کتاب مرد پشت و رو
معرفی کتاب مرد پشت و رو
کتاب مرد پشت و رو نوشتهٔ فرد وارگاس و ترجمهٔ شادی بهرامی است. نشر گویا این رمان معاصر پلیسی را منتشر کرده است. این اثر برندهٔ جایزهٔ ادبی «خنجر» شده است.
درباره کتاب مرد پشت و رو
کتاب مرد پشت و رو (Seeking Whom He May Devour) حاوی یک رمان معاصر و پلیسی است که ۳۵ فصل دارد. این رمان را ترکیبی از ترس، جنایت، معما، عناصر داستانهای علمی و تخیلی، روایت عاشقانه، فلسفهبافی و توصیف حیاتوحش جنوب فرانسه دانستهاند. فرد وارگاس در این رمان، شخصیت کمیسر «آدامزبرگ» را در زمانی که یک گرگ یا شاید هم گرگینه مردم روستا را به وحشت انداخته، به صحنه میآورد؛ پلیسی با ویژگیهای شخصیتی بینظیر که به غریزه و حس ششم خود اعتقادی راسخ دارد. سالها است که گرگها به گلهٔ گوسفندان هجوم میبرند و آنها را شکار میکنند. چنین چیزی، قانون طبیعت وحشی است. در جنوب شرقی فرانسه، در جایی که داستان کتاب «مرد پشتورو» اتفاق میافتد، دهکدهای کوچک قرار دارد که مردمش مانند نیاکان خود زندگی میکنند. هر ساله گرگها از ایتالیا به مزارع اطراف کوههای آلپ هجوم میآورند، شکار میکنند و زندگی آزادانهای دارند؛ بدون آنکه کشاورزان و چوپانان با آنان کاری داشته باشند. زیستشناسان و متخصصان حیاتوحش به این منطقه میآیند و حرکات این حیوانات را با علاقه دنبال میکنند. در میان این علاقهمندان به حیاتوحش، «لارنس جانستون»، عکاس و متخصص حیاتوحش اهل کانادا همراه با دختری به نام «کامیل» برای مطالعهٔ زندگی گرگها به دهکدهٔ کانتور آمدهاند. آدامزبرگ پس از انجام کامل تحقیقات، تفکر عمیق و اعتماد به غرایزش، پروندههای جنایی را حل میکند. سه شخصیت دیگر کتاب، مانند «سه تفنگدار» در کنار یکدیگر به تحقیق ادامه میدهند، هفتهها در یک کامیون زندگی میکنند، میخوابند و غذا میخورند. این سه شخصیت دربارهٔ فلسفهٔ زندگی، نحوهٔ پیداکردن قاتل و دیگر چیزها با یکدیگر بحث و شوخی میکنند و میکوشند بهروش خودشان، عامل اصلی قتلها را پیدا کنند. فرد وارگاس (Fred Vargas) با نام اصلی «فردریک اُدوان روزو»، باستانشناس و نویسندهای فرانسوی است که بهواسطهٔ آثار پلیسیاش شناخته میشود. بعضی از آثار این نویسنده به صورت فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی درآمدهاند. مشهورترین شخصیتی که او خلق کرده، کمیسر آدامزبرگ است که در کتاب مرد پشت و رو حضور دارد.
خواندن کتاب مرد پشت و رو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر و قالب رمان پلیسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مرد پشت و رو
«کمیل از ساحل راست رودخانهٔ روئن گذشت و برج و باروهای شهر آوینیون را در طرف چپ رودخانه پشت سر گذاشت. از ساعت سه بعدازظهر، او در امتداد رودخانه به سمت جنوب، در زیر آفتاب سوزان، به دنبال آدامزبرگ میگشت. هیچکس نتوانست دقیقاً بگوید که کجا میتواند او را پیدا کند. نه در هتل و نه در کلانتری مرکزی شهر، جایی که او قسمتی از شب گذشته را در آن گذرانده بود و حدود ساعت دو بعدازظهر آنجا را ترک کرده بود. فقط تنها چیزی که میدانستند این بود که کمیسر همیشه در کنار رودخانه قدم میزند.
کمیل تقریباً بعد از یک ساعت پیادهروی، آدامزبرگ را در یک بیشهٔ ساکت، تنها در وسط درختان بید پیدا کرد. در بیست قدمی او ایستاد. آدامزبرگ در کنار رود نشسته و پاهایش در آب بود. ظاهراً کار خاصی انجام نمیداد ولی برای آدامزبرگ همین هم کاری بود. البته وقتی کمیل بهتر او را نگاه کرد متوجه شد که خیلی هم بیکار نیست و یک شاخه بلند را در آب فرو کرده و با نگاهش، انتهای شاخه، جایی که با جریان آب برخورد دارد و موانع کوچکی را درست میکند، با دقت زیر نظر گرفته. کیف دوشی اسلحه که روی پیراهنش بسته بود به نظر غیرمعمول آمد و توجه کامیل را به خودش جلب کرد. خصوصاً اینکه لباس رسمی نپوشیده بود. ظاهر او را پیراهنی چروک، شلواری کهنه، پاهای برهنه و بدون جوراب، تشکیل میداد. دقیقاً مثل کسی که در تعطیلات و در حال وقت گذرانی باشد و اسلحه در این وضعیت کاملاً بیتناسب بود.
جایی که کمیل ایستاده بود تقریباً او را به صورت نیم رخ میدید. در طی این سالها او عوض نشده بود و این جای تعجب نداشت. نه به این خاطر که زمان روی چهرهٔ او کمتر از دیگران اثر میگذارد؛ بلکه به این دلیل که اثرات گذشت زمان روی چهرهٔ او خیلی کم دیده میشد. چون صورت آدامزبرگ برای به جا ماندن رد پای زمان زیادتر از حد معمول آشفته بود. در یک صورت صاف و معمولی تمام این اثرات، چهره را ناهموار میکند و به صورت خطوطی به جا میماند. اما صورت آدامزبرگ از بچگی، خودش ناهموار بوده و این بهمریختگی کلی و همیشگی صورتش، چین و چروکهای گذشت زمان را کاملاً میپوشاند.»
حجم
۲۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه
حجم
۲۷۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۸۰ صفحه