دردسر داخلی»، «سرقت آزادی برای روح»، «رهایی از ثبات دروغین»، «مسیر معنوی عدم مقاومت»، «عمیق به مرگ بیندیشید»، «راز راه معتدل» و «دیدگان دوست‌داشتنی خداوند».

خواندن کتاب آرامش روان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روان‌شناسی و علاقه‌مندان به آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آرامش روان

«بیایید روند مقاومت را بسنجیم. مراحل اول مقاومت، این است که تصمیم می‌گیرید از چه چیزی آن‌چنان که هست خوشتان نمی‌آید. هزاران اتفاق برای شما رخ می‌دهند، چرا در برابر این یکی می‌خواهید مقاومت کنید؟ برای رهایی از دست چیزی، یا کنار گذاشتنش و یا چنگ زدن به آن، برای نوع مقابله با آنچه در درون شما می‌گذرد، باید دلیلی اساسی داشته باشید. هزاران چیز است که هرگز شما را آزار نمی‌دهند. هرروز تا محل کارتان با ماشین می‌روید و کمتر پیش می‌آید که به ساختمان‌ها و درختان توجه کنید. خطوط سفید روی جاده شما را مضطرب نمی‌سازند. آن‌ها را می‌بینید، آن‌ها هم از کنارتان می‌گذرند. فکر نکنید که شرایط برای همگان یکسان است. نقاشانی که این خطوط خیابان را برای کسب درآمد رنگ می‌کنند، اگر این خطوط برابر نباشند، مضطرب می‌شوند. درواقع آنقدر مضطرب می‌شوند که از رانندگی در آن جاده سر باز می‌زنند. پرواضح است که همگی ما در برابر موضوعات یکسان ایستادگی نمی‌کنیم و مشکل و مسئله یکسانی نداریم. دلیلش این است که ما تصورات ازپیش تعیین‌شده یکسانی از چگونگی مسائل و اینکه چقدر برایمان اهمیت دارند، نداریم.

برای درک استرس، باید تصورات ازپیش تعیین‌شده خود را در رابطه با سازوکار مسائل بشناسیم. بر مبنای این تصورات، شما اراده خود را برای مقابله و مقاومت در برابر آن‌ها به کار می‌بندید. این تصورات یا به بیان بهتر، مفاهیم ازپیش تعیین‌شده از کجا نشأت می‌گیرند؟ فرض کنید که دیدن غنچهٔ آزالیا شما را مضطرب می‌کند. بی‌شک، چنین چیزی، تأثیر خاصی بر اغلب افراد ندارد. اما چرا شما را رنجور می‌سازد؟ کافی است که بدانیم که احتمالاً شریک عاطفی شما در گذشته، کسی بود که آزالیا پرورش می‌داد و موسم گل دادن آن‌ها، شما به رابطه خود، پایان دادید. حال هر بار که شکوفه‌های آزالیا را ببینید، دلتان می‌گیرد. حتی دلتان نمی‌خواهد به آن‌ها نزدیک شوید؛ چرا که شما را بسیار آشفته می‌سازند.»